حامد کرزی در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی
در ازای برقراری صلح به آمریکا پایگاه می دهیم/رفتار آمریکا با ایران در افغانستان هوشیارانه بود
دیپلماسی ایرانی: زنگ ها برای حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به صدا درآمده است. مردی که پس از حمله طالبان به ایالات متحده بر سکوی قدرت در کشورش تکیه داده است، خود را برای نخستین انتقال دموکراتیک قدرت در وطن مهیا می کند.امروز مردم افغانستان با حضور در پای صندوق های رای می روند تا فرد دیگری را به مدت 6 سال راهی ارگ ریاست جمهوری کنند. خاطره آخرین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان به سال 2009 میلادی بازمی گردد. زمانی که نه تنها حملات طالبان و تهدید آنها به قطع انگشتان کسانی که جوهر شرکت در انتخابات را بر دست دارند مردم را ترسانده بود بلکه ادعای اصلی ترین رقیب کرزی در انتخابات یعنی دکتر عبدالله عبدالله هم بر تردید عده ای در خصوص سلامت انتخابات فوق افزود. هرچند دکتر عبدالله در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که قدرت های خارجی دخالت مستقیمی بر نتیجه انتخابات 2009 نداشته اند اما حامد کرزی تاکید دارد که دخالت آنها محرز و آشکار بوده است. در این دور از انتخابات دیگر حامد کرزی رقیب دکتر عبدالله نیست و به نظر می رسد که عبدالله هم مانند دور قبل در صورت احساس تقلب در انتخابات تنها به انصراف تن نخواهد داد.
کرزی در حالی ارگ ریاست جمهوری را ترک می کند که مردم افغانستان احساسات دوگانه ای نسبت به او دارند. برخی با وجود اعتراف به کم کاری های کرزی در برخی حوزه ها، اعتقاد دارند که او در سخت ترین روزهای سیاسی و امنیتی افغانستان به ارگ رفته و هرآنچه در چنته داشته را هزینه کرده است. با اینهمه منتقدان تند و تیز آقای رئیس جمهور او را رهبری می دانند که دو دهه با استراتژی های غرب و امریکا در افغانستان ساخت و تنها در چند سال اخیر بود که صدای اعتراض ش به این زیاده خواهی ها بلند شد. اما شخص حامد کرزی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی که در دفتر کار او در کابل انجام شد، سرسختانه تاکید می کند که اختلاف ها با امریکا از دو سال پس از حمله به افغانستان در پشت درهای بسته آغاز شده و تنها در چند سال اخیر علنی شده است. او که احتمال امضای توافقنامه امنیتی با امریکا را با دستان خود صفر می داند، تاکید می کند که رئیس جمهور آتی از چالش های کمتری چه در حوزه سیاست خارجی و چه داخلی برخوردار است. متن گفتگو با وی که در واپسین روزهای سال 1392 انجام شد، به شرح زیر است :
شما پس از دو دهه حضور در قدرت در حال واگذاری آن به شکل دموکراتیک هستید. 2 مساله پس از 11 سپتامبر 2001 از چالشی منطقه ای به دغدغه ای بین المللی تبدیل شد که یکی مساله رواج افراط گرایی بود و دیگری هم صلح با طالبان. به نظر می رسد که در این ده سال برای هیچ کدام از این دردها نسخه چشمگیری پیچیده نشد. شما طالبان را بازیگری مستقل برای مذاکره می دانید یا خیر؟ در نگاهی کلان تر چه جایگاهی برای این گروه در امروز افغانستان قایل هستید؟
پیش از آنکه به بخش اصلی سوال شما پاسخ دهم باید به نکته ای که در صحبت های شما در خصوص افراط گرایی بود، اشاره کنم. مساله افراط گرایی و تهدید این پدیده یکی از مباحث مهم امروز جهان اسلام و مسلمانان جهان است.به نظر من و با توجه به تجربه ای که دارم افراط گرایی نه زاییده اسلام و یا محیط اسلامی است و نه زاییده سیاست های مسلمانان. تا جایی که تجربه من در حوزه جهاد افغانستان می گوید ، افراط گرایی زاده استراتژی غرب است که می خواست در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق از ابزار دین استفاده کند. این غربی ها بودند که از این مساله به عنوان یک ابزار استفاده کردند اما صدمه ان را جهان اسلام و مسلمانان می بینند. اما در خصوص طالبان باید بگویم که طالب هایی که از خاک افغانستان هستند و طالب هایی که ابزار سیاست های دیگران در افغانستان نیستند، از نظر من قابل مذاکره هستند. این افراد به عنوان یک فرد و نه به عنوان یک مجموعه همیشه حاضر به مذاکره هستند و تاکنون ما با این افراد مذاکراتی هم داشته ایم. اما طالبان به عنوان یک گروه ، تحت تاثیر قدرت هایی خارج از افغانستان هستند و به همین دلیل هم مذاکرات رسمی و نتیجه بخش بدون همکاری قدرت های بیرونی و به عبارت واضح تر امریکا و پاکستان با آنها ممکن نیست.
