هومان مجد:
اصلی ترین خط قرمز امریکایی ها «زمان گریز هسته یی» است
اعتماد - سارا معصومی : برنامه اقدام مشترک در هجدهمین روز از ماه جولای در وین با امضای ایران و شش کشور آن سوی میز مذاکرات به مدت چهار ماه دیگر تمدید شد. 24 نوامبر از هم اکنون به روز طلایی برای تهران و واشنگتن در راس هرم مذاکرات تبدیل شده است. زمزمه های تمدید مذاکرات در حالی به واقعیت پیوست که موج خوش بینی به وجود آمده و امضای اولیه برنامه اقدام مشترک در ژنو تنها چندماه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، همگان را به این قضاوت رسانده بود که تهران و غرب باید در 20 جولای با امضای متن توافق جامع در حقیقت به یک دهه مناقشه هسته یی میان خود پایان دهند. آنچه در جریان حضور طولانی مدت تیم مذاکره کننده ایرانی در وین بر مذاکرات گذشت بر هیچ کس عیان نیست چرا که پس از برنامه اقدام مشترک، فضاسازی های به وجود آمده هر دو طرف این مذاکره را به این سمت برد که از دیده پنهان نگه داشتن روند مذاکرات و جزییات می تواند به نتیجه رسیدن آن کمک شایانی بکند. اصلی ترین پرسشی که تحلیلگران غربی تلاش می کنند به آن پاسخ دهند این است که خطوط قرمز ایران و 1+5 در این مذاکرات چیست که رسیدن به توافق جامع را تا این اندازه سخت کرده است. علاوه بر این آیا تهران و امریکا به عنوان دو طرف مذاکره کننده یی که در وین بیشترین سهم از ملاقات های دوجانبه را به خود اختصاص دادند، در مدت چهار ماه تعیین شده حاضر به تعدیل حداکثر خواسته های خود برای رقم زدن توافقی تاریخی هستند یا خیر؟ به نظر می رسد ایران بر حفظ تعداد سانتریفیوژهای موجود و امریکا هم بر تطویل زمان گریز هسته یی ایران بیش از هر مساله دیگری اصرار دارند. برای بررسی وضعیت پرونده هسته یی ایران پس از تمدید برنامه اقدام مشترک و چالش های موجود بر سر راه دو طرف به سراغ هومان مجد، روزنامه نگار و نویسنده سیاسی- اجتماعی امریکایی ایرانی مقیم ایالات متحده رفتیم:
در هجدهمین روز از ماه جولای شاهد تمدید چهار ماهه برنامه اقدام مشترک در وین بودیم. آیا این تمدید و نه توافق را می توان به شکستی در مذاکرات ایران با 1+5 تعبیر کرد؟
به هیچ وجه نمی توان این تمدید را به شکست تعبیر کرد. یک توافق جامع همواره با جزییاتی درهم آمیخته است که کار بسیار زیادی را می طلبد. شاید بهتر باشد به یاد بیاوریم که توافق هسته یی دقیقا چه معنایی دارد: در سایه این توافق قرار است به اختلاف در خصوص مسائلی پایان داده شود که به مدت 10 سال تمام اعضای حاضر در این مذاکرات را درگیر خود کرده بود و البته که رسیدن به توافقی که امضای آن حس رضایت را در تمام طرف های ماجرا ایجاد کند، کار آسانی نیست. برنامه اقدام مشترک در حقیقت ابزار موقتی برای ادامه مذاکره بود که در آن به بسیاری از نگرانی های غرب پاسخی داده نشده بود. قرار بود در سایه برنامه اقدام مشترک فرصتی مهیا شود تا طرفین به توافق جامع دسترسی پیدا کنند. در حالی که ممکن است عدم رسیدن به توافق نهایی طرفین در بازه زمانی شش ماهه تا حدی ناامید کننده باشد اما ذات این حقیقت که هم ایران و هم 1+5 با تمدید مذاکرات موافق بودند نشان می دهد که طرفین به این حس مشترک رسیده اند که در سایه پیشرفت های صورت گرفته می توان به توافق جامع دست یافت.
