زمان برای اقدام عملی ار وپا در حفظ برجام محدود است
اعتماد: با بازگشت تحریمهای هستهای امریکا علیه ایران پس از 13 آبان، برای بسیاری این سوال به وجود آمده است که اروپاییها تا چه حد قادر خواهند بود در حمایت از ایران در برابر تحریمها فراتر از سخنرانی و حرف، حرکت کنند؟ روز چهارشنبه گذشته نشستی در پاریس با حضور برخی مقامهای وزارت امورخارجه ایران، اتحادیه اروپا، برخی کشورهای اروپایی و نمایندگانی از بخش خصوصی ایران و اتحادیه اروپا و همچنین لابیها و اتاق فکرهای متعدد برگزار شد. مجید تفرشی، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ایران و اروپا که در این نشست حضور داشت در گفتوگو با «اعتماد» بیان کرد که این برای اولین بار بود که دولت ایران بیش از هر زمانی به دیپلماسی اقتصادی فراتر از حدود دولتها توجه میکرد و تلاش کرد بیش از اینکه نقشآفرینی مستقیم داشته باشد بیشتر نقش نظارتی و حمایتی از دیپلماسی بخش خصوصی داشته باشد. وی در خصوص تحریمها نیز بیان کرد که سفرای خارجی با تاکید در بحث FATF عنوان میکردند بیش از اینکه تحریمهای امریکا اثر گذار باشد خود تحریمی ایران در بحث عدم تطبیق استانداردهایش با FATF اثرگذار خواهد بود. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نشست روز چهارشنبه پاریس میان فعالان اقتصادی ایران و اروپا با مقامهای دولتی تا چه حد برای رسیدن به یک راهکار برای کاهش فشار تحریمهای امریکا علیه ایران امیدوارکننده بود؟
نشستی که روز چهارشنبه برگزار شد، پنجمین نشست اقتصادی میان ایران و اروپا بود. این اقدام در طول سالهای گذشته در هر دوره ویژگیهای جدیدتری پیدا کرده است. این نشستها قبل از برجام شروع شد و پس از آن همه دوایر دولتی و غیر دولتی و اندیشکدههای بینالمللی و حتی ایرانی در آن حضور داشتند و رفته رفته تخصصیتر و افراد در آن گزیدهتر شدند و از حالت یک نشست عمومی به یک نشست تخصصی و بستهتر تبدیل شد تا در واقع حرفهای بیشتری در آن زده شود و تاثیرگذاری آن نیز بیشتر شود. این نشست در واقع اولین نشست بسیار مهم مشترک دوایر دولتی ایرانی، اروپایی، اتحادیه اروپا، بخش خصوصی، اندیشکدهها و اتاق فکرها و گروههای لابی بینالمللی بود که پس از 13 آبان برگزار میشد و حدود 50 نفر در آن شرکت داشتند. در پنلهای مختلف بحثها به چند بخش تقسیم میشد. یکی سخنرانی مقامهای رسمی از جمله مقامات وزارت خارجه، سفرای خارجی و مقامهای اتحادیه اروپا بود که دیدگاههای خود را در خصوص شرایط بعد از خروج امریکا از برجام مطرح کردند. در خصوص این موضوع پیش از این جلسات بستهتر و خصوصیتر برگزار شده و در قالب دولتها بود اما اکنون این گفتوگوها با فعالان اقتصادی صورت گرفته است. اروپاییها مجدد تاکید کردند که ما صد در صد پشت سربرجام هستیم. چرا که این موضوع به منافع کشورها و در کل اتحادیه اروپا و مناسبات منطقهای ایران باز میگردد از همین رو هیچ قصدی برای خروج از برجام وجود ندارد. به خصوص کشورهای بزرگتر و ثروتمند اتحادیه اروپا بر این موضوع تاکید بیشتری دارند. بریتانیا، فرانسه، آلمان، نروژ، دانمارک و سوئد بیش از کشورهای کوچکتر اتحادیه روی این موضوع تاکید دارند.