مطالبه های طالبان گاه با مانورهای آنها همخوانی ندارد. گاهی ما شاهد آمادگی انها برای مذاکره هستیم و این در حالی است که این گروه دایما تاکید می کند که ما نه قانون اساسی افغانستان را قبول داریم و نه روند انتخابات را تایید می کنند. در این شرایط آیا طالبان از نظر شما می تواند به بدنه سیاسی افغانستان ، جذب شود؟
بله. اگر طالبان را از قیدهایی که در حال حاضر در چارچوب آن زندگی و فعالیت می کنند، آزاد کنیم و آنها را پای میز مذاکره بنشانیم می توانیم شاهد برگزاری مذاکرات صلح و شکل گیری تحرکی جدی در افغانستان باشیم. اما طالبان پیش از ورود به این مرحله و قبل از اینکه به عنوان یک عامل سیاسی وارد گردونه سیاست در افغانستان شوند ، باید از طریق مذاکره و تشویق امریکا و پاکستان ، به استقلال سیاسی برسند.
آیا تفکر طالبان در افغانستان امروز جایگاهی دارد؟ اگر روزی طالبان فردی را به عنوان نماینده خود در انتخابات افغانستان اعلام کند، این فرد از توانایی جذب رای برخوردار است؟
اگر تنها فرد را در نظر بگیریم بله. در حال حاضر هم ما در پارلمان چهره هایی را داریم که زمانی با طالبان بوده اند و با شرکت در انتخابات موفق شده اند به پارلمان راه یابند. بنابراین یک فرد از این گروه ممکن است رای بیاورد اما اگر بخواهیم آنها را به عنوان یک گروه و یک جریان در نظر بگیریم ، جامعه با برخی از تفکرات آنها مشکل دارد و طالبان هم این واقعیت را می دانند.
طالبان از دشمن قابل جنگ امریکا در 2001 به دشمن قابل مذاکره این کشور در 2014 تبدیل شده است. به نظر شما چرا امریکا بدون حضور رسمی دولت مرکزی در افغانستان روند مذاکره با طالبان را آغاز کرد ؟ امریکا برای طالبان پس از 2014 چه برنامه ای دارد؟
امریکایی ها به نام جنگ با طالبان به افغانستان آمدند اما هرگز به مکانی که محل تعلیم و تربیت طالبان و پناهگاه این گروه بود ، حمله ای نکردند. امریکایی ها به خانه های مردم افغانستان حمله کردند و بر سر آنها بمب ریختند. همین مساله منجر به تنش شدید میان ما با واشنگتن شد. امریکایی ها در سال 2013 به ما اعلام کردند که دیگر طالبان را دشمن خود نمی دانند و پس از 2014 هم با طالبان در جنگ نخواهند بود. با در نظر گرفتن این سه مورد باید بگویم که یا این جنگ از ابتدا برای مقابله با طالبان نبوده است و یا با در نظر گرفتن برخی مراحل از پیش تنظیم شده بود. اما من برای پاسخ به این سوال که امریکا چه هدفی را از این حرکت دنبال کرده است ، پاسخی ندارم. حقیقت این است که امروز امریکا ،طالبان را دشمن خود نمی داند.
آیا امریکایی ها روزی حاضر به تقسیم قدرت در افغانستان با طالبان خواهند بود؟
در این خصوص تلاش هایی کرده اند اما ما در برابر آن مقاومت کردیم. ما یک افغانستان واحد می خواهیم. افغانستانی که در آن اراده مردم حاکم و حاکمیت قانون اساسی هم برقرار باشد. اگر مردم افغانستان به هر فرد و یا جریانی رای دهند، آنها حق مسلم حضور در قدرت را خواهند داشت .اما با تقسیم قدرت در افغانستان در معامله ای خارج از خاک خود و برای رسیدن به اهداف پنهان و اشکار قدرت های خارجی مخالف هستیم.