به نظر می رسید حضور حسن روحانی در راس قوه مجریه در ایران و همراهی محمد جواد ظریف با او در وزارت امور خارجه ایران، فضایی را به وجود آورد که نه تنها اروپایی ها که امریکا هم به این دولت به چشم فرصت برای کنار گذاشتن اختلاف ها نگاه کنند. به نظر شما با گذشت بیش از یک سال از عمر دولت تدبیر و امید و تمدید مذاکرات هسته یی می توان این گونه نتیجه گیری کرد که خطوط قرمز ثابت تهران در بحث هسته یی تعامل با هر دولتی در این خصوص را سخت کرده است؟
من چنین فکری نمی کنم. مشخص نیست که دقیقا خطوط قرمز ایران یا ایالات متحده چیست و این خطوط قرمز تنها در پایان مذاکرات - چه توافقی حاصل شود و چه به نتیجه یی نرسند- علنی خواهند شد. البته ایرانی ها به مدد دکتر ظریف دست به ابتکارهای جالبی زده اند که در سایه آن تهران در حالی که به احیا و حفظ حقوق خود به عنوان مثال حق غنی سازی پایبند است، به دغدغه ها و نگرانی های غرب هم پاسخ می دهد. به نظر من غربی ها مذاکره با ایران در سایه دولت روحانی را بسیار صریح تر، مستقیم تر و کمتر فرسایشی و ناامید کننده در مقایسه با مذاکره با دولت قبلی می دانند. باید منتظر ماند و دید که آیا می توان با خلق ابتکارهای جدید بر خلاهای باقی مانده پل زد اما بدون در نظر گرفتن پاسخ به این پرسش که آیا پایان دادن به این اختلاف ها ممکن است یا خیر، من فکر می کنم که دولت های غربی، روسیه و چین دولت امروز ایران را همتای منطقی تری برای خود می دانند و همین مساله می تواند بر روابط دو جانبه و چندجانبه فرای بحث مذاکرات هسته یی تاثیرگذار باشد.
به نظر می رسد ایران همچنان بر رعایت خطوط قرمزی که از ابتدای مذاکرات تاکید کرده بود اصرار دارد، به نظر شما در حال حاضر خطوط قرمز ایران از منظر فنی در بحث هسته یی چه مواردی را شامل می شود؟
هیچ کس پاسخ دقیق به این پرسش را نمی داند. به نظر می رسد خطوط قرمزی در خصوص ظرفیت غنی سازی ایران در دوره زمانی که باید مورد توافق دو طرف قرار گیرد، وجود دارد. البته مدت زمان این دوره زمانی هم اصلی ترین اختلافی است که طرفین باید بر آن غلبه کنند. با این همه به این نکته توجه داشته باشید که اگر تمام طرفین درگیر در مذاکرات اعتقاد داشتند که خطوط قرمز کاملاثابت و غیرقابل تغییر هستند، دست به تمدید مذاکرات نمی زدند.
آیا ایران برای رسیدن به توافق مجبور به تعدیل برخی مواضع هسته یی خود نیست؟
قطعا همین گونه است. امریکا هم باید دست به تعدیل برخی مواضع خود بزند. من نام امریکا را از میان شش کشور مقابل ایران در مذاکرات به زبان می آورم
چرا که به نظر من امریکا و شاید هم فرانسه بیشترین میزان مخالفت ها با موضع ایران در مذاکرات هسته یی را دارند.
خطوط قرمز 1+5 به خصوص امریکا در مباحث فنی هسته یی چه مسائلی را شامل می شود؟
به نظر می رسد اصلی ترین خط قرمز امریکایی ها «زمان گریز هسته یی» است. این بحث مستقیما با تعداد سانتریفیوژهایی در ارتباط است که ایران در بازه زمانی مورد توافق با غرب مبنای استفاده از آنها را دارد. دانشمندان و تحلیلگران هسته یی بسیاری در مقاله های خود تاکید کرده اند که زمان گریز هسته یی ایران باید افزایش یابد. این زمان در حال حاضر دو ماه است و غرب قصد دارد در جریان مذاکرات آن را به دو سال افزایش دهد. کنگره اصرار دارد که در سایه هیچ توافقی نباید معادلات به گونه یی پیش برود که ایران زمان کمتری برای گریز هسته یی در اختیار داشته باشد و می دانیم که کنگره بسیار بیشتر از دولت امریکا به توافقی که قرار است با ایران حاصل شود، شک دارد. بنابراین اگر ایران بتواند زمان گریز هسته یی خود را به زمان مدنظر تکنیسین های هسته یی امریکایی که در تیم مذاکراتی واشنگتن هم حضور دارند، نزدیک کند، خط قرمز در خصوص تعداد دقیق سانتریفیوژها از میان خواهد رفت.
