جنگ امروز جنگ محتواست
استفاده هوشمندانه داعش از رسانه های اجتماعی
نویسنده: نیکول متجیک
دیپلماسی ایرانی: یکی از اندیشکده های نظامی استرالیا اخیراً نتایج تحقیقات 18 ماهه خود بر روی مبارزان خارجی استرالیایی پیوسته به داعش و بازیگران داخلی این کشور را منتشر کرده است. نتایج این پژوهش میدانی حاکی از آن است که گروه تروریستی داعش از شبکه ها و رسانه های اجتماعی به شیوه ای هوشمندانه بهره برده و از این طریق مردان و زنان جوان در سراسر جهان را به مسیر افراطی گری می کشاند.
داعش و شیوه بازاریابی محتوایی بسیار موثر این گروه
اگر «بازایابی هزاره» را در گوگل سرچ کنید، در کسری از ثانیه چندین صفحه با این عنوان برای شما باز خواهد شد. موضوعاتی از داده های جمعیتی، شیوه ها و عادات هزینه کردن، نقشه های جغرافیایی به کارگیری شبکه های اجتماعی تا مطالعات موردی درباره نام های تجاری. همچنین در این صفحات با طرح های استراتژی بازاریابی محتوای داعش یا «جنگ محتوا» نیز روبرو خواهید شد. تنها تفاوت این بازاریابی محتوای داعش با دیر گونه های بازاریابی این است که به جای بازاریابی محصولات زیبایی، لباس و اتومبیل، داعش از شیوه بازاریابی محتوا برای گسترش تروروریسم استفاده می کند.
از دید جهادگران افراطی، محتوایی که آنها ارائه می دهند تلفیقی از روایت های فرهنگی، زبانی، مذهبی و اغلب اقتصادی است به گونه ای که احساسات یک جنگجو را برانگیخته و حس متعلق بودن به امت جهانی را در وی ایجاد می کند. برای دیگران ـ و در واقع اکثر مسلمانان جهان ـ این بسته محتوایی می تواند احساس ترس و وحشت را القا کند. در سطوح محلی، جنگ محتوا اثری تعیین کننده دارد و می تواند با ارعاب مردم آنها را وادار به ترک خانه هایشان یا رها کردن پست هایشان در پلیس و نیروهای مسلح کند.
«کلیف گیلمور»، سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده معتقد است که در واقع رسانه ها آنگونه عمل می کنند که ما می خواهیم، وی در این خصوص می گوید: "در محیط ارتباطی امروز، توجه به یک منبع یکسان برای هر دو طرف درگیر در یک مسئله مسلماً ناشی از بی حالی فکری است اما مشکل از رونامه نگاران یا روزنامه نگاری نیست، بلکه مشکل از کاربران رسانه است.» داعش با استفاده از روش های ارتباطی بسیار نوین در شبکه هایی که دارای کاربران ثابت بسیاری است، بدون هیچ گونه مانعی کاربران را برای جنگ محتوایی تشویق کرده و این رسانه های اجتماعی را به طور انحصاری تحت سلطه گرفته است.
تأثیر بر قلب ها و ذهن ها
شبکه های اجتماعی بیشتر به جامعه شناسی و روانشناسی پیوند خورده اند تا تکنولوژی. نیروهای نظامی غربی در بیشتر مواقع در حقیقت ضداجتماعی هستند. هیچ قصدی برای تعامل، پاسخ یا توییتی وجود ندارد. ما خود را تمام مدت به شمردن تعداد لایک ها، بررسی نظرات، اشتراک گذاری ها و ریتوئیت ها مشغول می کنیم اما تعیین کمیت هایی از این دست نمی تواند نمود خوبی برای تأثیرات استراتژیک واقعی آن باشد. در بسیاری از مواقع، اثرات استراتژیک نامشخص هستند.
شاید به همین دلیل است که در زمینه تأثیرگذاری بر مخاطبان خود در رسانه های اجتماعی شکست خورده ایم و تنها توانسته ایم آنها را کمی سرگرم کنیم؛ عین حال نیز متعجب هستیم که چرا قلب ها و ذهن ها بدون تغییر باقی مانده است.
نکته مهم این است که در این تجزیه و تحلیل ها استثنائاتی نیز وجود دارد. تعداد انگشت شماری از کشورها همچون کانادا و آلمان توانسته اند با درک کلیت محیط اطلاعاتی و درک عمیقی از اعتمادسازی و انعطاف پذیری در جوامع خود، این نفوذ را ایجاد کنند.
گردانندگان زیرک و هوشمند رسانه های اجتماعی به خوبی می دانند که ایجاد یک برند قابل اعتماد نیاز به محتوایی دارد که بسیار فراتر از سرگرمی و پخش برنامه بوده و از پویایی لازم برخوردار است. برای ایجاد این اثر رسانه های اجتماعی باید دل ها و ذهن ها را با خود همراه ساخته، تفکر انتقادی را تحریک کرده، خواننده یا بیننده را آموزش داده و آنها را متقاعد کنند.
