برنامه هستهای ایران: «توانایی قانونمند» 2
پیامدهای مثبت تمرکز برکسب «توانایی قانونمند»
تمرکز برکسب «توانایی قانونمند»، تحقق موارد تعیین شده ای را دنبال می کند (اهداف) و موارد از پیش تعیین نشده ای را نیز به دنبال می آورد(پیامدها). از جمله پیامدهای مثبت حرکت در مسیر کسب «توانایی قانونمند» می توان به مسائل زیر اشاره کرد:
1.ارائه چهرۀ دولت قانونمند و مسئول: با تفکیک مراحل قانونی و غیرقانونی در مسیر کسب توانمندی هسته ای و اعلام تعهد ایران مبنی بر فعالیت تا مرحلۀ قانونی، تصویر یک دولت متعهد، مسئول و قانونمند را ارائه می دهد. در واقع باید گفت توانایی، تعهد را نیز به همراه می آورد و توانایی قانونمند، تعهد و مسئولیت را با عنصر اطمینان بخشی همراه می سازد. این برداشت مثبت همچنین می تواند فضای منفی پیرامونی را به نفع ایران تغییر دهد. رفتارهای مسئولانه همراه با تعهد، عنصر قابل پیش بینی بودن را تقویت می کند. زمانی که اقدامات یک کشور، از درصد قابل قبولی از پیش بینی پذیری برخوردار باشد، اعتماد کشورها بدان افزوده می شود و این امر می تواند بسترساز مناسبی برای پیشبرد اهداف و بهبود و ارتقای مناسبات شود.
2.خروج از نگرش سیاه و سفید به برنامه هسته ای ایران: آنچه غالباً و تاکنون چه از جانب ایران و چه از جانب غرب در قبال برنامه هسته ای ایران عنوان شده، گویای نگرشی سیاه و سفید به این مسئله است.غرب ایران را متهم می سازد که درصدد دستیابی به بمب اتمی و تسلیحات هسته ای است و ایران مکرراً تأکید می دارد که هدفی صلح آمیز و عموماً در حوزۀ انرژی و پزشکی را در برنامۀ هسته ای خود پیگیری می کند. اما واقعیت آن است که فرآیند هسته ای، علاوه بر دو سر طیف یاد شده مراحل و اهداف میانی متعددی را در درون خود جای داده است. این «اهداف میانی» می تواند شامل «توانایی قانونمند» و «توانایی کامل» سلاح هسته ای باشد که مسلماً هیچ یک به معنای برخورداری از سلاح هسته ای نیست و در اهداف پزشکی و انرژی نیز متوقف نمانده است. طرح منسجم «توانایی قانونمند» سلاح هسته ای از سوی جمهوری اسلامی ایران، بیانگر آن است که خواست ایران رسیدن به این هدف میانی است؛ بنابراین تبیین این خواست به خروج از نگرش سیاه و سفید به برنامۀ هسته ای، چه در داخل و چه درخارج کمک می کند.
3. خطر مسابقه تسلیحاتی: از آنجا که کسب «توانایی قانونمند» هسته ای تا کسب «توانایی کامل» هسته ای فاصله دارد و با برخورداری از سلاح هسته ای فاصلهای به مراتب بیشتر دارد، احتمال تحریک سایر کشورهای منطقه درجهت تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای کمتر خواهد بود. در واقع از آنجا که برداشت تهدید آنها از محیط منطقه ای و امنیتی خود، متأثیر از نوع توانمندی های کشورهای منطقه است، بنابراین در صورت عدم برداشت تهدید جدی، تمایل آنها به صرف هزینه در بخش تسلیحات هسته ای کمتر می شود. این امر کاهش خطر بروز مسابقۀ تسلیحاتی درمنطقه را به همراه خواهد داشت.
4. تسرّی توانایی های علمی مدیریت ساختارهای پیچیده به سایر حوزه ها: برخورداری از توانایی های علمی و مدیریتی ساختارهای پیچیده از آثار مثبت کسب «توانایی قانونمند» سلاح هسته ای محسوب می شود. این توانایی مسلماً در حوزۀ هسته ای محدود نخواهد ماند و به سایر بخش ها نیز تسرّی خواهد یافت و منشأ پیشرفت و کسب دستاوردهای نوین در حوزه های گوناگون خواهد شد.
