نگاهی به دلایل توافق اخیر میان فتح و حماس

وقتی آشتی ملی تنها راه فرار بود

۲۰ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۶:۱۴ کد : ۱۹۳۳۸۹۹ گفتگو خاورمیانه
حسین رویوران کارشناس مسایل خاورمیانه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی بر این عقیده است که هم فتح و هم حماس به این نتیجه رسیده اند که برای دستیابی به اهداف خود نیازمند رسیدن به چنین توافقی هستند زیرا هم حماس و هم فتح تحت فشار و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات داخلی به سر می برند.
وقتی آشتی ملی تنها راه فرار بود

دیپلماسی ایرانی: از زمانی که انتخابات پارلمانی در سال 2006 برگزار شد، و حماس توانست بیشترین کرسی ها را به دست آورد، زمینه بروز اختلافات داخلی فراهم شد. از آن زمان تا به امروز حماس در نوار غزه و فتح در کرانه باختری هر کدام سیاست های خود را اعمال می کردند. در عین حال همواره تلاش شد تا زمینه های دولت آشتی ملی نیز فراهم شود که در این میان شاهد توافق قاهره، دوحه و مکه بودیم. اما هیچکدام جنبه عملی به خود نگرفت. این مساله حتی بر مذاکرات صلح نیز سایه افکنده بود. اما با گذشت نزدیک به 7 سال اینک هم فتح و هم حماس توانستند به توافقی برای تشکیل دولت انتقالی به منظور برگزاری انتخابات طی 6 ماه آینده و ایجاد ساختاری سیاسی جدید که به تعادلی میان فتح و حماس و دیگر گروه های جهادی در فلسطین بیانجامد، دست یابند. اینکه تا چه میزان این دولت می تواند با وجود حضور نیروهای حماس در بدنه آن و همچنین فرصت تعیین شده و هچنین ادامه توافق میان دو جریان سیاسی در این کشور به توفیقات خود دست یابد، موضوعی است که با حسین رویوران کارشناس مسایل خاورمیانه در میان گذاشتیم که می خوانید:

پس از گذشت چند سال اختلاف میان حماس و فتح بر سر تشکیل دولت آشتی و رسیدن به راهکار سیاسی برای پایان دادن به بحران داخلی، به توافق رسیده اند.  چه اتاقی افتاد که پس از توافق های گذشته از جمله دوحه، مکه  و قاهره، که هیچگاه عملی نشد، اینبار زمینه های اجرایی شدن آن فراهم شد؟

انتخابات سال 2006 مبنای اختلاف میان حماس و فتح شد. در آن انتخابات 72 کرسی سهم حماس و 47 کرسی نیز به فتح رسید. این غافلگیری بزرگی  برای فتح بود که در مقابل حماس شکست خورد. این موضوع موجب به هم خوردن رابطه فتح و حماس شد. آن زمان در حالی که ابومازن، اسماعیل هنیه را مامور تشکیل کابینه کرده بود در سایه اختلاف ها  از این مساله چشم پوشی کرده و فرد دیگری را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد که این فرد نیز هیچگاه به پارلمان برای کسب رای اعتماد نرفت. حتی موضوع کودتا در غزه مطرح شد تا حماس را ریشه کن کنند. در نهایت نوار غزه در اختیار حماس و کرانه باختری نیز در اختیار فتح قرار گرفت. رویکرد این دو نیز با یکدیگر متفاوت است. حماس به دنبال مقاومت  اما فتح رویکردی سیاسی دارد. این اختلاف ها اجازه رسید به آشتی را نمی داد. اما اینکه چرا الان به توافق رسیدند به این دلیل است که هر دو نیاز به چنین توافقی داشتند. حماس به دلیل شرط بندی بر روی اخوان در مصر که در نهایت به سرنگونی اخوان و حذف آن منجر با بر هم خوردن محاسبات خود روبه رو شد  و در یک محاصره جدی در غزه گرفتار شد. فتح نیز سرمایه گذاری بر روی سازش داشته و طی 21 سال از امضای اسلو تا کنون به نتیجه نرسیده است. بنابراین هر دو طرف دچار مشکلات و فشارهایی از طرف مردم بودند تا آشتی ملی صورت بگیرد. بنابراین هر دو احساس کردند که در این توافق می توانند چنین دستاوردهایی را کسب کرده و پایگاه اجتماعی خود را گسترش دهند.

