عربستان تغییر کرد تا رویارویی با ایران ادامه یابد

دیپلماسی ایرانی: همان طور که انتظار می رفت، "طوفان قاطع" متوقف نشد به رغم این که جنگ در عدن متوقف شد. بلکه بر عکس اکنون یمن و متحدانش امروز دروازه های خانواده پادشاهی را می کوبند تا به آن بگویند که ترک میدان تنها با ایجاد یک "خلاء جئوسیاسی کوبنده" در منطقه پایان نمی یابد. ورود نسل جدید نوادگان آل سعود که در حقیقت نسل سوم خاندان سلطنتی عربستان محسوب می شود، از دیگر نشانه های متوقف نشدن طوفان قاطع است. نسل جدیدی که همگی تحصیل کرده امریکا در علوم سیاسی و نظامی هستند.

اگر از این دریچه نگاه کنیم، در می یابیم که "طوفان قاطع" برنامه ای طرح ریزی شده با تمامی ابعاد و زوایا است که با یک ذهن استراتژیک طرح ریزی شده که ماحصل سال ها کار است و زاییده امروز و دیروز نیست.

بسیاری می گویند آن چه اتفاق افتاد انقلاب صامت نوادگان بر فرزندان ملک سعود است و آن را حاوی پیامی به جهانیان می دانند که در مضمون آن رویارویی با امتداد ایران در منطقه قید شده است.

در این جا دو فرضیه هم زمان مطرح می شود، یکی درباره آن چه به روی زمین، عملا، در حال وقوع است و دیگری درباره اتفاقاتی است که آینده عربستان و خاندان پادشاهی آن را در روزهای آینده مشخص می کند. 

از زمان تاسیس کشور عربستان در نسخه اولیه آن 1744/1818 کیمیای خلافت در مرکز تصمیم گیری بود برای این که همه حول یک نفر گرد هم می آمدند که آن هم پادشاه جدید بود. اما تاسیس "هیئت بیعت" در سال 2006 نهادهای جایگزینی را به وجود آورد که به خصوص زیربنای تنظیم سلسله مراتب حکومت به ویژه ولیعهدی را شامل می شود.

در این شیوه جدید پادشاه "حکومت" می کند و هیئت بیعت "مشورت" می دهد و وضعیت سیاسی عمومی و قدرت اجرایی واقعی برگرفته از اصل De Facto که به طور خاص به نهادهای امنیتی و نظامی مرتبط می شود، است. در حقیقت توسعه این نهادها به نوعی پادشاه جدید را به خود آورد تا در تعیین پسرش – با احتساب تمامی حالت های ناگهانی و فوری – برای منصب جانشین ولیعهد و ریاست نیروهای مسلح و دیوان پادشاهی به طور هم زمان سرعت بیشتری به خرج دهد.

در حال حاضر تعداد کثیری شاهزاده جوان وجود دارد که همگی در انتظار رسیدن نوبت برای ورود به بازی قدرت هستند. این جوانان حاضر نیستند منتظر بمانند تا زمان بازیشان فرا برسد می خواهند از هم اکنون وارد بازی بشوند، می خواهند آنها را به کار بگیرند و وارد دولت شوند و حواسشان نسبت به هر گونه توطئه و فریبکاری ای نیز کاملا جمع است.

در گذشته اعلام شده بود که پیمان نظامی عربی – اسلامی تحت نظارت یک فرمانده جوان ستاد ارتش عربستان تشکیل شده است. در آن موقع فهمیدیم که یک جنگ خونین زیرپوستی در اداره سیاسی عربستان نزدیک است، با نزدیک شدن زمان اجرای طرح استراتژیک منطقه ای جدید عربستان، که عربستان تصمیم گرفت خود راسا نیروی نظامی خود را مستقیما به کار گیرد و خود را نماینده قدرت های کوچک منطقه ای جا بزند که قادر است هر وقت لازم بداند میز بازی را کاملا به هم بزند، ریاض احساس کرد که نیاز به یک خیزش درونی سیاسی دارد تا صلابت و پایداری خود را به منصه ظهور برساند تا به دنبال آن بتواند به طرح های خود جامه عمل بپوشاند. در همان موقع نزدیک به 37 دستور پادشاهی صادر شد که بیان کننده تحولات سیاسی و خدماتی حساس عربستان بود که شامل بهداشت و برنامه ریزی و مسکن نیز می شد.

به این ترتیب بود که محمد بن نایف، در نخستین اقدام به عنوان ولیعهد و محمد بن سلمان بن عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب شدند و به دنبال آن عادل الجبیر که خارج از خانواده حاکمه است، به منصب وزیر امور خارجه رسید تا قطعه های پازل جدید حکومت عربستان تکمیل شود.

اکنون شاهدیم به قدرت رسیدن نوادگان با قدرت در حال انجام است و اکنون آنها این قدرت را دارند که برای رسیدن به مطالباتشان فشار بیاورند و پست های مهم و حیاتی را در ساختار کلان دولت از آن خود کنند همچنین مشاهده می کنیم که گشایش بیشتری برای استقبال از افراد خارج از خانواده پادشاهی حاکم می شود. 

از این رو می بینیم که شاهزاده ای که در دهه پنجاه عمر خود به سر می برد امیر محمد بن نایف، ملقب به ژنرال جنگ علیه تروریسم ولیعهد می شود و هم زمان جایگاه خود را در وزارت کشور تثبیت می کند. پست وزارت دفاع نیز به فرمانده "عملیات قاطع"، پسر کوچک پادشاه جدید محمد بن سلمان که در دهه سی عمرش به سر می برد، می رسد که هم زمان جانشین ولیعهد نیز شده است. سمت وزارت امور خارجه نیز از آن سفیر سابق عربستان در واشنگتن، عادل الجبیر که روابط بسیار ممتازی با کاخ سفید دارد و شناخت خیلی خوبی از جزئیات مذاکرات سری و علنی "عمو سام" و ایران دارد، می شود.

به این ترتیب آیا پادشاه جدید می تواند چهارمین سلسله پادشاهی حکومت عربستان را تشکیل دهد؟

منبع: الرای الیوم/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/11