دلایل مخالف شما با امضای پیمان نامه امنیتی میان کابل – امریکا چیست؟
دلایل من بسیار واضح و مشخص است . هدف ما از دادن پایگاه به امریکا در افغانستان ، ایجاد صلح برای این کشور و مردم آن است. این مساله برای من قابل پذیرش نیست که حضور نظامی امریکا در افغانستان برای ده سال آینده را امضا کنم و از طرف دیگر مردم افغانستان همچنان در ناامنی زندگی کنند. اگر امریکا به دنبال حضور نظامی در افغانستان است این کشور هم باید منفعت این حضور را احساس کند. این منغعت هم برای مردم افغانستان چیزی نیست جز صلح و زندگی در امنیت. بنابراین ما در شرایطی پایگاه نظامی به امریکا می دهیم که برقراری صلح تضمین شده باشد.
آیا افغانستان بدون حضور نظامی امریکا از عهده تامین امنیت خود برمی آید؟
کاملا. افغانستان کشوری با قدمت است که مردم آن، سالها برای حفظ خاک خود قربانی داده اند و همین امروز هم هزاران نفر از جوانان ما برای حفظ این آب و خاک جان خود را از دست می دهند. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله ما قادر به حفظ خاک خود و مرزهای خود هستیم. البته اگر کشورهای منطقه با هم همنوا و هم گرا بودند، این کار آسان تر می شد. اگر در پاکستان حکومتی روی کار بود که از دید دوستی و برادری و زندگی متمدن و مسالمت آمیز با ما همکاری می کردند، قطعا ما به مشکلاتی که امروز با آن دست و پنجه نرم می کنیم، گرفتار نبودیم. پس اگر منطقه و همسایگان ما بر اساس اصولی که در آن امنیت و منفعت همگان تضمین شده باشد با ما به توافق برسند، ما به هیچ کمک خارجی در داخل افغانستان نیاز نخواهیم داشت. در غیراینصورت طبیعتا ضرورت هایی وجود دارد اما حقیقت این است که افغانستان باید بتواند مسئولیت حفظ خاک خود را بر عهده گرفته و خانه خود را از گزند دور نگاه دارد.
نقش کمک های مالی خارجی در تامین مالی افغانستان به چه شکل است؟ به عنوان مثال در سال 2013 ، درآمد افغانستان اندکی بیش از 1 میلیارد دلار بوده است و این در حالی است که شما به سالانه 4 میلیارد دلار برای مصارف داخلی نیاز دارید. آیا این انتظار معقول است که امریکایی ها و دیگر کشورهای عضو ناتو، حضور نظامی خود را کاهش داده اما میزان کمک های مالی ثابت و یا حتی افزایش پیدا کند؟
ما از کمک های مالی بین المللی چه کشورهای غربی و چه کشورهای منطقه ای و همسایه خودمان مانند ایران که به مردم افغانستان کمک کرده اند، تشکر می کنیم. این کمک ها به خیر مردم افغانستان بوده و منجر به بهبود زندگی مردم این کشور هم شده است. اما در این میان کمک هایی هم از جانب غربی ها شده است که مردم افغانستان از ان نفعی ندیده اند. پول هایی به نام افغانستان مطرح شده بوده اما هرگز به دست ما نرسیده است. همین جا باید تاکید کنم که ما از کمک های جامعه بین المللی بخصوص کشورهای غربی تشکر می کنیم و خواستار ادامه این روند هستیم. هرمیزان از این کمک ها که به افغانستان رسیده و مورد استفاده صحیح قرار گیرد، به خیر ما خواهد بود. اما حقیقت این است که در نهایت ما افغان ها باید زندگی خود را بر اساس توانایی های خود پیش ببریم و از دستاورد خویش استفاده کنیم. بنابراین در نهایت افغان ها باید از جیب خود خرج کنند.
