چگونه حزبی حاشیهای تبدیل به جریان اصلی در فرانسه شد؟
تکرار تاریخ، این بار با پیروزی خانم لوپن
پیروز ایزدی، پژوهشگر ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
دیپلماسی ایرانی: پس از بحران های اقتصادی و اجتماعی روی داده در کشورهای اروپایی و به شکل گسترده تر آن در فرانسه در قالب بیکاری و در نهایت برهم خوردن امنیت به دنبال حوادث تروریستی، مواضع راست افراطی که در گذشته مطرح می شد، پررنگ تر شده است. دیدگاه های مهاجرستیزی دست راستی که بر این عقیده اند مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور ناشی از وجود مهاجران بوده و مهاجران فرصت های شغلی را از دست فرانسویان ربوده و هزینه های اجتماعی از قبیل بیمه های تامین اجتماعی را به دوش بودجه تحمیل کرده که به دنبال آن هزینه های عمومی افزایش یافته و باعث کسری بودجه شده است، در کنار مسایلی مانند افزایش بزهکاری و جرم و جنایت در شهرها از سوی مهاجران، همگی سبب شده گرایش مردم به این جناح بیشتر شود. در واقع مسایلی اقتصادی و امنیتی اکنون به دغدغه اصلی شهروندان فرانسوی تبدیل شده و از طرف دیگر سرخوردگی مردم فرانسه از احزابی که از زمان جمهوری پنجم به بعد در کشور حاکم بوده و نتوانسته اند به وعده های بهبود وضعیت اقتصادی عمل کنند، همگی نوعی بی اعتمادی را نسبت به نخبگان سیاسی به وجود آورد که در نهایت مردم را به سمت جریان جدیدی که دغدغه آنها را مطرح می کرد، سوق داد تا آنها خواهان تجربه جدید با رهبران جدید باشند.
دیگر آنکه حوادث اخیر فرانسه برگ برنده ای برای احزاب راستی به حساب می آید. اتفاقات تروریستی پاریس در راستای تقویت مواضع حزب جبهه ملی بود. این حزب توانست از وضعیت پیش آمده به نحو مطلوبی بهره برداری کند و اکنون خود را به عنوان قوی ترین جریان سیاسی مطرح کند. این در حالی است که طی سالیان گذشته، حزب جبهه ملی به عنوان یک جریان فرعی و حاشیه ای در صحنه سیاست فرانسه شناخته می شد.
گرچه رهبران جبهه ملی به خصوص خانم ماری لوپن ادبیات پوپولیستی دارند _ آنجا که می گوید: جبهه ملی فرانسه به این دلیل بهترین نتایج را کسب کرد که «تنفر مردم از نخبگان» را نمایندگی می کرد_ اما باید در نظر داشت که هنگام بروز بحران های اقتصادی و اجتماعی، گرایش های پوپولیستی تقویت می شود. در عین حال بحران های سیاسی فرانسه نشان از ناکارآمدی نخبگان سیاسی دارد که زمینه ساز نوعی بی اعتمادی میان مردم می شود. مردم تصور می کنند نخبگان سیاسی از عهده حل مسایل و مشکلات کشور بر نیامده و اکنون زمانی است که باید به جریان سوم که مدعی است کلید حل مشکلات را در دست دارد، روی بیاورند.
پس از جریان راست افراطی، جریان راست میانه قرار دارد، که باید در نظر داشت میان این دو جریان به لحاظ تفکر و اندیشه تفاوت های قابل توجهی وجود دارد. گرچه هر دو از جناح راست هستند اما میان جریان راست افراطی و جریان راست میانه به خصوص در زمینه مناسبات فرانسه با اتحادیه اروپا، تفاوت وجود دارد. حزب میانه از طرفداران همگرایی اروپایی بوده در حالی که جبهه ملی از مخالفان اتحادیه اروپاست. در عین حال صحنه سیاست در فرانسه به گونه ای است که مواضع چپ میانه و راست میانه هم از لحاظ اقتصادی و هم سیاسی به هم نزدیکتر شده بود. گاهی تفاوت ها در مسایل تاکتیکی مشاهده می شود. اما جبهه ملی حزب حاشیه ای بود که افکار و اعتقاد خاص خود را داشته و خارج از نرم و روال عادی جریان اصلی سیاست در فرانسه محسوب می شد.
با نگاهی به گذشته فعالیت حزب جبهه ملی در فرانسه مشاهده می شود این حزب در سال 2002 شکست سنگینی را متحمل شده بود. در آن زمان آقای ژان ماری لوپن، پدر خانم ماری لوپن توانست با پشت سرگذاشتن رقیب سوسیالیست خود آقای لیونل ژوسپن به دور دوم راه یابد اما در دور دوم به دلیل حمایت های سوسیالیست ها از ژاک شیراک، لوپن شکست سنگینی را متحمل شد و شیراک با 80 درصد آرا توانست رییس جمهور فرانسه شود. اما ای نبار خانم لوپن با بیان مواضع از خلل بحران های سیاسی و اجتماعی و همچنین بی اعتمادی به نخبگان دولتی و سیاسی توانست با اقبال بیشتری مواجه شود.
نظر شما :