عربستان در شطرنج دیپلماتیک مات شد
فرصتطلبی ریاض از انفعال اتحادیه عرب
نویسنده: عباس پرورده، کارشناس مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: پس از ارجاع شکایت عربستان درباره حمله به سفارت این کشور در تهران به شورای امنیت، دومین گام دیپلماتیک ریاض تشکیل اتحادیه عرب برای بررسی این موضوع بود. نشست ویژه وزرای اتحادیه عرب که یکشنبه 20 دی برگزار شد و در نهایت ساعت 10 شب با صدور بیانیه ای ضد ایرانی پایان یافت. در حالیکه عربستان نقض حقوق بشر کرده و یک شخصیت برجسته دینی را بدون محاکمه شفاف و فرایند دادرسی به شهادت رسانده، اما با دستاویز قرار دادن حمله گروهی به سفارت خود در تهران تلاش کرد همه جهان را علیه ایران بسیج کند تا هم اعدام شیخ نمر را مصادره به مطلوب کند و هم از این فرصت ایجاد شده جهت زیر فشار گذاشتن تهران، ضمن مظلوم نمایی حداکثر بهره برداری را از فرصت ایجاد شده ببرد.
اما آیا این نشست و بیانیه آن تا چه حد می تواند اهداف عربستان در مقابله با ایران را برآورده سازد؟ و اساسا انعکاس نشست های اتحادیه عرب چقدر در سیر تحولات جاری تاثیرگذار است؟ پاسخ به این سوال در وهله نخست منوط به ارزیابی جایگاه سیاسی و منطقه ای این اتحادیه است. اتحادیه عرب متشکل از 22 کشور عرب است که از 1945 از سوی مصر، سوریه، عربستان، لبنان و اردن تاسیس شد. اتحادیه عرب از زمان تاسیس تاکنون فراز و فرودهای زیادی را در تحولات جهان عرب تجربه کرده، ضمن اینکه در دهه های گذشته نقطه قوت ادامه حیات آن مقابله با اسرائیل بوده که اکنون با عملکرد اعضای فعال آن که به سود تل آویو است، تقریبا این رویکرد منسوخ شده است. اما چون این اتحادیه صرفا بر مبنای اصل عربیت تاسیس شده و فاقد راهبردی عینی برای منافع مشترک اعضا است، به دلیل تعارض میان اعضای خود و وجود دولت هایی که از بحران مشروعیت و ضعف های ساختاری رنج می برند، تاکنون دستیابی به یک همگرایی میان اعضاء را با مانع مواجه ساخته است. علاوه بر این، اتحادیه عرب نقش فعالی در حل و فصل بحران های داخلی خود جهان عرب ندارد و بیشتر به ابزاری برای پیشبرد سیاست های غیر اصولی برخی کشورهای تاثیرگذار از جمله عربستان در منطقه تبدیل شده است.
نبیل العربی، رئیس مصری اتحادیه عرب که در اجلاس اخیر فوق العاده وزیران خارجه عرب در قاهره و به درخواست عربستان در خصوص تنش اخیر با ایران سخنرانی می کرد، از وزیران خارجه حاضر در این اجلاس خواست تا موضعی قوی و مشترک اتخاذ کنند و از ایران بخواهند تا تمام اشکال مداخله در امور کشورهای عرب را متوقف سازد. ضمن اینکه عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیرخارجه امارات به عنوان نزدیکترین متحد ریاض هم اظهار داشت ایران برای ما یک تهدید است و ما خواستار یک موضع عربی واحد علیه دخالت های ایران هستیم و افزود اقدامات عربستان از عزم راسخ آن در نابودی تروریسم حکایت دارد و هیچ کشوری حق دخالت در امور عربستان را ندارد.