بسیاری از منتقدان شما اعتقاد دارند که حامد کرزی دو دهه همکاری های استراتژیک و بسیار نزدیک با ایالات متحده داشت و ناگهان در دو یا سه سال اخیر صدای اعتراض به سیاست های امریکا از جانب دولت مرکزی بلند شد. تا چه اندازه با این تعبیر موافق هستید؟
اعتراض ما به امریکا به دو یا سه سال اخیر محدود نمی شود. اختلاف میان ما و آمریکا از 2004 و 2005 آغاز شد اما این اختلاف پشت درهای بسته ماند و در ملاعام نبود. ما در پشت درهای بسته و به دور از رسانه ها اختلاف های خود را با امریکا داشته و با بیان دیدگاه های خود، انتقادهایی هم به روش های انها داشتیم. این اختلاف از سال 2007 به شکل علنی و آشکار در رسانه ها دیده شد. پس از بمباران انجام گرفته در هرات که تعداد بسیار زیادی از شهروندان غیرنظامی ما از جمله زنان و کودکان بسیار در آن حادثه شهید شدند، صدای اعتراض ما به امریکایی ها بسیار بلند شد. اصلی ترین دلیل اختلاف هم در همین کشته شدن شهروندان غیرنظامی در افغانستان بود. دومین دلیل هم به نحوه کمک های امریکا به افغانستان و ایجاد یک حکومت موازی با دولت افغانستان باز می گشت. مهم ترین مصداق این مساله هم تاسیس شرکت های خصوصی امنیتی بود. نحوه برخورد سیاسی امریکا با افغانستان که در حقیقت یک تقابل با دولت بود و نه همکاری، منجر به اختلاف بین کابل و واشنگتن شد. انچه که ما امروز از امریکا برای تامین امنیت و منفعت افغانستان می خواهیم همان مطالبه ای است که از سالها پیش و در پشت درهای بسته از این کشور داشته ایم اما برای بیان آن از کانال های دیپلماتیک و سیاسی استفاده می کردیم. در نهایت به دلیل عدم مفید بودن آن راهکار بود که مجبور به علنی شدن این اختلاف ها شدیم. به بیان دیگر چون به درد آمد، به تنگ آمد.
شما در صحبت های خود، چندجا به نقش مثبت و منفی که پاکستان می تواند در مهار جریان افراط و طالبان بازی کند، اشاره کردید. آیا امکان دارد که اسلام آباد با دولت آتی برای مبارزه با این جریان همکاری کند؟ در نگاه کلان تر آیا امکان رسیدن به امنیت و آرامش در افغانستان بدون کمک پاکستان وجود دارد؟
اگر پاکستان در این مسیر به ما کمکی نکند، طبیعتا اوضاع افغانستان هم بهبود نخواهد یافت. اما مساله اینجاست که امروز پاکستان هم از جریان افراط رنج می برد. مردم پاکستان دوست و عزیز مردم افغانستان هستند و در زمان بحران از مهاجران ما به خوبی پذیرایی کردند و به همین دلیل ما از مردم پاکستان متشکر هستیم. اما حکومت در پاکستان از سه دهه پیش تا به امروز به شکل مستقیم و یا غیرمسقیم در حمایت از جریان افراط دست داشته است و متاسفانه ضرر این جریان افراط و وحشت از آن ، دامن جامعه پاکستان را هم گرفته است. پاکستان هر روز در عملیات هایی که افراطیون انها را هدایت می کنند، تعدادی از مردم خود را از دست می دهد. ما نشانه هایی دریافت کرده ایم که در داخل حکومت پاکستان هم بحث های بسیاری در خصوص مهار این جریان در حال شکل گیری است. در مطالعات امنیت داخلی که وزارت اطلاعات پاکستان انجام داده است اشاره مستقیم به این مساله شده است که ناامنی های پاکستان و افزایش روند تروریسم و جریان افراط در این کشور ناشی از سیاست نادرست اسلام آباد در مقابل افغانستان و هندوستان بوده است. امیدوار هستیم که دولت پاکستان با درک این حقیقت تلخ ، راهی را در پیش بگیرد که باعث زندگی امن در افغانستان و پاکستان و در حقیقت ایران ، پاکستان و افغانستان شود. ایران هم از ناامنی در مرزهای خود با پاکستان رنج می برد و ما به دنبال اصلاح این مساله هستیم.
در دو دوره حضور شما در ارگ ریاست جمهوری ، فرصت ها و چالش های رابطه کابل با تهران چگونه بود؟ آیا دو کشور از حداکثر توان خود برای بهبود رابطه دوجانبه استفاده کردند؟
هیچ زمانی در تاریخ مکتوب میان دو کشور رابطه ما مانند 12 سال گذشته عمیق و پرجنب و جوش و پررفت و آمد نبوده است. رابطه ما با تهران عالی بود. ایران درک درستی از واقعیت های جاری در افغانستان داشت. امریکا در تقابل با ایران قرار داشت و ایران هم در تقابل با امریکا. ایران با درک این مساله رابطه خود را با کابل جدای از معامله های میان افغانستان با امریکا نگاه داشت. در این سالها ایران رابطه مستقیم و بسیار خوبی با ما داشت. افغانستان هم در این خصوص کوشش های بسیاری کرد. ما در همام ابتدای کار به صراحت به امریکایی ها اعلام کردیم که ایران همسایه ؛ هم زبان ؛ هم فرهنگ و هم دین ما است . مشترکات ما با ایران بسیار زیاد است و در حقیقت این دو کشور مانند یک همخانه با هم هستند و امریکا نمی تواند و نباید از ما درخواستی در خصوص کاهش رابطه با ایران داشته باشد. امریکا هم در این خصوص با هوشیاری برخورد کرد. ایران هم با درک این موضوع باعث شد تا رابطه میان تهران – کابل بسیار عمیق و گسترده شود.
