روسیه در دام دومینو ناتو
پس از شش ماه اعتراض و آشوب، چشم ها به ۲۵ می دوخته شده بود و رسانه های خبری تحلیل های گوناگونی ارائه می دادند. بیشترین نگرانی برای برهم خوردن این همه پرسی، متوجه روس ها بود. اما صحبت های "ولادیمیر پوتین" تنها دو روز مانده به انتخابات و در حاشیه نشست اقتصادی پترزبورگ آبی بر آتش این تحلیل ها ریخت. رئیس جمهور روسیه با تاکید بر این موضوع که این انتخابات یک گام در مسیر درست است، اعلام کرد به انتخاب مردم اوکراین احترام می گذارد و از فردای انتخابات آماده همکاری با همتای جدیدش خواهد بود. شاهد این صحبت، دستور وی مبنی بر عقب نشینی نیروهای روسی از مرز اوکراین (اگرچه به صورت تشریفاتی) بود. این گفته در حالی مطرح شد که در همان زمان مدودف در اظهاراتی متناقض با پوتین تاکید کرد با دولت جدید اوکراین هیچ گونه همکاری نخواهد داشت.
سرانجام موعد مقرر فرا رسید و ۲۱ نامزد در انتخابات حضور یافتند. اگرچه دوئل اصلی میان پروشنکو (سلطان شکلات) و تیموشنکو (بانوی نارنجی) بود. در این روز پروشنکو موفق شد با کسب ۳۱/۵۷ درصد آراء بر مسند ریاست جمهوری بنشیند.
پس از پیروزی پروشنکو، در حالی که "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل، "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا و "آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان به وی تبریک گفتند؛ اما چرا پوتین علی رغم صحبت هایش پیش از برگزاری این انتخابات، هیچ واکنشی نسبت به انتخاب همتای اوکراینی خود نشان نداد؟
ارتش اوکراین درست دو روز پس از انتخاب پروشنکو روز تلخ دیگری برای مردم شرق این کشور به بار آورد؛ پنجاه کشته حاصل حمله نظامیان اوکراینی به مردم روس گرای خواستار جدایی در دونتسک بود.
پروشنکو پیش از انتخابات در یک کنفرانس مطبوعاتی که همزمان به ۳ زبان روسی، اوکراینی و انگلیسی ایراد می شد، اعلام کرد با عفو کسانی که دست به اسلحه برده اما تسلیم شده اند، موافق است. وی برای اثبات ادعای خود، از دادن استقلال منطقه ای، به رسمیت شناختن زبان روسی و بررسی روند حقوقی اختیارات بودجه ای در مناطق شرق اوکراین خبر داده بود. شاید وی با این حمله نظامی می خواست در همان ابتدا گربه را دم حجله بکشد تا به روس ها اقتدار خود را نشان دهد و سپس بر سر میز مذاکره بنشیند. اگر چه این امکان نیز وجود دارد که شیرینی پشتوانه ۵۷ درصدی آرای مردم نیز وی را در برخورد با روس گراها جدی کرده باشد. با اینهمه، به نظر می رسد گمان اول درست تر باشد چرا که پروشنکو یا هر فرد دیگری که در جایگاه وی باشد، به خوبی از قدرت کرملین نشینان آگاه است و می داند به هر میزان هم که از پشتیبانی اتحادیه اروپا و ایالات متحده برخوردار باشد، عدم حمایت روسیه می تواند به پاشنه آشیلی برای وی تبدیل شود.
در مقابل، روسیه نیز به خوبی متوجه شده است اگر نخواهد در نظام بین الملل وارد گفتگو شود و بخواهند از زور استفاده کند، عرصه را بر خود تنگ کرده است و در شطرنج قدرت به سمت مات شدن حرکت خواهد کرد. آنها به خوبی می دانند اگرچه در سال ۲۰۰۸ با حمله ضربتی به گرجستان توانستند حرف خود را به کرسی بنشانند، اما برخی معتقدند عدم سازش آنها با غرب در موضوع سوریه، یکی از عوامل اصلی پیدایش بحران اوکراین می باشد. یقینا خاستگاه بحران اوکراین در سیاست های یانوکوویچ، یعنی در عدم پیوستن به اتحادیه اروپا نهفته بود؛ اما احتمال می رفت اگر موضوع سوریه وجود نداشت، غرب وارد بازی با برگ اوکراین و فشار بر روسیه نمی شد.