برند داعش
گذشته از آگاهی از برندسازی و نحوه استفاده از آن، این که چگونه دشمنان ما این چنین تأثیری قدرتمند ایجاد کرده اند هیچ ارتباطی به تکنولوژی ندارد، بلکه ارتباطات نزدیک و مستقیمی با جامعه شناسی، روانشناسی و مردم شناسی دارد. از تصاویر مربوط به ماشین های تویوتای داعش و توییت عکس جنگجویان داعش با بی ام دبیلوهای از جنس طلا گرفته تا پزشکان متخصصی که در بیمارستان داعش نوزادان تازه متولد شده را در آغوش دارند می بینیم که داعش این توانایی را دارد تا وضعیت های بسیار غیرطبیعی را بسیار طبیعی جلوه دهد.
متخصصان مبارزه با تروریسم استرالیایی در «لِوی وست» در سال 2015 دریافته اند که در حال حاضر داعش به جای آن که همانند گذشته به تولید محتواهای خشونت آمیز ادامه دهد، بیشتر در حال تولید محتواهایی برای عادی سازی خلافت خود است است. این تغییر نشان دهنده یک هدف راهبردی متمایز برای ایجاد مشروعیت و ثبات در پروژه دولت ـ ملت است. برند داعش ضمن تلاش برای رسیدن به مشروعیت خلافت به صورت هم زمان تلاش می کند تا فریب های ظاهری خود را همچنان حفظ کرده و آنها را به تصویر بکشد. ساخت یک برند یک چیز است و حفظ مشروعیت دروغین چیز دیگری است.
ریسمان جهادی
مدت زیادی است که استراتژی داعش به عنوان یکی از وحشتناک ترین موفقیت های مدرنیته شناخته می شود. اما حقیقت آن است که نمی توان رسانه را یک استراتژی قلمداد کرد. به عبارت دیگر، داعش خود دارای استراتژی ارتباطی پیچیده است که از رسانه ها در آن به عنوان یک تاکتیک استفاده می کند. این تمایز از اهمیت به سزایی برخوردار است چرا که رسانه به دنبال انتشار نوعی ذهنیت است درحالی که ارتباطات نوعی دیالوگ یا مکالمه دوسویه محسوب می شود.
این مکالمات برای جلب حمایت و سوق دادن افراد به سوی افراطی گری بسیار مهم و ضروری است. تنها تعداد بسیار اندکی از افراد صرفاً به دلیل استفاده از محتوای آنلاین و رسانه های اجتماعی مرتکب اعمال تروریستی می شوند. در استرالیا، تنها 2 درصد از نیروهای جهادی بر اساس چنین شیوه ای به افراط گرایی روی آورده اند، در حالی که حدود 21 درصد از اعضای این گروه های افراطی در گذشته سابقه ارتکاب جرم داشته و سپس به این گروه ها روی آورده اند و 69 درصد دیگر نیز از طریق شبکه گروه های افراطی یا روابط خانوادگی به افراط گرایی روی آورده اند.
این مدار پیچیده از گفت و گوها ریسمان یا چارچوبی ایجاد می کند که فرد مستعد در هر مرحله از افراط گرایی خود را فریب داده و تصور می کند که کنترل سرنوشتنش را در اختیار دارد. همچنین داعش با انتخاب کلمات و مفاهیمی آشنا برای جذب مسلمانان ـ همانند تمایل رفتن به بهشت ـ تفاوت میان عادی بودن و افراطی گری را گنگ و مبهم می سازد.
درک قدرت بی نظیر هجمه اطلاعات
برای لحظه ای از موضوع جنگ محتوایی فاصله بگیرید و به این فکر کنید که چگونه برداشت ها و نظرات شما از طریق رسانه های اجتماعی یا از طریق خانواده و دوستانتان شکل می گیرد. اشتراک گذاری یک تجربه خوب تنها لحظه ای دوام خواهد داشت اما یک تجربه بد مدت ها در خاطر می ماند. این تجربه را یک مرحله بالاتر ببرید. سایت ها و اپلیکیشن های آنلاین نظرسنجی را در نظر بگیرید؛ آیا حاضرید در رستورانی یا هتلی که نظرات منفی زیادی درباره آنها در اینترنت وجود دارد وارد شده و غذا میل کنید؟
پژوهش ها نشان می دهد که در حدود 93 درصد از توریست ها و مسافران تحت تاثیر نظرات آنلاین هستند، درحالی که 70 درصد از مصرف کنندگان در سراسر دنیا در وهله اول به تبلیغات اعتماد کرده و پس از آن به نظرات خریداران دیگر توجه می کنند. حالا اگر یک گام به عقب برداریم و در چارچوب جنگ محتوایی و افراط گرایی نگاه کنیم، پاسخ های روانی ما به این موضوعات نیز چندان تفاوتی با محرک های مشابه در بازاریابی نخواهند داشت. وقتی که پیام های رادیکال را از طریق کانال های تاثیرگذار و قدرتمند همچون همکاران شبکه ای یا اعضای خانواده دریافت می کنیم، درک ما از اعمال دیگران در شبکه های آنلاین و آفلاین ما شکل می گیرد.
آنچه مسلم است این است که داعش از شیوه های متعارف جنگ به شیوه های جدیدی همچون جنگ محتوایی روی آورده و در این مسیر نیز کاملا هوشمندانه عمل می کند. بنابراین در جنگ محتوایی به وجود آمده با داعش ـ جایی که ادراک ها و نظرات ما ازطریق حضور در فضای مجازی شکل می گیرد ـ ما باید با یکدیگر متحد شده یا مواجه با این چالش ها را بپذیریم.
منبع: ناتو ریویو/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 36
نظر شما :