آیا پایان سایکس- پیکو در راه است؟

۱۳ خرداد ۱۳۹۳ | ۲۲:۳۶ کد : ۱۹۳۳۷۹۷ سرخط اخبار

کردپرس -  شدت جنگ داخلی در سوریه همراه با آشوب های ادامه دار در عراق و بی ثباتی همیشگی که سیاست لبنان به آن خو کرده است طبیعتا برخی از صاحب نظران را بر آن  وا می دارند که ندای فروپاشی مرزهای "مصنوعی" در شرق جهان عرب را سر دهند که به وسیله بریتانیا و فرانسه بعد از سقوط امپراطوری عثمانی ترسیم شدند. آیا کشورهایی که به وسیله استعمارگران اروپایی در دهه 1920 ایجاد شدند در حال فروپاشی هستند؟ آیا واقعا ما شاهد باز ترسیم مرزهای خاورمیانه هستیم؟ جواب این سوال نه است. در حالی که هیچ یک از این سه کشور نمی توانند ادعا کنند که در آینده ای نزدیک دولتی مقتدر تا آخرین نقاط مرزی شان ایجاد خواهند کرد اما نمی توان گفت که خود مرزها قرار است تغییر یابند. آنها به آنچه که "رابرت جکسون" اندیشمند علوم سیاسی با بصیرت تمام شبه دولت (quasi-states) نامید تبدیل خواهند شد یعنی اگر چه نمی توانند بصورتی دوفاکتو  و در عمل ملزومات کارکردی حاکمیت- کنترل بر سرزمین و مرزهایشان- را داشته باشند اما به لحاظ حقوقی و رسمی یعنی بصورتی دوژوره و ظاهری در نظام بین الملل همچنان به عنوان کشورهایی واحد شناخته خواهند شد.  قطعا حکومت واقعی در شرق جهان عرب باقی خواهد ماند در عین حال که مرزها آخرین چیزهایی خواهند بود که تغییر خواهند کرد زیرا تقریبا هیچ کدام از بازیگران چه منطقه ای و چه بین المللی خواهان تغییر آنها نیستند.

عبارت "پایان سایکس-پیکو" دستمایه کسانی است که استدلال می کنند خود مرزها تغییرات واقعی به خود خواهند دید. این یک نوع سو تعبیر است. موافقتنامه سایکس-پیکو در ابتدا در سال 1916 سرزمین های عربها (و برخی سرزمین های کردها و ترک ها) را که سابقا جز قلمرو امپراطوری عثمانی به حساب می آمدند را بین بریتانیا و فرانسه تقسیم نمود اما این در کنفرانس سان رمو (San Remo) بود که مرزهای نهایی آن کشورها توسط آن دو قدرت در سال 1920 تعیین شدند. سایکس-پیکو به عنوان نمونه آنچه را که شمال عراق کنونی می باشد را به فرانسه داد و یک رژیم بین المللی را برای سرزمین مقدس (فلسطین) پیش بینی کرد. سان رمو تائید جامعه ملل را به مرزهایی داد که فرانسه و بریتانیا متعاقبا شکل دادند - لبنان از سوریه تحت قیمومیت فرانسه به وجود آمد و اردن (Transjordan) از فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا جدا شد و عراق تحت قیمومیت بریتانیا از سه استان سابق عثمانی یعنی موصل، بغداد و بصره تشکیل شد. به لحاظ تاریخی درست تر آن است که از سقوط نظم منطقه­ی هلال خصیب به عنوان "پایان سان رمو" نام ببریم اگر چه این جنگ لفظی جنگی بیهوده است.

وقتی که عبارت "پایان سایکس-پیکو" را در گوگل جستجو کنید تعداد 14 هزار و 700 مدخل را برای شما می آورد. دیپلمات های سابق، روزنامه نگاران مشهور و اهالی دانشگاه همه اخیرا از این عبارت استفاده کرده اند تا تردیدشان راجع به اینکه آیا وضعیت کنونی آن دولت ها می تواند حفظ شود را بیان کنند. اما ما باید محتاط باشیم که زود نتیجه گیری نکنیم که گویا نظم جغرافیایی که به وسیله فرانسه و بریتانیا تقریبا یک قرن قبل ایجاد شده است دیگر در جهان امروز نمی تواند دوام بیابد.

 این کشورهای مصنوعی قدرت پایدار شگفت انگیزی داشته اند. مرزهایشان از زمان ایجادشان در دوره بعد از پایان جنگ جهانی اول اصولا بدون تغییر باقی مانده اند. اردن آن زمان (Transjordan) اردن کنونی است، فلسطین تحت قیمومت بریتانیای آن زمان اکنون بطور کامل تحت کنترل اسرائیل است (به استثنا نوار غزه و کرانه باختری که به لحاظ حاکمیتی وضعیت نامشخص دارند.) عراق و لبنان و سوریه (به استثنا اسکندریه / هاتای که فرانسه در سال 1939 به ترکیه داد) از زمان ایجادشان دست نخورده باقی مانده اند.