باتوجه به قدرتیابی این انگارۀ ناصحیح که هدف برنامه هسته ای ایران را دستیابی به سلاح هسته ای تلقی می کند و برداشت تهدید ناشی از این پندار و گمانه زنی، این پرسش به میان می آید که استراتژی ایران در قبال غرب باید واجد چه مختصاتی باشد تا بتواند ضمن برون رفت از چالش هسته ای به اهداف خود هم در مقوله هسته ای و هم در سایر موارد دست یابد؟ پاسخ به این سؤال پس از بررسی اهداف میان مدت سیاست خارجی ایران ارائه خواهد شد.
اهداف میان مدت سیاست خارجی ایران
درحال حاضر برنامه هسته ای ایران مهمترین فرصت بازیگری کشور در عرصه بین المللی تلقی می شود که استفاده از آن باید در راستای هدفی مشخص و با اتخاذ استراتژی صحیح انجام شود. علاوه براهداف پنجگانۀ گفته شده برای برنامه هسته ای ایران، اهداف کلی دیگری نیز وجود دارد که بازی به موقع در فرصت حاصله از برنامه هسته ای در تحقق آنها مؤثر خواهد بود. از جمله این اهداف، «حفظ وضع موجود» است. پس از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان و پس از جنگ عراق و سرنگونی صدام موازنۀ منطقه ای به نفع ایران تغییر یافت و جایگاه و نقش منطقه ای ایران پُررنگتر شد. از آنجا که این تغییر موازنه به نفع ایران است لذا مصلحت جمهوری اسلامی ایران در «حفظ وضع موجود» است. رسیدن به این هدف میانی مستلزم تحقق دو هدف مرحله ایش است: الف) عادی سازی[1] و ب) نقش آفرینی در قالب دولتی مسئول.[2]
نمودار شماره 3. اهداف میان مدت و مرحله ای سیاست خارجی ایران؛ هدف میان مدت
برای نیل به هدف میانی و اهداف مرحلهای، مناسبترین استراتژی، «تعامل همه جانبه» با غرب خواهد بود که مقوله هسته ای و مجموعهای دیگر از مسائل دو جانبه و چندجانبه رادر خود جای می دهد. باید توجه داشت که «تعامل همه جانبه» با غرب، هدف جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه استراتژی آن در تحقق اهداف است. در ادامه هریک از اهداف مرحله ای و نیز استراتژی یاد شده مورد بررسی قرار می گیرد.
عادی سازی روابط با غرب: به منظور عادی سازی روابط با غرب ابتدا باید تعریف شخصی از مطالبات ایران در ازای همکاریها با هدف عادی سازی روابط ارائه شود. در این راستا اولویتهای جمهوری اسلامی ایران به قرار زیر است:
لغو تحریمها (چه از سوی سازمان ملل و چه خارج از آن)؛
آزاد سازی سرمایه های بلوکه شدۀ ایران؛
عدم حمایت از حرکت های ضد ایرانی (درقالب تشکیل ائتلافها، حمایت از قومیت گرایی، تجزیه طلبی و...)؛
عدم مداخله در امور داخلی کشور؛
به رسمیت شناختن نقش منطقه ای ایران؛
شفاف سازی عملکرد پایگاه های نظامی آمریکا در حوزۀ امنیتی ایران؛
خروج مسئولانه و هماهنگ شدۀ نیروهای آمریکا از منطقه؛
عملیاتی شدن مشوّقهای مطرح شده توسط 1+5.
2.نقش آفرینی در قالب یک دولت مسئول: نقش آفرینی مسئولانه جمهوری اسلامی ایران می تواند به تثبیت قدرت کشور یاری رساند و جایگاه ایران را در منطقه و جهان ارتقا دهد و پیگیری اهداف ملی را آسانتر و کم هزینه تر سازد. نقش آفرینی ایران در قالب یک دولت مسئول عمدتاً در محورهای زیر تبلور می یابد:
کمک به حل مناقشات منطقه ای و تأسیس زیرساختهای لازمه؛
تأمین امنیت انرژی به عنوان یکی از تولید کنندگان مهم و عمدۀ انرژی؛
پایبندی به اصول و معاهدات بین المللی ضمن حفظ انتقادات و پیگیری آن از مجاری قانونی و عرف بین المللی؛
پرهیز از ماجراجویی در سطح منطقه ای و بین المللی؛
اتخاذ سیاستهای تدریجی و محاسبه شده در شرایط تصمیم بر ایجاد تغییر.
