سفر مخفیانه رحیممشایی به کشورهای اروپایی
«مردم با این سوال بزرگ مواجهند و برای آن پاسخی نمی یابند که چرا با این جریان گستاخ برخورد نمی شود؟ اگر هر کسی آزاد است هر چه بگوید، پس چرا با کسانی که همین جریان انحرافی را افشا کردند و درباره خطر آنها هشدار دادند برخوردهای شدید شد؟ اگر مصلحتی در این عدم برخورد وجود دارد، این چه مصلحتی است که نه سران قوا آن را می فهمند، نه نخبگان و نه مردم؟»
به گزارش ایسنا، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه اش به قلم مسیح مهاجری نوشت: «تجمع چند نفر از سران جریان انحرافی در برابر سفارت انگلیس در تهران و متهم ساختن قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران به گرفتن دستور از دولت انگلیس برای صدور حکم محکومیت یکی از سران این جریان که هفته گذشته بازداشت و به زندان منتقل شد، اوج ساختارشکنی علیه نظام جمهوری اسلامی بود. نفر دوم این جریان ساختارشکن، همزمان با متهم ساختن نظام جمهوری اسلامی به تسلیم بودن در برابر انگلیس، کاغذهایی که متن حکم محکومیت نفر سوم این جریان در دادگاه معرفی می کرد را به آتش کشید تا چنین وانمود کند که برای نجات جمهوری اسلامی ایران از سلطه انگلیس تلاش می کند و مردم ایران باید برای پایان دادن به سلطه انگلیس بر کشورشان به این جریان بپیوندند!
تهمت وابستگی به دولت انگلیس، علاوه بر این که دروغ آشکار است، اهانت بزرگی به دستگاه قضایی و مسئولین نظام جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل است.
این واقعیت را همه قبول دارند که دستگاه قضایی ما ضعف هایی دارد؛ کما این که در قوای دیگر و سایر ارگان ها و نهادها نیز نارسایی ها، اشکالات و حتی تخلفات دیده می شود اما در این واقعیت ذره ای تردید نیست که کلیت نظام جمهوری اسلامی و همین طور قوای سه گانه و نهادهای تصمیم گیرنده در این نظام به هیچ قدرت خارجی وابسته نیستند و افتخار این نظام این است که مستقل است. شعار محوری و بسیار مهم مردم در روزهای انقلاب که می گفتند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» واقعاً در بخش استقلال به ویژه استقلال سیاسی کاملاً تحقق یافته و هیچکس در داخل و خارج از کشور در این واقعیت کمترین تردیدی ندارد. این که آمریکا و انگلیس و صهیونیست ها همواره با نظام جمهوری اسلامی دشمنی می کنند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به آن فروگذار نمی کنند به دلیل مستقل بودن این نظام است. این نظام اگر مستقل نبود، دلیلی برای این همه دشمنی قدرت های سلطه طلب با آن وجود نداشت.
از اینها که بگذریم، کالبدشکافی جریان انحرافی و تحلیل چرایی عدم برخورد با سران این جریان اکنون نقل محافل است. سران این جریان، از اول پیدا بود که اهلیت قرار گرفتن در مناصب بالای اجرایی کشور را ندارند ولی متاسفانه مورد حمایت قدرتمندان و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیرنده قرار گرفتند و به بالاترین مناصب رسیدند. بلایی که اینان بر سر ایران و نظام جمهوری اسلامی آوردند، از بزرگ ترین مصائب تاریخ این کشور و این نظام است. بالاترین مفاسد اقتصادی را پدید آوردند و خود را دولت پاک و دولتمردان پاکدست نامیدند. بالاترین اهانت ها را به روحانیت و مراجع تقلید کردند و خود را به عنوان نزدیک ترین یاران امام زمان علیه السلام جا زدند. بیشترین سرپیچی را از ولی فقیه کردند و خود را مطیع ولایت فقیه معرفی نمودند. سخت ترین ضربه ها را به آرمان های انقلاب و امام خمینی وارد کردند و خود را احیاگر گفتمان امام و انقلاب نامیدند. اقتصاد کشور را فلج و پول ملی را بی ارزش کردند و دولت خود را دولت عدالت محور لقب دادند. در هشت سال حکمرانی بر کشور هر اعتراضی به عملکرد آنها یا حتی به احکام قضائی شد، یا آن را سرکوب کردند و یا به توجیهات غیر موجه متوسل شدند. قانون را دور زدند و خود را میزان و معیار قانون دانستند و آشکارا اعلام کردند مجلس در راس امور نیست و ما راس امور هستیم. البته این فقره را درست گفتند زیرا مجلس در آن زمان مرعوب دولت بود و به وظایف خود در نظارت بر امور کشور عمل نمی کرد و عملاً خود را از «حق در راس امور بودن» محروم ساخته بود.
و حالا همین افراد تبدیل به اپوزیسیون نظام شده اند و خواستار عزل سران قوا هستند و برای این که بر کارنامه سرتاسر خلاف خود سرپوش بگذارند، همه را متهم به فساد و خلاف و انحراف و حتی وابستگی به انگلیس می کنند. جالب است که اتهام وابستگی به انگلیس را کسی به نظام و قوه قضائیه می زند که خودش بارها مخفیانه به کشورهای اروپائی سفر می کرد و با سران آن کشورها و آمریکا و همین انگلیس مذاکره می کرد و برای مادام العمر کردن حاکمیت جریان انحرافی دور از چشم مردم برنامه ریزی ها داشت.
اکنون سوال مردم این است که چرا به این جریان انحرافی مجال هر اقدام و اتهام زدنی داده می شود؟
سران سه قوه، نخبگان کشور و حتی روحانیون بلندپایه ای که در روی کار آوردن راس این جریان انحرافی دخالت داشتند و از او حمایت می کردند اکنون به این نتیجه رسیده اند که او و جریان انحرافی او برخلاف مصالح کشور و نظام عمل می کنند و نباید به آنها مجال ادامه این بازی ها داده شود. مردم نیز با این سوال بزرگ مواجهند و برای آن پاسخی نمی یابند که چرا با این جریان گستاخ برخورد نمی شود؟ اگر هر کسی آزاد است هرچه بگوید، پس چرا با کسانی که همین جریان انحرافی را افشا کردند و درباره خطر آنها هشدار دادند برخوردهای شدید شد؟ اگر مصلحتی در این عدم برخورد وجود دارد، این چه مصلحتی است که نه سران قوا آن را می فهمند، نه نخبگان و نه مردم؟
آیا زمان اتمام حجت ها به پایان نرسیده و آیا زمان حساب رسی دقیق از افراد متخلف، قانون شکن، حرمت شکن و ساختار شکن فرا نرسیده است؟!»
نظر شما :