محمود عباس پس از رسیدن به این توافق تاکید کرد که  به راهکار دو کشور پایبند بوده و اسرائیل را به رسمت خواهد شناخت و در عین حال توافق چهارجانبه صلح را نیز قبول دارد. از طرفی  وی ادعا می کند که به مقاومت مردمی نیز پایبند است. سوال اینجاست که فتح چگونه می تواند میان خواسته های متفاوت اسرائیل از این جریان و حماس توازن ایجاد کند؟

زمانی که محمود عباس از مقاومت صحبت می کند یعنی مقاومت غیرمسلحانه. بله رویکرد حماس و فتح قابل جمع نیست. اما توافق پیچیده ای روی داده که اجازه می دهد چنین کاری اتفاق بیافتد. دولت، دولت تکنوکرات است؛ نه از فتح و نه از حماس. اما هر دو باید در مورد افرادی توافق کنند.  بنابراین موضع دولت با حماس فرق می کند. از طرفی حماس همچنان بر مواضع خود مبنی بر عدم به رسمیت شناختن اسرائیل و نپذیرفتن شروط چهارگانه تاکید دارد. حماس رویکرد خود را خارج از قدرت خود تعریف کرده است. محمود عباس نیز بر مواضع خود اصرار دارد. اما اساسا قدرت دوگانه است. محمود عباس دبیر کل فتح به عنوان رییس قوه مجریه و  عزیز الدویک از حماس نیز به عنوان رییس مجلس قانونگذاری فلسطین فعالیت خواهند کرد.  این یعنی نظارت حماس بر دولت تکنوکرات که نوعی تعادل در ساختار را به وجود می آورد. از طرفی در آینده حماس، جهاد و دیگر گروهای مقاومت باید وارد سازمان آزادی بخش فلسطین _ ساف _ شوند که در اینجا نیز حالت تعادلی صورت می گیرد. به همین دلیل حماس با وجود پایبندی بر مواضع خود در این ساختار جای می گیرد  و همچنین محمود عباس هم تلاش خود را برای حفظ ثبات خواهد کرد.

جان کری اعلام کرده از دولت آشتی ملی حمایت می کند. این در حالی است که از اعضای حماس در این دولت حضور داشته و بر اساس مصوبه کنگره حماس جزو گروه های تروریستی بوده و مورد تحریم مالی قرار گرفته است. حال چگونه این حمایت صورت خواهد گرفت؟

اول اینکه حماس بیش از 60 درصد پارلمان را در اختیار دارد که نشان دهنده مشروعیت مردمی است. گروه تروریستی گروهی است که از جامعه به دور بوده و علیه جامعه عمل می کند در حالی که حماس درون جامعه است. بنابراین این برچسب هیچ پایه و اساس از لحاظ قانونی ندارد و کاملا بر اساس موضع گیری های سیاسی صورت می گیرد. هیچ وزیری از حماس در درون دولت انتقالی وجود ندارد بر همین اساس آمریکا به راحتی می تواند با آن تعامل داشته باشد.اسرائیل از همه کشورها خواسته که با این کابینه تعامل نکنند به این دلیل که مورد تایید حماس است. اما کشورهای غربی و آمریکا خیلی به توصیه های اسرائیل عمل نکردند و گفتند که با دولت تکنوکرات تعامل خواهند داشت. این نشان می دهد که هوچی گری های اسرائیل اثرگذار نبوده و بهانه قرار دادن این مساله برای سرباز زدن از بسیاری مسایل نتیجه نداشته است. اسرائیل سعی می کند که پشت کابینه حماس و فتح مخفی و به سیاست های شهرکسازی خودش ادامه دهد. در حالی که کشورهای دنیا تا حد زیادی از این رژیم اشغالگر شناخت پیدا کرده اند و می دانند آنچه که این رژیم مطرح می کند برای توجیه رفتار تجاوزگرانه خودش است.