استراتژی تعامل همه جانبه
روابط میان ایران و ایالات متحده با پُررنگ شدن برنامۀ هسته ای ایران وارد مرحله ای جدید و پیچیده تری شده است. آمریکا با برداشت تهدید ناشی از هسته ای شدن ایران، سیاستهای خود رد قبال ایران را بر توقف و یا کنترل برنامه هسته ای ایران متمرکز ساخت. در این میان طیفی از گزینه ها مطرح شد که می توان آنها را در موارد زیر تقسیم بندی کرد: تعامل گزینشی[3]،مهار[4]،مهار به همراه تعامل گزینشی[5]، اقدام نظامی ، و تعامل همه جانبه.(29)
در گزینۀ تعامل گزینشی تنها تعامل در خصوص موضوعی مشخص انجام می پذیرد؛ از این رو برحسب موضوع مورد تعامل این امکان وجود دارد که به نفع و یا به ضرر جمهوری اسلامی ایران باشد. به عبارت دیگر درصورتی که مسئله مورد تعامل از جانب غرب تعیین شود نتیجۀ آن می تواند به مصلحت کشور نباشد. به عنوان مثال مذاکره و تعامل صرف برسر مسئله هسته ای یا فقط در مورد افغانستان یا عراق نمی تواند متضمن منافع ما باشد. این امر بدان معنی نیست که چنین مقولاتی در زمره مشکلات ما قرار ندارد بلکه بدین خاطر است که:1)برخی از این مقولات مشکل فوری آمریکا است و نه ایران؛ 2) مسئلهای همچون برنامه هسته ای ایران کارتی است که ایران را بازیگر جهانی نگاه می دارد و پتانسیل آن را دارد که مجموعهای دیگر از مسائل مهم امنیتی، اقتصادی و سیاسی ایران را در کنار خود حل وفصل کند؛ بنابراین طیف مقولات معامله پذیر پیرامون آن نسبتاً گسترده است و تعامل گزینشی به نوعی نادیده گرفتن این فرصت است.
البته نمی توان گزینۀ تعامل گزینشی را به طور کامل کنار گذاشت. در واقع اگر ایران ارائه دهندۀ مورد گزینشی باشد و آن را براساس اولویتهای اصلی و فوری خود طرح کند و یا حتی منافع دوجانبه درآن لحاظ شده باشد می تواند مصالح و گشایشی به همراه داشته باشد.
گزینه مهار از جانب غرب و به ویژه ایالات متحده در قالب اقداماتی نظیر اعمال تحریمها (چه از جانب سازمان ملل و چه خارج از آن)، انزوای سیاسی ایران، ائتلاف سازی علیه ایران، تقویت توان نظامی – دفاعی کشورهای منطقه، جنگ روانی علیه ایران(با تمرکز برنقش رسانه ها) و فشار از طریق دیپلماتیک، انجام می شود. ایران در مواجه با سیاست مهار عموماً رویکرد «مقابله با مهار»[6]را اتخاذ کرده و بدان به گونه ای واکنشی پاسخ داده است. به عبارت دیگر در مقابل سیاستهایی چون ائتلاف سازی، جنگ رسانه ای و... ایران نیز دست به اقدامات واکنشی مشابهی زده است.
گزینه مهار به همراه تعامل گزینشی، ضمن اعمال فشار، باب گفت و گو و مذاکره و تعامل پیرامون مقوله ای مشخص را باز نگاه می دارد، این سیاست از اواخر دوره بوش و با هدایت رابرت گیتس و کاندولیزا رایس، سیاست دولت آمریکا بوده و به رغم وعده های انتخاباتی اوباما و تغییر لحن او، همچنان سیاست آمریکاست.