ما شاهد بودیم که 1+5 عملادر برنامه اقدام مشترک از غنی سازی صفر در ایران عبور کرده و به نوعی حق غنی سازی ایران در خاک خود را به رسمیت شناخت. به نظر شما امریکایی ها برای برداشتن گام نهایی چه امتیاز ویژه دیگری در اختیار دارند که می توانند با استفاده از آن ایران را راضی کنند؟
مطمئن نیستم که نه امتیازی که ایران می تواند رو کند و نه امتیازی که غربی ها خواهند داد، مشخص باشد. با اینهمه فکر می کنم که هر دو طرف می دانند که باید برای رسیدن به توافق، به نوعی امتیازدهی های خاص روی آورند.
بحث لغو تحریم های ایران در ایالات متحده امریکا بر اساس قوانین موجود چگونه خواهد بود؟ اخیرا وندی شرمن تاکید کرده که لغو تحریم ها در دستور کار نیست و امریکا به معلق کردن این تحریم ها فکر می کند.
این مساله حقیقت دارد که بسیاری از تحریم ها را نمی توان بدون مجوز کنگره لغو کرد اما رییس جمهور قدرت اجرایی برای از میان برداشتن برخی از این تحریم ها را دارد. فرض کنیم که این قرارداد باید به مدت 10 سال میان ایران و 1+5 امضا شود. در این بازه زمانی اگر ایران به تعهدات داده شده پایبند باشد، تحریم ها معلق باقی خواهند ماند و پس از این بازه زمانی ایران به شکل تمام و کمال تعهدات خود را به جا آورده و به سمت تکنولوژی تسلیحات هسته یی هم حرکت نکند، کنگره برای برداشتن کامل تمام تحریم ها راضی خواهد شد. در شرایطی که کنگره هم رضایت به لغو این تحریم ها ندهد، تحریم ها از کارآیی کمتری برخوردار خواهد بود چرا که کمتر کشوری با امریکا در این خصوص همکاری خواهند کرد. در صورت وفای به عهد ایران و اصرار امریکا بر ادامه تحریم ها، این امریکا است که به عنوان طرف غیرمنطقی این داستان و طرفی که قرارداد را زیرپا گذاشته است، مطرح خواهد شد.
ایران در چند سال اخیر مورد شدید ترین تحریم های یک جانبه و همه جانبه از سوی امریکا و شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته است. این در حالی است که برخی تندروهای امریکایی تاکید دارند که ایران به دلیل آنچه آنها نقض حقوق بشر توسط تهران می خوانند باید همچنان در لیست تحریم باقی بماند. آیا تحریم های هسته یی از سایر تحریم هایی که ایران متحمل شده قابل تفکیک است؟
ظاهرا قابل تفکیک هستند. تحریم های سازمان ملل به راحتی قابل برداشته شدن هستند و تحریم های ایالات متحده که مرتبط با مسائل غیر هسته یی است هم مساله یی است که باید جدا از مذاکرات هسته یی به آن پرداخته شود.
از ابتدای مذاکرات تا به امروز همواره این جمله معروف اسراییلی ها در بسیاری از تحلیل ها به چشم خورده که توافق نکردن با تهران بهتر از توافق بد با این کشور است. مشخصه های یک توافق بد از منظر امریکایی ها چیست؟
این عبارت از ابتدا هم بسیار احمقانه بود چرا که در سایه هیچ توافقی ایران به سمت تسلیحاتی شدن برنامه هسته یی خود پیش نخواهد رفت و امریکا و رژیم صهیونیستی هم یا باید این مساله را بپذیرند یا به قول خود که تمام گزینه ها روی میز است عمل کنند.
هیچ کدام از این سناریوها نمی تواند بهتر از این باشد که در سایه یک توافق برنامه هسته یی ایران مورد نظارت مستقیم و محدودیت قرار بگیرد. از نظر امریکایی ها، توافق بد، توافقی است که در سایه آن ایران فرصت ساخت بمب را داشته باشد. این گزینه همواره از منظر تکنولوژی هسته یی برای ایران وجود دارد و به نظر من دولت امریکا به این تشخیص رسیده است که به محض آنکه سوخت هسته یی در خاک ایران تولید شود، احتمال تسلیحاتی شدن وجود دارد. بنابراین توافق بد می تواند از نظر اسراییلی ها و تندروهای امریکایی هر چیزی باشد اما توافق بد از منظر دولت آمریکا آن توافقی است که برنامه هسته یی ایران را به اندازه یی محدود نکند که بتواند مانع از دستیابی آن به بمب اتمی در کوتاه مدت شود.
