مذاکرات ژنو؛ صلح خاکستری
دیدبان روسیه: رقابت موضوعی است که همواره میان قدرت ها وجود داشته است؛ خواه آن قدرت منطقه ای باشد، فرامنطقه ای و یا جهانی. اما گاهی وجود یک دشمن واحد یا عاملی که منافع دیگر قدرت ها را تهدید می کند سبب می شود دود سفید بر آسمان گفتگو میان قدرت ها نقش بندد و برای از میان برداشتن آن تهدید ائتلاف شکل گیرد؛ کرملین و کاخ سفید نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
- تهدید افراط گرایی؛ عامل اصلی ائتلاف میان روسیه و آمریکا
پنج سالی از ناآرامی و بحران در سوریه می گذرد و در این مدت روسیه و آمریکا در تقابل با یکدیگر قرار داشتند، گاه این تقابل پر رنگ می شد و گاه کم رنگ بود اما همواره وجود داشت. البته هر دو طرف از بحران سوریه خیرهایی نیز نصیبشان شد؛ به عنوان مثال هر دو از این بحران استفاده کردند و تسلیحات زیادی به هم پیمان هایشان فروختند. در این میان مسکو که مسلمانان افراطی اش به سوریه اعزام می شدند، فرصت را مغتنم می دانست و تدابیر چندانی برای ممانعت از خروج این تندرو ها از خاک فدراسیون روسیه اتخاذ نکرد. اما کرملین در ماه های اخیر که زمزمه های صلح به گوش می رسد هراسان از بازگشت این تندرو هاست که حالا تجربه جنگی هم پیدا کرده اند؛ از این رو در حوزه آگاه سازی در سطح اجتماعی، سایبری و همچنین امنیتی به مقابله پرداخته است و با برگزاری نشست های گوناگون به خصوص در مناطق جنوبی و قفقاز تلاش می کند تا جامعه پذیرای این افراد نباشد و آنها را باز پس زند. از سوی دیگر واشنگتن نیز در صدد بود پروژه خاورمیانه بزرگ با برگ سوریه به گونه ای پیش ببرد و در گام اول هلال شیعی را تضعیف و سپس نابود نماید. بازی که هر دو قدرت از آن سود می بردند؛ اگرچه آنها در این زمین بازی مقابل یکدیگر قرار داشتند.
اما حوادث تروریستی یک سال اخیر از سوی داعش و خطر بازگشت این افراط گرایی به اروپا آنها را شگفت زده کرد؛ خطری که می تواند وجه بین المللی هر دو قدرت را به شدت تضعیف کند و آنها را تحت فشار افکار عمومی شهروندانشان قرار دهد. در این میان روسیه به دلیل نزدیکی مرزهایش به سوریه و حضور مستقیم نیروهایش در تقابل با نیروهای مخالف به ویژه داعش و النصره بیشتر در معرض خطر تروریسم و افراطی گرایی می باشد؛ از این رو زودتر از طرف مقابل (آمریکا) دستش را به نشانه صلح دراز کرد و پوتین از همتای خود در کاخ سفید درخواست ائتلافی برای نابودی گروه های تروریستی کرد. چرا که مسکو به خوبی می داند افراطگرایان به راحتی می توانند نه تنها قفقاز شمالی و چچن، بلکه تا خود مسکو نیز ناآرامی ایجاد کنند.
- مدل پوتین – اوباما؛ جنگ-صلح
مسکو همچون دیگر رفتارهایش در گذشته، ابتدا به صورت ضربتی و آنی وارد شد و یکباره با آمریکا گفتگو کرد و به پرواز بر آسمان سوریه درآمد و به سرعت مواضع مخالفان را مورد هدف قرار داد؛ اما در شرایط کنونی تنها حمایت آمریکا نتوانست گره گشا باشد. مسکو فراموش کرده بود که اگر چه آمریکا بازی گردان جبهه مخالفان اسد طی سال های قبل بوده، اما این کارگردان بازیگرانی داشته است که اکنون به این راحتی دست از بازی خود نمی کشند؛ به خصوص پس از امضای برجام میان ایران و 1+5.
کرملین همان طور که آنی در آسمان سوریه پرواز کرد، به یکبار تصمیم به خروج نیرو هایش گرفت؛ گویا این بار مدل پوتینی به مدل اوبامایی تغییر کرد؛ گفتگو برای صلح به جای جنگ برای نابودی بحران.
آتش بس ناپایداری بدون مشارکت گروه های تروریستی داعش و جبهه النصره که بیشتر در شمال و شرق سوریه هستند به اجرا در آمد (از 27 فوریه) و مذاکرات صلح از 13 آوریل، بعد از توافق آمریکا و روسیه برای برقراری و اجرای آتش بس شکل گرفت. "سرگی لاوروف" وزیر خارجه روسیه از توافق با طرف آمریکایی خبر می دهد که به موجب آن قرار است واشنگتن از نفوذ خود از «اعضای مخالف خوب» استفاده کند و آنها را از آنجا خارج کند تا کسی مانع نابودی گروه تروریستی جبهه النصره نباشد. البته در این میان سوال مهمی وجود دارد: برای این گروه های به اصطلاح اعضای خوب چه مکانی برای استقرار در نظر گرفته می شود. آیا آنها در سوریه باقی می مانند، به قفقاز باز می گردند، تحت حمایت ریاض به این کشور می روند و یا در افغانستان استقرار می یابند در هر صورت آنها نیروهایی مخالف هستند که اگر به خواست خود نرسند بالقوه تهدیدی برای امنیت منطقه ای که اسکان دارند، در نظر گرفته می شوند.