از سوی دیگر، شاید بتوان گفت استفاده از زور برای الحاق کریمه توسط مسکو می تواند زمینه ساز بحرانی دیگر در آبخازیا شود؛ بحرانی که مرزهای روسیه را در آینده با چالش رو به رو کند. اگر روس ها در همان ابتدای بحران و اعتراضات مردمی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ با مردم معترض و رقبای غربی خود وارد گفت و گو شده بودند، شاید هیچ گاه ناچار نمی شدند ۶۰۰ کیلومتری مسکو یعنی کی یف را به دولتی غرب گرا واگذار نمایند. همچنین اگر روس ها نخواهند با دولت جدید اوکراین وارد تعامل شوند و بر تحریک روس گرایان شرق اوکراین پافشاری کنند و دولت جدید کی یف را با توجیه آنکه مردم شرقی روس گرا هستند تحت فشار قرار دهند، با اقدامی مشابه در آبخازیا رو به رو می شوند که در صورت بروز چنین مسئله ای، احتمال تبدیل آن به یک دومینو به دور مرزهای روسیه دور از ذهن نیست.
اکنون روس ها شرایطی را برای دولت جدید اوکراین مطرح می کنند و پشتیبانی مسکو را منوط به اجرای آنها می دانند. اگرچه لیست شروط روسیه توماری بلند است، اما چهار مورد در آن ارجحیت دارند. قطعا مهمترین خط قرمز روس ها، ناتو است و از این رو اصلی ترین شرط کرملین برای کی یف، عدم پیوستن به ناتو می باشد. شرط دوم روسیه به نظر می رسد فدراتیو شدن اوکراین است. در ابتدا برخی بر این باور بودند حال که روس ها با حقیقتی تلخ در اوکراین رو به رو شده اند به سوی تجزیه این کشور پیش می روند، اما روسیه تنها کریمه را به خود ملحق کرد. روس ها اگر دو اوکراین شرقی و غربی به وجود می آوردند، دیگر به راحتی نمی توانستند بر اوکراین غربی فشار وارد کنند و کی یف به پایگاه ناتو تبدیل می شد. اما اگر آنها یک دولت فدرال در اوکراین به وجود آورند، هرگاه بخواهند می توانند به واسطه ایالت های شرقی بر دولت مرکزی فشار آورند، مضاف بر این کی یف نیز دیگر پایگاه ناتو نخواهد شد. سومین شرط روس ها، تشکیل دولت ائتلافی در اوکراین است؛ اهمیت این موضوع از آن جهت است که اگر روس گراها نیز در کابینه کی یف حضور داشته باشند، می توانند از منافع مسکو پشتیبانی کرده و در بزنگاه ها بر رئیس جمهور فشار وارد کنند. چهارمین شرط نیز بدون شک به بدهی های گازی اوکراین بر می گردد و روس ها خواهان دریافت طلب خود می باشند. همچنین گفته می شود روسیه از این پس ابتدا مبلغ را دریافت خواهد کرد و سپس به انتقال گاز خود مبادرت می کند.
حال باید منتظر بود و دید که پروشنکو به چه میزان با روس ها وارد گفتگو می شود و از سوی دیگر کرملین تا چه اندازه با دولت نوپای غرب گرا در اوکراین وارد تعامل می شود و به برقراری امنیت و صلح در آنجا کمک می کند؛ البته روند عملکرد اتحادیه اروپا و ایالات متحده نیز در شکل گیری آن مهم است. روس ها امروز دل نگران هستند؛ اگر قرار باشد بحران به دیگر مناطق همچون آبخازیا سرایت کند، به گره ای کور تبدیل خواهد شد.
نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر سایت ایراس؛
نظر شما :