با توجه به صحبتهای قبلی این کشورها آنها بر حفظ برجام تاکید دارند، اما تا چه حد بناست این تاکید و حمایت به عمل تبدیل شود؟
این همان بحث قدیمی است که این خواسته و عمل تا چه حد میتواند نمود اجرایی پیدا کند. واقعیت امر این است که اروپاییها اذعان داشتند که توان ما محدود است و هرکاری را نمیتوانیم در برابر امریکاییها انجام دهیم. چیزی که روز چهارشنبه در بحث به صراحت مطرح شد این بود که اگر بناست مقابله با ترامپ در مساله برجام پیش برود، باید عزم و اراده اروپا به اندازه عزم و اراده امریکا که علیه برجام است به نفع برجام کار کند. اگر این اتفاق رخ ندهد، نمیتوان چندان به آینده امیدوار بود. در بخش هایی مانند سوئیفت که امریکایی ها نفوذ بسیار زیادی دارند اروپاییها نتوانستند کار زیادی انجام دهند. نماینده سوییفت در آن نشست حضور داشت و ضمن ابراز تاسف عنوان کرد که امکانات و توان ما محدود است ولی همچنان به دنبال راهکارهایی هستیم که بتوانیم به برجام کمک کنیم. بحثی که اروپاییها دارند این است که قصد تسلیم شدن ندارند و بحث SPV را مطرح کردند. این راهکار محدودیتهای خود را دارد و هر چند همه به آن امیدوار هستند اما معتقدند ممکن است به نتیجه نرسد. موضوعی که در این نشست بسیار جدی مطرح شد و پیشتر نیز توسط بازرگانان بینالمللی این پیشنهاد ارایه داده شد و دولتها آن را جدی گرفتند به مانند اتفاقی بود که در دهه 90 و حتی قبل از آن در دوره جنگ رخ داد. در دورهای دولت ژاپن نقش واسطه را میان شرکتها و ایران ایفا میکرد و همه خریدها و خدمات از سوی دولت صورت میگرفت. اکنون در این نشست افراد معتقدند که اگر SPV کار کند راه خوبی برای کاهش فشار تحریمها است اما مشکل اینجاست که ممکن است SPVکار نکند یا اجراییسازی این راهکار به درازا بکشد. از طرفی دیگر ذخایر و منابع صنعتی ایران به حدی کشش ندارد که بتواند بازی ترامپ و اروپا را تحمل کند. برخی کارشناسان در این نشست معتقد بودند که اگر تا ماه بهمن (فوریه) راهکار اروپا اجرایی و عملیاتی نشود، اقتصاد ایران با مشکل جدی مواجه میشود.
آیا برای این زمانبندی، برآوردی وجود دارد؟
این برآورد کارشناسان بر اساس ذخایر صنعتی، تولیدی و وارداتی ایران طی چند ماه گذشته است. یکی از سخنرانان این بحث را مطرح کرد و سایرین حاضر در نشست آن را تایید کردند. این کارشناس تاکید کرد که اروپا باید فی الفور به یک نتیجه عملی برسد. اما اگر این روند فرسایشی شود، به نفع امریکا و برهم خوردن برجام است. اکنون ایران بر مبنای توفیقات گذشته خود اقتصاد را کنترل کرده است اما وقتی که قطع ارتباطات طولانی شود و فروش نفت نیز کاهش یابد، صاحبان صنایع و ثروتمندان ایرانی که اکنون کارخانههایشان با چالش مواجه شده است با کاهش راندمان روبهرو میشوند و به همین میزان پرداخت مالیات، واردات و صادرات آنها نیز کاهش میابد. در نتیجه این روند، منابع داخلی و خارجی دولت نیز محدود میشود. اکنون تا قبل از عید اگر راهکاری جدی عملیاتی نشود ایران برای سال آینده گرفتاری جدی خواهد داشت. اروپاییها نیز میدانند اگر بناست کاری صورت گیرد باید در همین مدت 2ماه انجام شود و این زمانبندی بسیار مهم است. پیشنهاد بازرگانان این است که تمام نقل و انتقالهای مالی با ایران توسط بانکهای مرکزی و دولتهای اروپایی تضمین شود و این تضمین تنها کافی نیست، بلکه دولت تبدیل به طرف قرارداد کمپانی داخلی کشور شود و دولت این کالا را به ایران بفروشد. به طور مثال اگر ایران قصد خرید کامیون از چین داشته باشد، دولت این کشور از کمپانی مورد نظر خرید را صورت میدهد و سپس به ایران منتقل میشود. از همین رو این اقدام باعث میشود که به جای کمپانی دولت طرف حساب باشد که اگر امریکا قصد تحریم داشت، طرف حساب آنها بانک مرکزی و وزرای یک کشور است نه فقط یک کمپانی و عملا چنین اقدامی دست امریکا را در اعمال تحریم میبندد. از همین رو دیگر ایران با کمپانیها در ارتباط نیست که آنها مورد تحریم قرار بگیرند.