آیا توافقنامه همکاری با ایران را پیش از اتمام دوران ریاست جمهوری خود امضا خواهید کرد؟ آیا ارتباطی میان این توافقنامه همکاری با تهران و پیمان نامه امنیتی کابل – واشنگتن وجود دارد؟
طبیعتا ارتباطی وجود دارد و به همین دلیل بود که ایران خواستار امضای این توافقنامه شد تا پیمان نامه امنیتی که با امریکا امضا می کنیم خطری و تهدیدی برای تهران نباشد. ایران در این خصوص محق است و هرکشوری حق دارد که اثرات منفی سایر پیمان نامه های همسایگان بر خود را به حداقل برساند. افغانستان هم این حقیقت را درک می کند که صدور مجوز برای وجود پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان می تواند اثراتی بر کشورهای همسایه ما بگذارد. این تاثیرگذاری هم تنها بر ایران نیست اما به دلیل مشکلاتی که میان ایران و امریکا وجود دارد ، تهران حق حصول این اطمینان را دارد که حضور امریکا در افغانستان برای تهران مشکل زا نخواهد شد.
بر همین اساس بود که من در دیدار با آقای روحانی ، رئیس جمهور محترم ایران در سفر اخیری که به تهران داشتم موافقت خود را با امضای توافقنامه همکاری های عمیق استراتژیک میان دو کشور اعلام کردم. چه پیمان نامه امنیتی با امریکا امضا شود و چه نشود ، امضای این توافقنامه با تهران به نفع هر دو کشور است . در حال حاضر هم کار بر روی تهیه و تدوین این توافقنامه آغاز شده است و از طرف دولت ما افرادی منصوب شده اند که در گفتگو با سفیر محترم ایران در افغانستان ، این توافقنامه را به نتیجه برسانند.
امروز شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و نخستین دست به دست شدن دموکراتیک قدرت در این کشور هستیم. در خصوص انتخابات سال 2009 میلادی و ادعای تقلبی که مطرح شود برخی از دخالت های خارجی سخن گفتند. برای مهار انچه که دخالت های قدرت های خارجی نامیده شد در این دور از انتخابات چه برنامه ای دارید ؟
در انتخابات2009 ما شاهد دخالت های بسیار پررنگ و واضح امریکا و برخی قدرت های غربی بودیم. با توجه به تجربه تلخی که در این خصوص داریم تمام تلاش خود را برای ممانعت از چنین دخالتی به کار خواهیم گرفت . امیدوار هستیم که انتخابات شفاف و مورد تایید مردم افغانستان باشد.
شما در سخت ترین سالهای افغانستان سکان ریاست جمهوری این کشور را در دست داشتید. چالش هایی که همچنان رئیس جمهور آتی با ان دست و پنجه نرم خواهد کرد، به چه مسائلی محدود خواهد شد؟
مشکلات رئیس جمهور آتی از مشکلاتی که من در این 10 سال داشتم، کمتر خواهد بود. 12 سال پیش ما همه چیز را از هیچ آغاز کردیم. از حکومت ، قانون اساسی ، نهادهای احیا شده و افراد کارآمد شناسایی شده هیچ خبری نبود. در آن زمان ما هیچ منبع و ذخیره مالی هم نداشتیم. امروز در این خصوص وضع ما بسیار بهتر است . از 180 میلیون دلاری که خزانه افغانستان در سال 2002 داشت به 7 میلیارد دلار در 2014 رسیده ایم. درآمد سالانه مردم افغانستان از 150 دلار به بالاتر از 700 دلار رسیده است. مساله تعیلم و تریبت کودکان افغان رشد چشمگیری داشته و امروز با آمار بالاتری از قشر تحصیل کرده در افغانستان روبه رو هستیم. رئیس جمهور آینده افغانستان که بی شک در مسیر تقویت این کشور به سمت جلو حرکت خواهد کرد با مشکلات کمتری روبه رو خواهد شد و البته مشکلات همگی از میان نرفته است و امیدواریم که مشکلاتی چون تروریسم ، افراط گرایی و ناامنی و رابطه با پاکستان هم حل شود.