اگر پیش بینی کنیم که نقشه خاورمیانه به صورت کنونی آن باقی خواهد ماند پیش بینی معقولی خواهد بود. اول اینکه زیرا کسی نمی تواند در مورد بقای اسرائیل و اردن تردید داشته باشد. رویای تشکیل کشور فلسطینی در سال 1999، که در  صورت تحقق تغییر بزرگی در نقشه می بود نسبت به مقطع کنونی آن بیشتر احتمال تحقق داشت. در واقع مرز بین فلسطین و اردن آن زمان که توسط بریتانیا ایجاد شد اکنون بیش از هر زمان دیگری باثبات به نظر می رسد. دوم اینکه، شکننده شدن ساختار کشور عراق اخیرا آغاز نشده است بلکه به سال 1991 بر می گردد که یک اقلیم کُردی در شمال و شمال شرق کشور تحت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ایجاد شد. تقسیم آرام عراق با تشکیل حکومت اقلیم کردستان در قانون اساسی عراق پس از صدام گنجانده شد. حکومت اقلیم کردستان بسیاری از ویژگی های یک دولت- کنترل موثر بر سرزمین خود، ارتش خود و اختیار روابط خارجی- را از بیش از 20 سال پیش داشته است با این حال نقشه کشور عراق همچنان بدون تغییر باقی مانده است.

وضعیت غیرمعمول حکومت اقلیم کردستان که تقریبا یک دولت مستقل فاقد شناسایی بین المللی است ما را به سومین و جدی ترین نقظه ضعف بحث "پایان سایکس-پیکو" می رساند. قدرت های بین المللی بخش شرقی جهان عرب را بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی بنیان نهادند. آنها چارچوب های سرزمینی ایجاد کردند که در آنها دولت های مستعمره، نخبگان محلی در اتحاد با استعمارگران و سپس حاکمان دولتهای مستقل با درجات متفاوتی از موفقیت سعی کردند تا کشورهایی واقعی از آنها بسازند. اما موفقیت یا شکست آن تلاش ها باعث نشده است که کشورهای خارجی به آن کشورها شناسایی دیپلماتیک خود را اعطا کنند یا آن را پس بگیرند. دولت لبنان از زمان آغاز جنگ داخلی اش در سال 1975 نتوانسته است بر تمام سرزمین اش کنترل موثری داشته باشد. اما حتی یک دولت هم شناسایی بین المللی اش را از لبنان به عنوان یک کشور پس نگرفته است. از سوی دیگر، حکومت اقلیم کردستان بر بخش قابل توجهی از عراق حاکمیت موثر دارد اما هیچ دولت خارجی تاکنون آن را به عنوان یک دولت به رسمیت نشناخته است و یا اینکه هیچ دولتی تا به حال شناسایی خود را به قلمرویی که تحت حاکمیت موثر دولت بغداد است محدود نکرده است. حکومت اقلیم کردستان با آگاهی از اینکه بعید است که بتواند شناسایی بین المللی برای خود دریافت کند علیرغم این که غالب کردها ترجیح می دهند که یک کشور مستقل داشته باشند احتمالا همچنان داستان را به روال سابق ادامه خواهد داد و بخشی از عراق باقی خواهد ماند. احتمالا سوریه نیز سرنوشتی همانند لبنان در زمان جنگ داخلی اش پیدا می کند یعنی کشوری در عمل تقسیم شده خواهد شد اما هیچ قدرت خارجی تمایل نخواهد داشت که استقلال دولت های محلی تشکیل دهنده آن را به رسمیت بشناسد. همچنین اصلا مشخص نیست که رهبران آن دولت های محلی رسما ادعای استقلال بکنند.

سرانجام، نقص پایانی نظریه "پایان سایکس-پیکو" این است که قدرت هایی از خارج آن مرزها را ترسیم کردند. هیچ یک از آن قدرت های خارجی به نظر نمی آید علاقه ای به باز ترسیم آن مرزها داشته باشد یا در مقطع کنونی به این تشخیص رسیده باشند که آن مرزها باید بازترسیم شوند. ایالات متحده که قطعا اینطور است. حدود 25 سال است که حکومت اقلیم کردستان را زیر پرو بال خود گرفته است اما هیچگاه کردها را تشویق نکرده است که اعلام استقلال بکنند. هیچ یک از رهبران روسیه و چین و رهبران کشورهای اروپایی نیز تاکنون به منظور بازترسیم نقشه خاورمیانه خواستار تشکیل کنفرانسی بین المللی نشده اند. کشورها خود ممکن است در داخل تجزیه بشوند. خودگردانی هایی به صورت دوفاکتو ممکن است پدیدار شوند. اما به نظر می رسد که خود مرزهای بین المللی قرار نیست تغییر یابند. با در نظر گرفتن این حقیقت که گروه های داخلی و منطقه ای مختلف برای بدست گرفتن کنترل این کشورها می جنگند و قدرت های منطقه ای به متحدهای خود در این جنگ ها یاری می رسانند رویدادها در خاورمیانه از پائین به بالا صورت می گیرند. اما به نظر می رسد این جنگ ها حداقل به صورتی رسمی و به لحاظ حقوق بین الملل در درون مرزهایی که فرانسوی ها و بریتانیایی ها تقریبا یکصد سال قبل ترسیم کرده اند باقی خواهند ماند. هر قدر هم دولت در درون آن مرزها شکننده باشد سایکس پیکو زنده می ماند.

* گرگوری گاس (F. Gregory Gause III) استاد علوم سیاسی در دانشگاه ورمونت و پژوهشگر ارشد در مرکز بروکینگز در دوحه می باشد.

منبع: واشنگتن پست / برگردان: کمال ایرانی دوست


نظر شما :