آیا تمایل چنین اقدامی از سوی دولتها وجود دارد؟
از آنجایی که پیشتر ژاپن این کار را انجام داده این اقدام تا حد زیادی قابل اجرا است و میتواند موفقتر از حتی SPV عمل کند. چرا که قدرت مانور SPV بسیار محدود است و ممکن است تاثیر فراگیری نداشته باشد. در حال حاضر اروپاییها این اقدام را به صورت بنیادی قبول دارند. اگر این اتفاق عملیاتی شود باید به سمت اجراییسازی و رسیدن به راهکار پیش بروند که این نیازمند یک تصمیمگیری در سطح کلان است. این به معنی رویارویی مستقیم دولتها با امریکا خواهد بود.
اروپاییها حاضر به چنین ریسکی هستند؟
نمیدانم؛ این مسالهای است که در سطح کلان کشورها باید حل شود و این برعهده لابیهای سرمایهگذاران بزرگ داخلی و خارجی از طریق مقامهای سطح بالای دولتی است. این راهکاری است که از سوی دولتها مطرح نشده، بلکه راهکاری است که از سوی سرمایهگذاران بخش خصوصی و افراد حرفهای در این حوزه مطرح شده است.
در حال حاضر به گفته شما دو سناریو وجود دارد؛ یکی اینکه تحریمها کارساز شود و امریکا موفق شود خواسته خود را عملی کند و در سناریوی دوم ایران بتواند در برابر تحریمها به سلامت عبور کند. در صورت اجرایی شدن هریک از این سناریوها ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم و در صورت اجرایی شدن سناریوی دوم واکنش امریکا چه خواهد بود؟
واقعیت آن است که ترامپ به دنبال یک قرارداد با ایران به هر قیمتی است. این اتفاق میتواند با وارد کردن فشار به ایران عملیاتی شود یا اینکه به ایران امتیاز دهد. علت آن هم این است که ترامپ نیاز به یک پیروزی بینالمللی دارد تا به جامعه امریکا نشان دهد که به یک توفیق جدی دست پیدا کرده است. برخلاف کره شمالی که تاکنون دستاورد چندانی نداشته و در نهایت نیز نشان دهد آن چیزی که اوباما به آن دست پیدا نکرد او آن را محقق کرده است. ولی نکتهای که در این بین وجود دارد، این است که از اول انقلاب تاکنون همه روسای جمهور امریکا با ایران به زبان خشم و تهدید صحبت کردند و به نتیجه نرسیدند و تنها کسی که با زبان مذاکره با ایران سخن گفت اوباما بود که به نتیجه رسید و به یک توافق با ایران دست پیدا کرد. سوال اینجاست که چرا در زمان اوباما نشد به یک توافق محترمانه درازمدت دست پیدا کنیم؟ البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد. ولی به هر حال این دوران گذشته است. ترامپ به دنبال این است که با ایران مذاکره کند. حال این بستگی دارد که بر مبنای خواسته امارات، عربستان و اسراییل با ایران مذاکره کند یا اینکه آن چیزی که ایران به دنبال آن است و شاید هم شیوهای بینابینی را در نظر بگیرد. ترامپ در حال حاضر به دنبال امتیاز گرفتن شدید و امتیاز دادن است. ولی شرایط فعلی ایران از لحاظ سیاسی و احساسی به سمت مذاکره با ترامپ پیش نمیرود. توصیهای در این بین وجود ندارد که ایران وارد مذاکره بشود یا نشود. اما از سویی دیگر اگر این تحریمها منجر به آن شود که ساز و کار اقتصادی ایران اصلاح شود و از حالت عدم شفافیت، حسابرسی، نظارت و فرصت برابر نجات پیدا کند و سوءمدیریت و فساد کاهش یابد اتفاق بسیار خوبی خواهد بود. اما اگر به عمق اقتصاد ایران لطمه وارد کند ممکن است شرایط به گونهای شود که وفاق عمومی علیه تعرض خارجی به سمتی دیگر برود. این شرایط بسیار بغرنج و تصمیمگیری را سخت میکند و نیاز به یک نگرش کلان ملی، فراتر از اقدامات احساسی دارد.