تشکیل دولت آشتی ملی چه تاثیری بر روی مذاکرات صلح خواهد داشت؟

گفت وگو مبتنی بر شرط های بین المللی است یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل، پذیرش توافق ها و کنار گذاشتن خشونت .حماس این پیش شرط ها ا رد کرده است اما فتح از قبل پذیرفته و وارد گفت و گو شده است. دولت بر اساس موضع گیری فتح و ساف گفت وگوها را ادامه خواهد داد. بنابراین ادامه گفت وگو الزامی برای حماس ایجاد نمی کند و بر همین اساس در حال حاضر حماس موضعی در مورد گفت وگوها نمی گیرد. هرچند که پایه های گفت وگو را قبول ندارد.

رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که مذاکرات صلح  در شرایطی پیش خواهد رفت که به سازش به حماس پایان دهد. چنانچه این امر محقق نشد، در نهایت روند مذاکرات چه خواهد شد؟

این از بهانه گیری های اسرائیل است. به هر حال محمود عباس شرط های سه گانه را پذیرفته و وارد گفت و گو شده است.بنابراین سازش با حماس ربطی به گفت وگوها ندارد و اگر اسرائیل مطرح می کند جبنه توجیه رفتارهای تجاوزگرانه خودش است. سازش در مورد سرزمین است و این  در حالی  است که اسرائیل با شهرک سازی ماهیت آن را تغییر می دهد. این اسرائیل است که مذاکرات را با شکست مواجه می کند.

اسماعیل هنیه نیز اعلام کرده با میل دولت را به دولت توافقی تحویل داده است. آیا در آینده حماس به دنبال سهم خواهی در دولت نهایی خواهد بود؟

بر اساس توافق شکل گرفته 6 ماه  پس از تشکیل کابینه انتخابات برگزار می شود. این دولت، دولت انتقالی و برگزار کننده انتخابات است. هم انتخابات ریاستی و هم پارلمانی. نزدیک به 5 سال است که دوره محمود عباس و زمان پارلمان فلسطین نیز تمام شده است. در نهایت هر دو نهاد مجری و مقننه از مشروعیت انتخاباتی برخوردار نیستند. اما در شرایط فلسطین که دشمن نمی گذارد انتخابات برگزار شود، هم دوره مجلس و هم محمود عباس تمدید شده است. بنابراین برگزاری انتخابات به منای تسلیم شدن یک طرف نیست بلکه توافقی صورت گرفته که 6 ماه دیگر انتخابات برگزار و در آن وزن کشی های صورت گیرد و نظر مردم در خصوص دولت آتی فلسطین لحاظ شود. بنابراین 6 ماه زمان زیادی نیست و حماس نیز باید قدرت را به دولت مرکزی واگذار کند. در مقابل نیز دولت باید تمام اعضای کابینه هنیه را جذب  کند. به عبارتی بسیاری از نیروهای حماس که تا به امروز در دولت هنیه کار می کردند باید جذب دولت انتقالی شوند و در کنار فتح که بخشی از دولت است حضور پیدا کنند.

آیا جذب نیروهای حماس، دولت را با چالش مواجه نمی کند؟

بله. این خودش چالش برانگیز است. به خصوص موضوع نیروهای انتظامی. از زمانی که دایتون به عنوان افسر آمریکایی مامور تشکیل ستاد هماهنگی بین اسرائیل و فلسطینی ها شد،  تبادل اطلاعات و هماهنگی بین اسرائیل و نیروهای محمود عباس صورت می گیرد. اکنون که نیروهای حماس که در نیروی انتظامی بوده و جذب ساختار می شوند و حاضر به هماهنگی با اسرائیل نیستند چه خواهد شد؟ این سوال مهمی است که پاسخ برای آن دیده نمی شود و هر دو طرف سعی می کنند در حال حاضر به این نوع مسایل که چالش برانگیز است، پاسخ ندهند.


انتشار اولیه: پنجشنبه 15 خرداد 1393/ باز انتشار: سه شنبه 20 خرداد 1393

کلید واژه ها: حسین رویوران فلسطین


نظر شما :