موضع‌گیری علیه استبداد شرقی

دهن‌کجی‌های سیاسی یک فیلم

۰۵ شهریور ۱۳۹۶ | ۱۸:۰۵ کد : ۱۹۷۰۹۷۸ آمریکا نگاه ایرانی
بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه‌ آزاد: «مکس دیوانه: جاده وحشت» از نقطه نظر نقد سیاسی، حاوی نشانه ها و مفاهیم آشکار و مستتر قابل توجهی در روایت، شخصیت پردازی ها و برخی رخداد های خاص است. فیلم به گونه ای بی سابقه نسبت به نسخه های گذشته اش، می کوشد تا به تعبیر خود علیه استبداد و خودکامگی حکومت های توتالیتر در شرق و به ویژه جهان اسلام، موضع گیری کند.
دهن‌کجی‌های سیاسی یک فیلم

نویسنده: بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد

دیپلماسی ایرانی: مجموعه فیلم های سینمایی «مکس دیوانه» با یک وقفه چندین ساله بالاخره در سال ۲۰۱۵ با نام «مکس دیوانه: جاده وحشت» دوباره به هالیوود برگشت. این واقعه به نوعی مساوی با بازگشت جورج میلر، طراح و کارگردان سری مکس دیوانه و تولید قسمت های بعدی این مجموعه نیز به حساب می آید. به تازگی احتمال تولید یک قسمت جدید  با عنوان «مکس دیوانه: زمین بایر» قوت گرفته و با توجه به فروش ۳۷۶ میلیون دلاری فیلم در سال ۲۰۱۵ و استقبال منتقدین از آن، می توان منتظر انتشار این فیلم در آینده نزدیک بود.

«مکس دیوانه : جاده وحشت» از نظر نقد سیاسی، حاوی نشانه ها و مفاهیم آشکار و مستتر قابل توجهی در روایت، شخصیت پردازی ها و برخی رخدادهای خاص است. فیلم به گونه ای بی سابقه نسبت به نسخه های گذشته اش، می کوشد تا به تعبیر خود علیه استبداد و خودکامگی حکومت های توتالیتر در شرق و به ویژه جهان اسلام، موضع گیری کند. این موضع گیری ها اگر چه ظریف و چند لایه صورت گرفته اند، اما در بعضی از قسمت ها نشانه های آشکار و واضحی را به دست می دهند که قابل نقد و مداقه هستند. در ادامه این نوشتار به بررسی اجمالی این نشانه ها پرداخته شده است .

کمبود آب و استبداد شرقی

کارل مارکس در کنار ارایه نظریه اصلی خود، به طور جنبی استبداد و خودکامگی در مشرق زمین را تبیین می کند. به اعتقاد مارکس، بر عکس اقلیم اروپا در سرزمین های شرقی، میزان بارندگی و ذخیره آب بسیار محدود بوده و از این بابت، حکمرانان با در اختیار قرار گرفتن این منابع محدود آبی و شبکه توزیع آن، در واقع بر جان و مال و ناموس مردم حاکم می شوند. مارکس به این نوع از حکومت تمامیت خواه که انحصار منابع آب را در اختیار دارد، عنوان «استبداد شرقی» می دهد. در این فیلم که در ژانر پسارستاخیزی روایت می شود، زمانه ای در آینده تصویر شده است که منابع آبی بسیار کمیاب شده اند و شهرها به حالت بیابانی و خشک در آمده اند. در این وضعیت بحران فراگیر آب، حاکم مستبد و خودرایی به نام «جو فناناپذیر» با در اختیار گرفتن سرمنشا آب، بر توده مردم تحت امر خود حکمرانی می کند. او در ارتفاعات اقامتگاه خودش، فضای سبز و خرمی را با استفاده از آب ساخته است در حالی که مردم تشنه لب، چشم به دستان او برای اعطای آب دارند.

مذهب، شهادت و کاریزما

جو فناناپذیر در سکانس های آغازین فیلم، آبی که متعلق به خود مردم است را به گونه ای از فراز کوه مقر فرمانروایی اش پایین می ریزد که گویی در جایگاه خداوند، نازل کننده باران از آسمان برای آنهاست. جو خود را ناجی مردم می داند و در یک ژست مصلحانه از آنها می خواهد به آب معتاد نشوند!