ما برای بازگشت به مذاکره با امریکا پیششرط بازگشت به برجام را مطرح کردهایم؛ آیا در شرایط کنونی چنین پیششرطی عملیاتی است؟
از نظر حیثیتی برجام برای همه ایرانیها، اروپاییها و حتی روسیه و چین مهم است و در تاریخ روابط بینالملل دستاورد مهمی محسوب میشود. ولی وقتی یک طرف مهم آن اعلام میکند که خارج از آن قرار دارم، شاید به طور منطقی و اخلاقی این کشور را محکوم کنید، اما برجام را نمیتوان به روز اول آن بازگرداند. ما در شرایطی قرار داریم که میتوان به این شرط ادامه داد. این اتفاق مشابهت زیادی به دوران جنگ دارد. در اسناد بینالمللی یکی از مهمترین موانع جلوگیری از پایان جنگ ایران و عراق این بود که ایران پیششرط رفتن صدام از قدرت را مطرح کرد تا پس از آن پای میز مذاکره بنشیند. هر چند برجام موضعی محکمتر از تقاضای سرنگونی صدام دارد اما واقعیت آن است که وقتی یک امر مقدسی توسط یکی از اعضای معاهده نقض شده است، هر چقدر هم به آن اعتقاد داشته باشیم، فایدهای ندارد. به نظر میرسد که بازگشت امریکا به برجام باید با رفتن آقای ترامپ صورت گیرد. اول اینکه اطمینان زیادی نیست که برود و در گام دوم نفر بعدی تصمیم بگیرد به برجام بازگردد یا خیر. ایران فعلا تنها کاری که میتواند انجام دهد دفعالوقت 2 تا 6 ساله است. اگر این اتفاق 6 سال دیگر باشد این اقدام عملا موضوعیت خود را از دست میدهد. چرا که تلاش امریکا این است که در کوتاهترین زمان ممکن ایران را از نظر سیاسی و اقتصادی به زانو درآورد. بنابراین اگر بناست تصمیمی اتخاذ شود باید در همین ماههای آینده باشد. تنها برنده این دفعالوقت، امریکا و متحدان آن خواهند بود.
در حال حاضر یک بحث در خصوص کشور میزبان SPV است و به نظر میرسد برخی کشورها آن را نپذیرفتند و اکنون زمزمههایی در خصوص اجراییسازی آن در بریتانیا مطرح است، آیا چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟
اکنون بر سر میزبانی بریتانیا بحث فراوانی وجود دارد
که البته این اتفاق بسیار عجیب است. اکنون یکی از دستراستیترین دولتهای بریتانیا سر کار است و اگر با دوره حکومت بلر که یک چپ نو کارگری بود، به نظر میرسد در مقایسه با آن دوران و پس از برگزیت بریتانیا بیش از اروپا به امریکا نیاز دارد، اما در کنار اروپا با جدیت هرچه تمامتر در خصوص برجام همکاری میکند و با اروپا در برابر ترامپ ایستاده است. مذاکراتی هم در خصوص میزبانی SPV با بریتانیا صورت گرفته است. از جهتی هم این موضوع برای بریتانیا از لحاظ اقتصادی منفعت خواهد داشت و این گونه نیست که تماما یک خطر است؛ هر چند از لحاظ سیاسی ریسک خاص خود را خواهد داشت. ولی هنوز این موضوع بعید به نظر میرسد. احتمال اینکه در کشورهای کوچکتر این اقدام اجرایی شود بیش از بریتانیا است ولی هنوز هیچ چیزی قطعی نیست و به نظر میرسد SPV یک میزبان پیدا خواهد کرد ولی اکنون مساله زمان بسیار مهم است. در واقع در این نشست اخیر این موضوع مطرح شد که اروپا قصد دارد چه اقدامی را در برابر تحریمهای امریکا انجام