چالش‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

سیاست نگاه به شرق اوباما چه دستاوردهایی دارد؟

۱۷ آذر ۱۳۹۳ | ۱۳:۴۵ کد : ۱۹۴۱۵۰۸ خاورمیانه یادداشت
کریستوفر هیل، سفیر سابق آمریکا در کره شمالی و عراق تمدید مذاکرات هسته‌ای ایران برای رسیدن به توافق قطعی را دستاورد خوبی می‌داند.
سیاست نگاه به شرق اوباما چه دستاوردهایی دارد؟

نویسنده: کریستوفر هیل

دیپلماسی ایرانی: دستاوردهای بالقوه جهت گیری دوباره سیاست خارجی امریکا در ماه نوامبر در نگاه به منطقه آسیا –اقیانوسیه کاملا محرز است. پرزیدنت اوباما دیدارهای موفقیت آمیزی در نشست «اپک» در چین داشت و در توقف کوتاهی در میانمار موضوع پیگیری جدی گذار سیاسی در این کشور را دنبال کرد. دیدارهای اوباما در گروه جی-20 در بریسبین استرالیا نیز بسیار سازنده بود.

اما در خاورمیانه ای که مخاطرات هفته به هفته در حال افزایش هستند، ایالات متحده امریکا به عنوان کشتیبان تجربه دریانوردی بدون طوفان ندارد. به نظر می رسد در خصوص خاورمیانه، واقعا اجماع محدودی وجود دارد که چگونه باید پیش رفت. به مذاکرات هسته ای ایران نگاه کنید که تا ژوئن 2015 تمدید شده است. تمدید این مهلت برای رسیدن به توافق قطعی دستاورد خوبی است. تلاش های مذاکره کنندگان نباید به هیچ ختم می شد. به علاوه به لطف توافقنامه موقت، برخی محدودیت ها بر برنامه هسته ای ایران در مقابل رفع برخی تحریم ها همچنان برقرار است. همه طرف ها بر حذف توانمندی ایران تا رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت - که ایران را قادر به دستیابی به بمب در طول یک سال خواهد کرد-  به عنوان یک پیشرفت اذعان دارند. بنظر می رسد هدف جلوگیری از رسیدن به چنین نقطه ای، که تا حد زیادی به محاسبات ریاضیاتی، تکنیکی و سیاسی وابسته است، دست یافتنی است.

اما به واشنگتن برگردیم، اشتیاق کمی برای پیشرفت های بیشتر با ایران وجود دارد. این برای اولین بار در دیپلماسی بین المللی نیست که کسانی که به فرآیند مذاکرات نزدیکترند، مذاکرات را مطلوب و سازنده می پندارند و الزاما این برداشت آنها بازتاب دهنده نظر صاحبان قدرت نیست. در مورد مذاکرات هسته ای ایران، سه دلیل عمده چنین وضعیتی را توضیح می دهد.

جلوگیری از اتمی شدن ایران، هدف ارزشمندی است، اما آن چیزی نیست که سیاستمداران و سیاست شناسان امریکایی  الزاما به آن به عنوان یک پیروزی کامل نگاه می کنند. بر عکس، ایران احتمالا همین الان هم می داند که چگونه باید به بمب رسید. بستن دست و پای دانشمندان هسته ای یک کشور و تبعید آنها به جزیره ای دورافتاده، بسیار راحت تر از مذاکره بر سر شرایطی است که در آن یک کشور با موقعیت ایران نتواند به بمب دسترسی پیدا کند.

دلیل دوم این است که رژیم تحریم ها آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که تحریم تبدیل به یک فرقه شد و با گرایشی تعریف شد که بدنبال اغراق در مورد موفقیت ها و پتانسیل های تحریم بود. 

مطالعات دانشگاهی متعددی نشان داده است که برد موفقیت تحریم ها محدود است. امروز دیگر دریافته ایم که حتی تحریم ها علیه رژیم نژادپرست آپارتاید احتمالا مانع از گذار سیاسی به نفع حاکمیت اکثریت شده بوده است، چرا که حذف فعالیت های اقتصادی شرکت های چندملیتی، اغلب منجر به آتش زدن دارایی ها و تجهیزات صنعتی به نفع نزدیکان نظام های سیاسی تحت تحریم می شود و تحریم ها بیشتر در خدمت قدرتمندتر کردن و ثروتمندتر کردن نیروهای ارتجاعی می انجامد تا به عنوان کاتالیزور تغییرات اجتماعی عمل کند.

امروز بسیاری از مقامات امریکایی بر این باورند که انتخاب یک دولت جدید در تهران که هدفش رفع تحریم هاست، نشان بارزی از موثر بودن تحریم هاست. (اصلا مهم نیست که فقدان چنین شواهدی احتمالا زمینه را برای درخواست تحریم ها شدیدتر فراهم می کرد.) 

در واقع پویش های موجود در برنامه تحریم ها باید بسیار بیشتر از اینها مورد بررسی و تمایز قرار گیرد. همانطور که جنگ های بالکان در 1990 نشان داد تحریم ها اغلب به تغییر تجارت قانونی به تجارت غیرقانونی منجر می شوند. در بالکان عناصر مافیایی قدرتمند شده گاهی با نهادها و احزاب سیاسی در هم می آمیختند.

در ایران کسانی که از همه بیشتر می خواهند تحریم برداشته شود، همان هایی هستند که از آن بیشترین آسیب را می بینند و نه آنهایی که با تحریم ثروتمند شده اند. اما کسانی که از تحریم متضرر می شوند تنها از جنبه سخت اقتصادی آن مورد آسیب نبوده اند بلکه انزوا بر نیروهای روشنفکر جامعه نیز فشار آورده است.

دلیل سوم بن بست در سیاست های خاورمیانه ای امریکا، از پیچیدگی های موجود در سیاست های فرقه ای در حال افزایش منطقه سرچشمه می گیرد. در این اواخر بسیار از تلاقی منافع مشترک ایران و امریکا در خاورمیانه بزرگ گفته شده است. در کنار همه اینها، این ایرانی ها هستند که خواهان ثبات و شکوفایی در خاورمیانه بعد از صدام حسین بوده اند و از رژیم غیرطالبانی در افغانستان حمایت کرده اند. در عین حال این ایرانی ها هستند که از گفت و گو بر سر تقسیم قدرت به شکل مسالمت آمیز در سوریه طرفداری می کنند.

دفاع ایران از نیروهای شیعی در عراق و لبنان و حمایت از اسد و اقلیت علوی در سوریه در کنار حمایت از شبه نظامیان شیعی در عراق باعث خشم اعراب و قدرت گرفتن تندورهای سنی عرب شده است. اصلا جای سوال ندارد که ایرانی ها در مقابل سنی ها و امریکایی ها ایستاده اند. ایران بی محابا با دولت های عرب سنی در مسابقه ضد اسرائیلی رقابت می کند. امریکا به اهمیت کانونی این مسائل آگاه است و به دنبال مدیریت آنها از طریق مجموعه دیگری از مذاکرات است. اما استراتژی «بخش بخش کردن» مسائل به تمرکز و شکیبایی از سوی سیاستگذاران نیاز دارد. کار آنها چندان آسان نیست. شاید حرکات الاکلنگی موفقیت آمیز اوباما از طریق تمرکز بر آسیای شرقی یکی از منابع الهم بخش این استراتژی باشد.  

منبع: پراجکت سیندیکیت/ مترجم: فرنگیس بیات   

انتشار اولیه: سه شنبه 11 آذر 1393 / انتشار مجدد: دوشنبه 17 آذر 1393 

کلید واژه ها: خاورمیانه


نظر شما :