پنجمین بخش از مصاحبه رئیس سابق سی آی ای با پولیتیکو

مردی که برای حمله به عراق عجله داشت

۱۷ دی ۱۳۹۲ | ۱۶:۰۹ کد : ۱۹۲۶۷۷۱ آمریکا گفتگو خاورمیانه
اگر شما کتاب دونالد رامسفلد )بند 10 دفاعی) را بخوانی، در می یابی که اصرار شدیدی از جانب او وجود داشت که زود وارد جنگ شود، او نمی خواست تا تابستان صبر کند و حمله را انجام دهد.
مردی که برای حمله به عراق عجله داشت

دیپلماسی ایرانی: جان دیمیتری نگروپونته، از سال 1960 تا 1997 در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده امریکا فعال بوده است، وی تجربه کار با 9 رئیس جمهوری امریکا با دیدگاه های مختلف سیاسی را داشته است. او فارغ التحصیل آکادمی فیلیپس اکستر و دانشگاه ییل است و قبل از آن که به دستگاه سیاست خارجی امریکا بپیوندد در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد دوره گذرانده است. در سال 1981 نگروپونته سفیر امریکا در هندوراس شد. پس از آن به مکزیک رفت و مدتی را نیز در فیلپین گذراند. در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، مشاور امنیت ملی شد. پس از افشای نقش او در ماجراهای هندوراس و ماجرا ایران – کنترا برای مدتی کوتاه از دنیای سیاست دور شد و با انتشارات مک گروه هیل به همکاری پرداخت. با آمدن جورج بوش پسر از سال 2001 تا 2004 سفیر امریکا در سازمان ملل شد و پس از آن به عنوان سفیر به عراق رفت. در سال 2005 رئیس سازمان امنیت ملی امریکا شد که انتخابش سر و صدای بسیاری به پا کرد. روزنامه نیویورک تایمز بعد از انتخاب او نوشت: "اگر کسی می خواست به دنبال یک فرد استثنائی بگردد که بتواند جاسوس ها را گیج کند، بهتر از جان نگروپونته نمی یافت." بعد از آن مدتی را در شورای امنیت ملی امریکا کار کرد و پس از پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش به عنوان نویسنده و پژوهشگر در امور روابط بین الملل به موسسه جکسون دانشگاه ییل پیوست. هم زمان معاونت شرکت مک لارتی را نیز پذیرفت. جان نگروپونته در حال حاضر 75 سال سن دارد و پدر پنج فرزند است. وی به پنج زبان انگلیسی، ویتنامی، فرانسوی، اسپانیایی و یونانی مسلط است و به رغم سابقه طولانی ای که در عرصه سیاسی داشته تمایل چندانی به حضور در رسانه ها ندارد.

دیپلماسی ایرانی در سلسله مصاحبه هایی که از شخصیت های برجسته دنیا منتشر می کند، این بار به سراغ وی رفته که مصاحبه مفصلی را با روزنامه پولیتیکو انجام داده است. در ادامه پنجمین بخش آن را می خوانید:

تو در مصاحبه ای که دو سال پیش با دیلی بیست داشتی گفتی که اگر من جای رئیس جمهور بودم، به نوعی دیگر جنگ عراق را پیش می بردم. می توانی توضیح دهی که چگونه می خواستی این پرونده را در آن موقعیت پیش ببری؟

من سوال های بسیاری درباره چگونگی پیشبرد جنگ عراق داشتم. البته این تصمیم رئیس جمهور بود که چگونه این پرونده را اداره کند. او این گونه تصمیم گرفت و همه ما نیز از تصمیم او حمایت کردیم و تا آن جا که لازم بود تلاش کردیم که خواسته های او را در این زمینه انجام دهیم. از نظر من با استقبالی که از جنگ عراق شد ما می توانستیم وارد مذاکرات طولانی تر و عمیق تری در سال 2002 در سازمان ملل بر اساس بند 1441 این سازمان شویم. در آن صورت می توانستیم با یک رای واحد و متفق القول به شورای امنیت برویم و در آن شورا کار بازرسی تسلیحات کشتار جمعی را با جدیت بیشتر و اجماعی سراسری به پیش ببریم. در حالی که ما چهار یا پنج ماه بعد از آن به عراق حمله کردیم.