اکنون اگرچه روسیه و آمریکا از مذاکرات صلح روسیه حمایت می کنند و تلاش می کنند دودی سفید در آسمان سوریه نقش ببندد، اما گروه های وابسته به عربستان تلاش می کنند آن را خاکستری کنند.
اکنون پنج سال از ناآرامی های روسیه می گذرد و تا کنون در حدود 470 هزار نفر از مردم این کشور کشته و بیش از یک میلیون و 900 هزار نفر زخمی شده اند. اما این همه این مرثیه نیست و این خشونت سبب شده میلیون ها جنگ زده در داخل و خارج این کشور آواره شوند؛ تروریسم و افراط گرایی نیز می تواند در کنار تهدیدهای ناشی از معضلات جنگ زدگی تهدیدهای زیادی برای جامعه بین الملل داشته باشد؛ تهدیدهایی همچون حوادث تلخ شب کریسمس در کلن آلمان یا بمب گذاری های اخیر در کشورهای اروپایی و روسیه. برآیند این عوامل در کنار دیگر عوامل سیاسی در شطرنج معادلات منطقه ای سبب شده روسیه و آمریکا در شرایط کنونی به شدت از مذاکرات صلح سوریه در ژنو حمایت کنند.
با این حال اما "استفان دی میستورا" فرستاده ویژه سازمان ملل در امور گفتگوهای صلح سوریه در پیام تصویری خود به شورای امنیت تاکید کرد که "آمریکا و روسیه برای نجات سوریه از این بحران باید بیشتر تلاش کنند". وی در گزارش خود به گفتگوهای انجام شده برای صلح اشاره می کند و می گوید: "طی چهار ماه گذشته سه دوره مذاکره برای ایجاد صلح در سوریه برگزار شده است و آخرین دور آن که دو هفته به طول کشید نیز نتیجه ای در بر نداشت و صلح نسبی ایجاد شده در حال شکست است." از این رو "جان کری" وزیر خارجه آمریکا به نشانه حمایت از آتش بس انجام شده میان حکومت و شورشیان سوری به ژنو می رود و با وزرای خارجه اردن، عربستان و نماینده سازمان ملل دیدن می کند (سی آوریل).
- (ن)بودن بشار اسد؛ نقطه اختلاف گفتگوها
دور جدید مذاکرات سوریه دهم می در ژنو آغاز می شود، در این میان اگر چه روسیه و آمریکا با یکدیگر به طرح مشترکی برای صلح در سوریه رسیده اند اما نباید فراموش کرد که آنها همه ماجرا نیستند. طی سال های گذشته کشورهای گوناگونی به صورت علنی و یا نیابتی در سوریه حضور داشتند. از یک سو ایران به درخواست دولت بشار اسد در سطح مستشاری و طی سال گذشته به صورت رسمی در سوریه حضور داشته است و از سوی دیگر ترکیه و عربستان که به سازمان دهی و تجهیز نیروهای مخالفین و تروریست ها پرداخته اند وجود دارند. در این میان هر دو طرف یک خط قرمز مشترک دارند: (ن)بودن بشار اسد.
تهران هم چنان بر باقی ماندن بشار اسد تاکید می کند و موضع ایران به صورت قاطع از سوی مقام معظم رهبری بیان شده و جناب آقای ظریف نیز در کنفرانس وین این موضع را به صورت شفاف مطرح کردند و آن اینکه از دید ایران سرنوشت نظام سیاسی سوریه و اینکه چه کسی در سوریه رئیس جمهور باشد باید به وسیله مردم سوریه انتخاب شود نه اینکه چند کشور دور هم بنشینند و برای مردم سوریه تصمیم بگیرند.
حال آنکه عربستان و ترکیه از میان برداشتن بشار اسد را شرط اصلی خود می دانند. هر مذاکره و گفتگویی برای آنکه به نتیجه برسد نیاز دارد میان طرفین، رابطه حداقلی عموم خصوص من وجه وجود داشته باشد و بر اساس اشتراکاتی هر چند اندک، طرفین به گفتگو بنشینند. در این میان البته نقش روسیه و آمریکا برای ایجاد گفتگوها بسیار مهم است. حال باید دید که روسیه و آمریکا به چه میزان به منافع و مواضع متحدان خود وفادار هستند و کدام یک روحیه معامله گر؟
نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر دیدبان روسیه و دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه؛
منبع: مجله مثلث
نظر شما :