در جریان ششمین دور از مذاکرات هسته یی در وین شاهد بودیم که ظریف برای کاستن از نگرانی های غرب طرح فنی خوبی را در خصوص فعالیت های هسته یی ایران در گفت وگو با نیویورک تایمز مطرح کرد. ویژگی های این طرح از نظر شما چیست و آیا توجه 1+5 را به عنوان یک نقشه راه به خود جلب کرده است؟
قطعا این مساله مورد استقبال قرار گرفته است اما طرح ظریف تاکنون توسط گروه 1+5 و در فضای حاکم بر مذاکرات شنیده شده است. بر اساس این طرح، تعداد سانتریفیوژهای ایران در سطح فعلی باقی می ماند اما هر سوخت تولیدی به شکلی درخواهد آمد که قابلیت استفاده از آن در تولید تسلیحات هسته یی وجود نداشته باشد. این طرح به نوعی فریز کردن برنامه غنی سازی اورانیوم در مکان هایی است که زنده کننده نگرانی ها در خصوص زمان گریز هسته یی ایران هستند. اگر سوخت تولیدی به شکلی درآید که قابلیت بازگردانده شدن به ماده یی در تولید تسلیحات هسته یی را نداشته باشد، در این صورت زمان گریز هسته یی عملاافزایش یافته است. من نمی دانم که می توانیم این طرح را نوعی نقشه راه برای مذاکرات بخوانیم یا خیر؟ اما ما در حال حاضر دو چیز را می دانیم: گروه 1+ 5 نتوانسته است این طرح را همان گونه که وجود دارد بپذیرد و دوم هم این حقیقت که ایران به اندازه یی جدیت در مذاکرات و تلاش برای پایان دادن به اختلاف ها از خود نشان داده که غرب به این نتیجه رسیده که تمدید مذاکرات گامی مثبت است.
ایران همواره تاکید داشته که در جریان مذاکرات هسته یی در خصوص فعالیت های موشکی خود صحبتی به میان نخواهد آورد و این در حالی است که وندی شرمن اخیرا تاکید کرده بود که در این خصوص هم با تهران صحبت هایی خواهد شد. به نظر شما این پرونده تا چه اندازه نقش چالشی جدی در پیشرفت مذاکرات را بازی می کند و تا چه اندازه آنچه اینهورن از آن به عنوان ضرورت مذاکره درخصوص برنامه موشکی ایران در حاشیه مذاکرات هسته یی نام می برد، عملی است؟
من فکر نمی کنم که در نهایت برنامه موشکی به توافق هسته یی گره بخورد. فکر نمی کنم که اگر امریکا اصرار کند که این مساله به مذاکرات مرتبط شود، هیچ کس به این قطعیت برسد که مذاکره در سه ماه ممکن است. شاید ارجاع هایی به برنامه موشکی داده شود اما من نمی دانم که چگونه می توان برنامه موشکی را در قالب یک توافق هسته یی جامع گنجاند. اگر کسی خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات تا 24 نوامبر است نباید تصور کند با وارد کردن این مساله به مذاکرات هسته یی می تواند کاری از پیش ببرد. در امریکا هستند کسانی که گمان می کنند نه تنها مساله موشک ها که آنچه آنها دفاع ایران از برخی گروه های تروریستی می خوانند و بحث ادعاهای آنها در خصوص نقض حقوق بشر توسط ایران هم باید در زمره توافق جامع قرار بگیرد. علاوه بر این کسانی هم هستند که می گویند تا زمانی که ایران به فعالیت های هسته یی خود در گذشته اعتراف نکرده است نباید هیچ گونه توافقنامه یی با این کشور به امضا برسد. با این همه من فکر می کنم که دولت در حال حرکت به جلو است و به خوبی می داند که این قبیل جزییات نمی تواند بخشی از توافقنامه جامع هسته یی باشد و اگر اصراری در این خصوص صورت بگیرد بی شک توافقی شکل نخواهد گرفت. تبعات شکست در مذاکرات برای تمام طرفین دخیل در آن به خصوص با توجه به وضعیت بی ثباتی که در منطقه جاری است، خطرناک خواهد بود.
نظر شما :