برای هر چیزی در زندگی، مثلا برای اطمینان یافتن از اتفاقی که به عنوان یک ماده سنگین با عنوان بازرسی سلاح های کشتار جمعی و مسائل مرتبط با جنگ و صلح مطرح است، من فکر می کنم باید وقت بیشتری صرف کرد و به فرایندها زمان بیشتری داد. من فکر می کنم مشاوران می بایست خودشان را پایبند می کردند تا نقشه طولانی تری برای این جنگ تدارک ببینند. خواه ناخواه آنها می بایست تصمیم می گرفتند که آیا می خواهند وارد جنگ شوند یا خیر. در این میان مساله سخت این بود که آنها می خواستند با شمار بالای نیروی نظامی در ابتدای زمستان وارد جنگ شوند، در حالی که آنها می دانستند که چند صد سرباز در خاورمیانه مستقر هستند. اگر شما کتاب دونالد رامسفلد )بند 10 دفاعی) را بخوانی، در می یابی که اصرار شدیدی از جانب او وجود داشت که زود وارد جنگ شود، او نمی خواست تا تابستان صبر کند و حمله را انجام دهد. آنها اشتیاق وحشت آوری برای جنگ داشتند، و من فکر می کنم که آنها بیش از حد به روند بازرسی بی اعتنا شدند. البته آنها با انجام این کار موافق بودند. پاول، وزیر امور خارجه آنها را ترغیب می کرد که به سازمان ملل بروید و از طریق سازمان ملل وراد شوید و از قانون بازرسی استفاده کنید، اما آنها واقعا بردباری به خرج ندادند.

حول و حوش ماه فوریه بود که ما برای دومین بار به شورای امنیت رفتیم، در آن جا گفته شد که عراق همچنان جزء کشورهای ناقض سازمان ملل است. برای همین از شورای امنیت خواسته شد تا اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهد. من حدس می زنم که حسن تعبیری برای گرفتن نوعی اقدام تلافی جویانه وجود داشت. وقتی که ژاک شیراک، رئیس جمهوری فرانسه در آخر گفت که هر گونه راه حل نظامی را وتو می کند، ما تصمیم گرفتیم که تسلیم آن نشویم، نه برای این که می خواست وتو کند بلکه برای این که ممکن بود از هر گونه حمله ای سلب مشروعیت کند. از سوی دیگر اگر تسلیم نشوی، شما می توانی با قدرت درباره قطعنامه بحث کنی. و این دقیقا منظور من بود. من فکر می کردم که به این ترتیب خیلی سریع می توانیم پیش برویم.

از آن موقع بگذریم و به امروز برسیم، اخیرا شاهدیم که خشونت های فرقه ای تجدید حیات باطلی یافته اند و خشونت ها در عراق تجدید شده اند. آیا شما برنامه بلند مدت برای ثبات و آینده عراق دارید؟

نه نداریم. این نوسانی روشن در عراق است. آقای نوری مالکی، نخست وزیر عراق مدت زیادی است که در قدرت است – از سال 2006 تا کنون – بنابراین او تجربه طولانی ای دارد و تا کنون هم مشکلات را تحمل کرده است. مشکل اصلی سنی – شیعه در عراق با یک جنگ داخلی تمام عیار حل نمی شود. در آن جا همچنان یک فرایند پارلمانی وجود دارد، اما این مساله هم آن طور که خودت در سوالت اشاره کردی، رنگ و بوی فرقه ای دارد.  من نمی دانم آیا آنها واقعا می خواهند تجربه 2007 – 2006 را دوباره تکرار کنند، اگر این طور باشد خیلی بد خواهد بود.

ادامه دارد...

انتشار اولیه: جمعه 13 دی 1392 / باز انتشار: سه شنبه 17 دی 1392

کلید واژه ها: جان نگروپونته


نظر شما :