با حفظ نیروهای خوب دولت اوباما
هیلاری تغییرات اتوبوسی را کنار بگذارد
نویسنده: بروس بارتلت
دیپلماسی ایرانی: اگر هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود این برای دومین بار از سال 1928 میلادی خواهد بود که یک رییس جمهوری جایگزین هم حزبی خود می شود، آن هم در شرایطی که رییس جمهوری قبلی نه استعفا داده و نه از دنیا رفته است. دفعه پیش 88 سال پیش بود که رونالد ریگان کرسی خود را به جورج هربرت واکر بوش داد. من در آن زمان برای دولت ریگان در کاخ سفید کار می کردم و اواخر دولت او به وزارت خزانه داری منتقل شدم، جایی که در تمام دولت شاهد نقل و انتقالات درون حزبی گسترده ای بودم.
انتقال قدرت یکی از حیاتی ترین دوره ها در هر دولت جدیدی است که معمولا اساس تحولاتی است که بعدها قرار است به وقوع بپیوندند و در این میان، تمایلات شخصی نقش بسیاری زیادی در تصمیم گیری ها دارد.
مرگ یا استعفای یک رییس جمهوری موقعیت های خاصی هستند که رییس جمهوری جدید تقریبا مجبور است تا ترکیب و کارکنان دولت قبل را (حداقل برای مدتی) به همان صورت حفظ کند. البته در هر صورت این کارکنان و کارمندان هم با افراد خودی جایگزین می شوند، مخصوصا زمانی که در رییس جمهوری فعلی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود؛ درست مانند تحولاتی که در دولت لیندون جانسون سال 1964 و هری تورمن سال 1948 روی داد.
بوش (پدر) در زمان انتقال دولت تصمیم های سرنوشت سازی گرفت که به اعتقاد من هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت آسیب جدی به موقعیت سیاسی او وارد کرد. جورج بوش پدر در آن زمان تصمیم گرفت که تقریبا تمامی کارکنان دولت ریگان را اخراج کند. این اخراج کارکنان به گونه ای بود که گویی رییس جمهوری از حزب مقابل (دموکرات) به قدرت رسیده است. کاملا روشن است، زمانی که حزب جدیدی به قدرت می رسد تقریبا تمامی سیاستمداران و کارکنان دولت قبلی می دانند که باید در انتظار برکناری باشند. اما کارکنان دولت ریگان که از قضا همگی نیز در انتخابات از بوش (پدر) حمایت کرده بودند، انتظار رفتاری بهتری را از رییس جمهوری هم حزبی خود داشتند، به ویژه این که بوش هشت سال معاون اول ریگان بود. بوش اما با خانه تکانی گسترده، هزینه سنگینی را برای این سیاست نابخردانه خود پرداخت کرد.
نیکلاس برادی یکی از دوستان نزدیک بوش(پدر) بود که توسط ریگان در سال 1988 به عنوان وزیر خزانه داری انتخاب شده بود. من تقریبا مطمئن بودم ریگان این پست را به درخواست بوش (پدر) به نیکلاس برادی داده بود. در هر صورت، برادی در دولت بوش نیز در همان منصب باقی ماند و چهار سال دیگر وزیر خرانه داری آمریکا ماند. به طور معمول، وقتی تغییراتی قرار است اتفاق بیفتد، دولت جدید وظیفه دارد کارشناسانی را به وزارتخانه ها بفرستد تا با مقام های ارشد و کارمندان گفت وگو کرده و آنان را از روند تغییرات مطلع کنند. این کارشناسان باید به کارمندان دولت قبلی توضیح دهند که روند انتقال روز به روز قرار است چگونه پیش برود؛ کاری که جورج بوش پدر انجام نداد. بوش تنها در روز نخست از دولت خود سه تا چهار هزار نفر از کارکنان دولت ریگان را اخراج کرد، آن هم در شرایطی که هنوز نیروی کافی برای پر کردن جای خالی این افراد را نداشت. این مساله روند آغاز به کار موثر دولت جدید را با مشکلاتی روبه رو کرد. مشکل دیگر این بود که افرادی را که بوش مدنظر داشت تا به کار گیرد باید برای تایید به مجلس سنا می رفتند. گرچه وزرای کابینه خیلی سریع تایید شدند اما بسیاری از مقام های فرعی کابینه ماه ها درگیر فرایندی بوروکراتیک و تایید سنا بودند. از این گذشته من شاهد بودم که بسیاری از این کرسی ها برای مدت زمان طولانی خالی بودند، بدون هیچ نشانی از این که کسی برای پر کردن این کرسی های خالی در نظر گرفته شده باشد. از طرف دیگر کارکنانی که اخراج شده بودند دیگر هیچ انگیزه ای برای کمک به دولت جدید برای یافتن جایگزین های مناسب نداشتند، مثلا ارائه مشاوره درباره این که چه کسانی ارزش توجه و گرفتن ترفیع را دارند یا این که از چه کسانی باید اجتناب شود. در این میان به کار گرفتن افرادی که تجربه ای نداشتند فضایی را ایجاد کرده بود که کارکنان بیشتر به دنبال اولویت های خود بودند، شرایطی که در برخی موارد برای رییس جمهور گران تمام شد.
اما یک مشکل بزرگتر هم وجود داشت: افراد منصوب شده دولت بوش خیلی هم خوب نبودند. اغلب این افراد کرسی خود را نه به دلیل شایستگی که به واسطه ارتباطی که با جورج بوش (پدر) داشتند به دست آورده بودند. این افراد که بیشترشان در انتخابات 1980 از بوش در مقابل رونالد ریگان حمایت کرده بودند، صلاحیت های تکنیکی بسیار پایینی داشتند. تا جایی که به یاد دارم تنها صلاحیت یکی از این افراد که برای کار به وزارت خزانه داری آمده بود، این بود که مادرش با باربارا بوش (همسر رییس جمهور) هم دانشگاهی بود.
در عرض چند ماه تقریبا تمامی کارکنان وزارت خزانه داری با افراد جدیدی جایگزین شدند و من جزء معدود افرادی بودم که از دولت قبل مانده بودم. به همین دلیل نصیحت من به هیلاری کلینتون این است که اشتباه بوش را تکرار نکند و با کارکنان و کارمندان دولت باراک اوباما به عنوان یک متحد برخورد کند نه دشمن. افرادی را که باید فورا جایگزین کند مانند اعضای کابینه فورا تغییر دهد، اما باقی اعضای دولت و کارمندان را حداقل برای مدتی در پست های خود نگه دارد. من قویا از هیلاری کلینتون می خواهم که سیاست تغییرات اتوبوسی بوش (پدر) را تکرار نکند. او باید به خاطر داشته باشد که تمامی این افراد به دموکرات ها وفادار هستند.
منبع: آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی /30
نظر شما :