امریکا از تحریم وزیر امور خارجه ایران سه هدف را دنبال میکند
شکست واشنگتن در ایجاد شکاف دیپلماسی - مقاومت
دیپلماسی ایرانی: بامداد پنج شنبه ایالات متحده امریکا در اقدامی بی سابقه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان را تحریم کرد. تحریمی که به استناد تحریم های مرتبط با مقام معظم رهبری اعمال شده است. مقامات امریکایی در توجیه این اقدام عجیب خود اظهار نظرهای گوناگون و گاه متناقضی بیان کرده اند، از یک سو گفته اند چون ظریف مدافع رهبری و سیاست های اوست، وی را تحریم کرده اند و از سوی دیگر ادعا کرده اند که چون او بازیگر ساده و بی تاثیری است او را مورد تحریم قرار داده اند. این اقدام کاخ سفید خلاف عرف بین المللی و بی سابقه در عرصه دیپلماسی جهانی محسوب می شود. اقدامی که هم سازمان ملل و هم کشورهای اروپایی و آسیایی و هم روسیه و چین آن را نکوهش کرده و خلاف عرف بین المللی دانسته اند. در این رابطه گفت وگویی را با دکتر امیر محبیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و بین المللی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
برخی معتقدند کاخ سفید با ایجاد فاصله زمانی میان اعمال تحریم علیه رهبری با اعمال تحریم علیه وزیر امور خارجه کشورمان به دنبال این است تا شائبه هایی در خصوص شکاف میان حاکمیت با دولت، به خصوص دستگاه سیاست خارجی ایجاد کند. آیا اقدام ساعات ابتدایی روز پنج شنبه وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا در تحریم محمدجواد ظریف در تقابل با این تحلیل پیشین شما قرار ندارد؟
مرور رفتارهای سیاسی دولت آمریکا از آغاز ورود چالش با ایران حاکی از آن است که ایجاد و تعمیق و گسترش شکاف میان دولت و راس نظام یا به عبارتی ایجاد و تثبیت حاکمیت دو گانه جزء راهبردهای دائمی آمریکا در قبال ایران بوده است. پس از شروع مذاکرات هسته ای موسوم به مذاکرات برجام؛ بویژه در دولت ترامپ کوشیدند بر آن شکاف؛ اختلاف و شکاف جدیدی را میان دستگاه دیپلماسی با سپاه پاسداران بیفزایند.
هدف نهایتا علاوه بر ایجاد اختلاف آن بود که ظریف را صرفا وزیر امور خارجه دولت و نه وزیر امور خارجه ایران بنمایانند و او را در برابر سپاه به عنوان بازوی قدرتمند مقاومت قرار دهند. هر چند متاسفانه در داخل هم افرادی کم بصیرت در این دام افتادند و درون بازی ترامپ عمل کردند اما مقام معظم رهبری با درایت این روند را متوقف کردند و با حمایت از ظریف علیرغم انتقادات به پاره ای از روندها بازی آمریکایی ها را با شکست مواجه کردند. از سوی دیگر؛ ارتباط عالی سردار سلیمانی به عنوان فرمانده عملیاتی عرصه مقاومت و ظریف به عنوان ژنرال عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی، آمریکایی ها را کاملا مایوس کرد و نتیجه آن این بود که رسما با تحریم ظریف اعلام کنند که شکاف میان ظریف – سلیمانی جز توهم چیزی نیست.
نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد به مواضع دوگانه مایک پمپئو باز میگردد که از یک سو اقدام ایالات متحده آمریکا در تحریم محمد جواد ظریف را به دلیل اینکه وزیر امور خارجه ایران مدافع رهبری است توجیه می کند. از آن سو هم به صراحت عنوان میکند که وزیر امور خارجه ایران مهره اصلی و اثرگذار در مذاکرات نیست. چرا که به ادعای او تصمیمات در جای دیگری گرفته میشود و آقای ظریف تنها یک بازیگر ساده و بدون تاثیر است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
تناقضات آمریکایی ها یکی یا دوتا نیست. خطاهای واضح در اطلاع رسانی و موضع گیری های متناقض چه در مورد سقوط پهپادها و چه منطق مواضع دیپلماتیک کاملا نشان داد که ادعای کسانی که با بت سازی مکانیسم تصمیم گیری آمریکایی ها همیشه ایرانی و تصمیماتش را تحقیر می کردند تا چه حد از واقعیت به دور است. واقعیت این است که مواضع ایران در مقایسه با آمریکا بویژه در دوران ترامپ بسیار پخته تر و کم اشتباه تر بوده است.
در کنار این سناریوها عده ای معتقدند که اساساً تحریم محمدجواد ظریف به دلیل قطع ارتباط وزیر امور خارجه ایران با برخی از عناصر و مقامات حزب دموکرات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا انجام گرفته است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
به گمان من آمریکا از این اقدام چند هدف داشته است:
- تغییر در تیم مذاکره کننده و حذف ظریف به امید آن که فرد ضعیفی به جای ظریف مقابل آنها بنشیند.
- وادار کردن نظام به اینکه در سطحی فراتر از وزارت امور خارجه یعنی رهبری وارد مذاکره و مدل کره شمالی را اجرایی کنند که این مقایسه کاملا دال بر ناشناختن سازوکار مدیریت نظام است.
- و نیز قطع رابطه ظریف با افکار عمومی جهان. زیرا ظریف عملا با استفاده از رسانه های جهانی راهبرد خود را به عنوان مدیر دیپلماسی جمهوری اسلامی به پیش برده و فضا را به نفع منطق ایران دگرگون کرده است.
نظر شما :