در عین حال طعن و کنایه به مفهوم شهادت و تمسخر کاریزمای رهبران دینی را شاید در زمره اهداف اصلی فیلم قلمداد کرد. جو فناناپذیر لشکری از فداییان به اسم پسران جنگجو را در اختیار دارد. آنها اعتقاد و ارادت قلبی به جو پیدا کرده و در واقع به وی ایمان آورده اند. جو با مغزشویی آنها، متقاعدشان کرده که اگر در راه وی کشته شوند در دنیای دیگری به اسم «والهال» زنده می شوند و در آنجا جاودان و خوشبخت خواهند بود. پسران جنگنجو در راه «جو فناناپذیر» از جان گذشته اند و در موقع لزوم به خاطر او دست به عملیات شهادت طلبانه می زنند! ظاهرا فیلم با ترجمه کلمه شهادت از عربی معنای شاهد بودن را از آن استخراج کرده و به همین دلیل است که قبل از عملیات انتحاری، جنگجویان عبارت «شاهد باش» را بر زبان می آورند! والهالا اگر چه در اصل از اساطیر شمال اروپا گرفته شده است، اما در فیلم نوعا کنایه به  آیات قرآن کریم مبنی بر حیات شهدا و زندگی سعادتمند آنها پس از مرگ دارد که جان دادن اختیاری مردان جو در راه او را بر همین پایه توجیه می کند.

فتیشیسم، فمینیسم و آزادی زنان

فتیشیسم یا شی انگاری و بهره کشی از زنان، تعبیر غالب غربی ها از وضعیت زنان در شرق است. در این فیلم، پنج زن از همسران جو فناناپذیر با نقشه زن دیگری به نام  فیوریوسا از چنگ او می گریزند تا به سرزمین اتوپیایی خود بروند. تعقیب و گریز جو و این زنان که به محور اصلی داستانی فیلم بدل شده، در واقع تعبیری است از انقیاد و اسارت زنان در کشور های غیر غربی و تلاش آنها برای گریز از نظام مرد سالار ظالمانه حاکم بر جوامع خود. فیوریوسا با بازی شارلیز ترون، کسی است که مثل نمادی از جنبش های فمینیستی معاصر، عملیات نجات آن پنج زن را به عهده می گیرد و در نهایت هم با نابودی جو و حاکم شدن خودش، طرحی نو در آن اقالیم خشک و لم یزرع در می اندازد!

پروژه بازنمایی

نفس این که یک فیلم علیه استبداد و در هجو آن ساخته شود، به نظر امری پسندیده است. اما از آنجایی که روند هالیوود به ویژه پس از یازده سپتامبر بر محوریت اسلام هراسی، خاورمیانه هراسی و ایران هراسی بوده، فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» هم در همین راستا قابل نقد و بررسی است. بازنمایی به معنای انتقال پیام هایی به سود خود و به ضرر دشمن با اعمال این چهار اصل ساده است: کوچک نشان دادن معایب خود، بزرگ نشان دادن معایب دشمن، بزرگ نشان دادن مزایای خود، کوچک نشان دادن مزایای دشمن.

با در نظر گرفتن مدل بازنمایی فوق، می توان مدعی شد مواردی که فیلم به زعم خودش علیه با استبداد شرقی و مغز شویی مذهبی هجو و بزرگنمایی می کند، به قرینه برای غرب صادق است. مغزشویی سربازان امریکایی به بهانه ترویج دمکراسی و حفظ ارزش های آمریکایی از ویتنام تا عراق صورت گرفته است و سربازان زیادی پیرو شعار موهوم دفاع از میهن و آرمان آمریکا کشته شده اند. از طرف دیگر گرچه زنان در آمریکا همانند سیاهان به حقوق برابر دست یافته اند اما تبعیض و شی انگاری علیه آنها به شکل ساختاری همچنان پا برجاست. اتفاقا جو فناناپذیر هم بیش از آنکه شبیه هر رهبری در جهان اسلام باشد، شباهت ویژه ای با دونالد ترامپ دارد؛ او عوام فریب، انحصار گرا، سرمایه دار و زنباره است!

مکس دیوانه: جاده وحشت، با اینکه به جز صحنه های مهیج اکشن و افکت های صوتی خود هیچ ارزش سینمایی دیگری ندارد، از طرف منتقدین با استقبال زیادی مواجه شد. فیلم در اسکار ۲۰۱۶ در ده رشته نامزد دریافت جایزه شد تا مثل آرگو، جعبه درد، سیصد و ... فیلم بی ارزش دیگری باشد که به خاطر دهن کجی های سیاسی اش، مشمول عنایات منتقدین قرار گیرد.

انتشار اولیه: سه شنبه 31 مرداد 1396- انتشار مجدد: یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶

کلید واژه ها: مکس دیوانه بشیر اسماعیلی


( ۱ )

نظر شما :