یکی از اصلی ترین انتقادهای وارده بر ساختار سیاسی افغانستان امروز وجود درصد بالای فساد مالی است. برای مهار این بحران در 12 سال حضور خود در قدرت چه کردید؟
فساد مالی همواره یک مشکل جدی در افغانستان بوده است. فساد از دو ناحیه مشکل زا شده است. یکی فساد اداری است که در هر کشوری وجود دارد و باعث نگرانی و تشویش است اما نمی تواند مانع اصلی پیشرفت باشد که به هرحال باید برای رفع آن تلاش کرد. اما فساد بزرگ تر از ناحیه کمک های خارجی در افغانستان بوده است. چگونگی سپردن قراردادها به مردم و چگونگی کمک رسانی به افغانستان خود سوال های بزرگی را ایجاد کرده است. پولی که به اسم افغانستان بود در مسیر رسیدن به این کشور جای دیگری هزینه شد و همین مساله مولود فساد شد. بنابراین فساد خارجی منبع بزرگ تری به نسبت فساد داخلی بوده است.
آیا افغانستان از ثبات سیاسی کافی برخوردار است تا رئیس جمهور آتی که قدرت را از شما تحویل می گیرد بتواند در سایه آن به ثبات اقتصادی و ارتقای امنیت کشور فکر کند؟
کاملا از این ثبات سیاسی برخوردار هستیم.
از فرد خاصی در این انتخابات حمایت نمی کنید؟
از هیچ کس و نباید هم حمایت کنم.
اگر به عقب بازگردیم با توجه به تجربه ای که امروز دارید چه اصلاحاتی در حوزه سیاست خارجی بخصوص در مورد رابطه با کشورهای منطقه در قیاس رابطه با کشورهای غربی و امریکا است که انجام خواهید داد؟
من در سیاست خارجی افغانستان بسیار موفق بودم. ما توانستیم تعادل را در حوزه سیاست خارجی به خوبی عملی کنیم . رابطه بسیار خوبی با امریکایی داشتیم که در کشور ما سرباز داشت و همزمان رابطه بسیار خوبی با ایران ، روسیه و چین داشتیم. ما اجازه ندادیم که افغانستان به محل تقابل قدرت ها تبدیل شود. بنابراین من فکر می کنم که در حوزه سیاست خارجی به بهترین شکل عمل کردیم.در این 12 سال به گمان م 10 تا 15 بار به ایران سفر کرده ام و مقام های ایرانی هم به افغانستان سفر کرده اند از جمله روسای جمهور پیشین شما هم آقای خاتمی و هم آقای احمدی نژاد به افغانستان سفر کرده اند و آقای روحانی هم در مراسم نوروز در افغانستان حضور داشتند. البته در برخی حوزه های دیگر در سیاست خارجی اگر مرور مجددی داشته باشیم شاید به این نتیجه برسیم که مثلا ارتباط کمتر با فلان کشور بهتر هم بود.
پس از پایان رسمی دوران ریاست جمهوری خود در عالم سیاست می مانید؟
به عنوان یک شهروند عادی افغانستان در مسایل کشور شریک خواهم بود و اگر رئیس جمهور آتی افغانستان از من مشورت بخواهد، به وی کمک خواهم کرد و تجربیات خود را با او در میان خواهم گذاشت. من در خدمت افغانستان و حکومت آینده این کشور خواهم بود.
اگر روزی احساس کنید که افغانستان به حضور مجدد حامد کرزی نیاز دارد، امکان این بازگشت وجود خواهد داشت؟
خیر. بر اساس قانون اساسی افغانستان یک فرد تنها دو دوره می تواند رئیس جمهور باشد و دوره سوم ممکن نیست و البته ضرورتی هم ندارد. من خدمت خود را در حد توان م در 12 سال گذشته به افغانستان کرده ام و بهتر است که نسل جدید و چهره های جوان تر و با انرژی تر روی صحنه باشند و ما پشت صحنه به خدمت ادامه دهیم.
انتشار اولیه: شنبه 16 فروردین 1393/ باز انتشار: چهارشنبه 20 فروردین 1393
نظر شما :