اما واقعیت این است که در مقطع کنونی به خاطر درگیری های داخلی که میان اعراب وجود دارد، اتحادیه عرب دوره ضعف و انزوا را سپری می کند. عضویت سوریه به عنوان عضوی مهم در نوامبر 2011 تعلیق شده است. عراق هم که از بنیانگذاران است، علی رغم حفظ ظاهر، ارزیابی مثبتی از عملکرد اتحادیه عرب به سود اعضاء ندارد. لبنان هم در موضع گیری های ضد ایرانی این اتحادیه شرکت نمی کند. همچنین مصر به عنوان عضو موسس و مهم دیگر که از ابتدا نقش رهبر نانوشته اتحادیه عرب را داشت، اکنون به خاطر مشکلات داخلی نفوذ خود را از دست داده و کار به دست عربستان افتاده و به دلیل بی تدبیری سیاسی سعودی ها، کارکرد و اهمیت اتحادیه عرب نسبت به سال های گذشته کم اهمیت شده است. از 17 عضو باقی مانده، پنج کشور کوچک حاشیه خلیج فارس که تقریبا اراده مستقلی در تصمیم گیری های سیاسی جهان عرب ندارند و عقبه عربستان محسوب می شوند. یمن دیگر کشور پرجمعیت عربی اکنون با نمایندگی از یک دولت معلق و مستعفی در نشست شرکت می کند و الجزایر دیگر کشور مهم عضو هم مواضع خیلی موافقی با عربستان ندارد. سایر اعضای باقی مانده هم خود دچار چالش های داخلی از جمله فروپاشی دولت مرکزی یا تحت تعقیب بودن رئیس دولت از سوی مراجع بین المللی هستند که سومالی و سودان از جمله این اعضاء هستند که مثل سایر اعضای فقیر عضو اتحادیه چشم به دلارهای نفتی عربستان دارند. همچنین دو کشور جیبوتی و کومور هم فقط برای افزایش تعداد آراء به نفع عربستان حضور دارند و اساسا دولت های تاثیرگذاری نیستند. بنابراین می توان فرض را بر این نهاد امروز اتحادیه عرب به دلیل ضعف داخلی اعضا و بحران های منطقه ای به ابزاری در مسیر سیاست های ریاض تبدیل شده است.
حال با توجه به شرایط حاکم بر اتحادیه عرب که ناشی از بحران های داخلی و منطقه ای موجود است، ارزیابی تاثیر دیپلماتیک نشست 20 دی عینی تر خواهد بود. با توجه به واقعیات موجود، یک اشتراک راهبردی در سیاست ها و مواضع جهان عرب وجود ندارد تا پیامدهای آن در اتحادیه عرب خودنمایی کند. بنابراین تصمیمات و موضع گیری های مقطع کنونی بسیار شکننده هستند. این بی ثباتی از نگاه ناظران تحولات منطقه هم دور نیست.
عربستان در یک بازی شطرنج پس از اعدام آیت الله نمر، تلاش کرد حداکثر بهره برداری را از حمله به سفارت خود در تهران ببرد و با جنگ رسانه ای و ارجاع فوری موضوع به شورای امنیت و با استفاده از نفوذ خود در لایه های این شورا اقداماتی علیه ایران انجام داد. ضمن اینکه آخرین اقدام عربستان تا 20 دی استفاده از اتحادیه عرب برای مقابله با ایران بود. اما در مقابل دستگاه دیپلماسی ایران که طی حمله به سفارت عربستان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و دچار موانع زیادی برای اقدام در محکومیت اعدام شیخ نمر شده بود، به تدریج با مطرح کردن محکومیت همزمان اعدام شیخ نمر با حمله به سفارت عربستان توسط خودسرها توانست کمی از فشارهای سیاسی و رسانه ای طراحی شده سعودی ها بکاهد و پس از حمله هوایی به سفارت ایران در صنعا، کم کم دست بالای دیپلماسی ایران آشکارتر شد و نشست ضعیف اتحادیه عرب هم مقارن با درج یادداشت داهیانه محمدجواد ظریف در روزنامه نیویورک تایمز که رسانه ای نزدیک به محافل دولتی در آمریکا شناخته می شود، حرکت زیرکانه دیپلماتیک دیگری بود که از موقعیت شناسی خوبی هم برخوردار بود. تدبیر وزیر خارجه ایران از این جهت قابل ستایش است که چنین یادداشت طعنه آمیز و افشاگرانه ای که خطاب به جامعه بین الملل درباره سعودی ها نگاشته شده، اگر از رسانه های رسمی ایرانی اعلام می شد، شاید نه تنها اثرگذاری نیویورک تایمز را نداشت، بلکه می توانست به عنوان یک لفاظی سیاسی تلقی گردد، اما اکنون این بیانات که حقایقی هشداردهنده درباره حکومت عربستان است، برای جهانیان قابل فهم تر خواهد بود. بنابراین پیش بینی می شود به تدریج کفه ترازوی دیپلماتیک در بحران تازه ای که سعودی ها به پا کرده اند، به سوی ایران گردش کند. امید است دیپلماسی عقلانیت ایرانی بتواند خشونت و کج فهمی سیاسی را از منطقه دور سازد.
نظر شما :