دهد. این موضوع هنوز به غیر از موضع لفظی و احساسی جنبه دیگری پیدا نکرده است. میزبانی SPV یکی از آزمونهایی است که نشان دهد که تا چه حد اروپاییها مصمم هستند و آیا عزمشان برای حفظ برجام اندازه اراده ترامپ برای برهم زدن برجام هست یا خیر. این موضوع نیز به ایران نشان میدهد که تا چه حد میتواند از جهت اقتصادی به رکود و بحران بر اثر تحریمهای امریکا فایق آید و در برابر آن مقاومت کند. در این بین نقش روسیه و چین در مساله برجام نقشی کاتالیزور و حامی بود. اما اکنون این دو کشور نقشی کلیدی و محوری پیدا کردند. اکنون نیز باید دید که آیا آنها میتوانند به حفظ برجام کمک کنند. تاکنون چینیها اعلام کردند منافع خود را فدای منافع ایران نمیکنند. روسیه نیز همواره همین سیاست را پیش گرفته است. هر چند ایران کماکان باید روی روسیه و چین حساب باز کند اما اینکه همه تخممرغها در سبد آنها چیده شود بسیار نادرست خواهد بود.
از صحبتهای شما این برداشت را کردم که ایران و اروپا هر چند به دنبال راهکار هستند، اما به نظر میرسد هر دو به دنبال خریدن زمان برای این هستند که یک اتفاق مثبت از سمت امریکا رخ دهد و برنامه ویژهای برای اجراییسازی وجود ندارد. آیا شما از شرایط چنین برداشتی دارید؟
به نظر من برنامههایی از طریق عناصر غیر تصمیمگیرنده یعنی سرمایهگذاران، تولیدکنندگان، واردکنندگان و صادرکنندگان مطرح شده است. تاکنون نیز بیشتر دولت ایران و کمتر دولتهای اروپایی توجه جدی به مشورتهای بخش خصوصی نداشتند. اما در این نشست برای اولینبار نمایندگان دولت ایران و دولتهای اروپایی بهشدت علاقهمند بودند راهکارهای بخش خصوصی را جدی بگیرند و به آن عمل کنند. تصور من این است که اکنون ایران تصمیم گرفته بحث دیپلماسی تجاری اقتصادی را تقویت و آن را به بخش خصوصی واگذار کند و دولت تنها نقش نظارتی ایفا کند. اگر این اتفاق رخ دهد راهکار وجود دارد اما اگر بنا باشد سیاست قبلی دولتهای ایران یعنی تصدیگری و کنترل بر همهچیز را ادامه دهند به طور قطع برای ایران مضر خواهد بود. هر چه زمان بگذرد این رویه به سود امریکا، سعودی، امارات و اسراییل است. هر چه ایران زودتر به یک تصمیم جدی قاطع و اجرایی برسد به نفع همه است. این سیاست دفعالوقت که بایستیم ببینیم چه خواهد شد و سرنوشت ترامپ چگونه رقم میخورد قطعا به ضرر ایران تمام خواهد شد.
در نشست اخیر تا چه حد بحث FATF مطرح شد و این موضوع تا چه حد برای اروپاییها مهم بود؟
FATF اکنون برای اروپاییها مهم است اما واقعیت تلختر این است که این موضوع برای ایران مهمتر از همه است. اگر ایران FATF را تصویب نکند و آن را رد کند، دیگر نیازی نیست که امریکاییها به ایران فشار وارد کنند و ایران خودش خودش را تحریم کرده است. رد یا نقض FATF یعنی خود تحریمی ایران بدون اینکه نیازی به فشارهای امریکا باشد.
آیا به نظر شما این شرایط برای آینده ناامیدکننده نیست؟
جو جلسه روز چهارشنبه پاریس به هیچ عنوان ناامیدکننده نبود بلکه بیشتر ابراز نگرانی بود.
نظر شما :