گزینۀ حمله نظامی علیه ایران تاکنون در اشکال متفاوتی طرح شده از جمله:
الف- حملات موضعی یا جراحی گونه:[7] این حملات سایتهای هسته ای و مربوط به هسته ای ایران را به عنوان هدف تعریف کرده اند و مدت عملیات درنظر گرفته شده برای تنها چند روز است و ممکن است از سوی امریکا یا اسرائیل و یا هر دو صورت پذیرد. هدف از این حملات، تعویق برنامه هسته ای ایران، و احتمال وقوع آن پایین است چراکه می تواند پیامدهای متفاوتی را از آنچه منظور بوده به همراه داشته باشد از جمله آنکه:
تضمینی برای شناسایی همه سایتهای هسته ای ایران وجود ندارد؛
تضمینی برای انهدام همگی آنها وجود ندارد؛
احتمال اقدامات تلافی جویانه از سوی ایران وجود دارد (این اقدامات می تواند در عراق، افغانستان، تنگه هرمز یا خلیج فارس عملیاتی شود)؛(30)
حمله به تأسیسات هسته ای ایران، مخالفتهای داخلی درخصوص لزوم برخورداری از تسلیحات هسته ای را کاهش می دهد و اتفاق نظر بیشتری پیرامون ضرورت داشتن این گونه تسلیحات را ایجاد می کند؛
شرایط و وضعیت داخلی ایران را امنیتی و رادیکال می گرداند.(31)
با وجود این، چنین احتمالی، هشدار جدی علیه ایران تلقی می شود.
ب- حملات گسترده هوایی:[8] در این اقدام بین 1000 تا 1500 هدف (عمدتاً اهداف نظامی - سیاسی و نه صنعتی- اقتصادی) در نظرگرفته می شود که در مدت زمان 30 تا 60 روز انجام می شود و هدف از آن کاهش ظرفیت و توان نظامی - سیاسی کشور است. احتمال وقوع این نوع از حملات در مورد پیشین بیشتر است.(32)
این گونه اقدام نظامی نیز خطرات و پیامدهایی را برای عرب غرب دارد و شیوۀ پاسخگویی ایران بدان نیز نامعلوم است. با وجود این، چنین اقدامی می تواند کشور را برای سالیان سال مشغول بازسازی نظامی ودفاعی خود کند.
ج- جنگ تمام عیار: در این عملیات، نیروهای زمینی، هوایی و دریایی دخیل خواهند بود. هدف از این گونه اقدام نظامی ، تغییر رژیم است، اما از آنجا که آمریکا در حال حاضر در دو جبهه عراق و افغانستان درگیر است، احتمال وقوع آن بسیار اندک است. در واقع ظرفیت تخریب وجود دارد اما امکانات چندانی برای شرایط پس از تخریب وجود ندارد و احتمال همراهی ناتو برای جنگ درجبهه های جدید نیز بسیار کم است.(33)
در تمامی موارد یادشده، مهمترین وقایع ممکنِ عملیاتی شدن گزینه ها، عدم اطمینان از پیامدهاست. به هر روی ایران باید از ورود به هر می دانی که ناچار به بازی گمانه زنی[9]شود، پرهیز کند. استفاده از بازی گمانه زنی تنها تاکتیکی پدافندی است و استراتژی کلی دفاعی ایران نباید برآن متکی باشد چرا که برخلاف آمریکا که می تواند تا اندازهای هزینه ها و پیامدها را تحمل و مدیریت کند، ایران از چنین ظرفیتی کمتر برخوردار است. توان نظامی ، اقتصادی و مدیریتی آمریکا به این کشور امکان می دهد که بتواند بخشی از هزینه ها و پیامدهای از قبل پیش بینی نشده را تحمل و جبران کند اما ایران به دلیل برخورداری کمتر از منابع نظامی ، اقتصادی و مدیریتی بهتر است تا از ورود به میدانهایی که درصد پیش بینی پذیری پیامدها در آن پایین است،اجتناب ورزد. برای مثال ایران باید در نظر داشته باشد که نتیجه جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا هرچه باشد یک نتیجه قطعی در برخواهد داشت و آن قدرت گرفتن نسبی همسایگان ایران است که این خود موازنۀ قدرت در منطقه را به زیان ایران تغییر خواهد داد (شبیه وضعیتی که برای عراق پس از جنگ آمریکا با عراق پدید آمد).
در رویکرد تعامل همه جانبه کلیه موضوعات مهم دوجانبه و چندجانبه از قابلیت طرح و مذاکره برخوردار است و طیف وسیعی از موضوعات می تواند مورد بررسی قرار گیرد و حل وفصل برخی اختلافها و همکاری در بعضی از حوزه ها و مدیریت بخش هایی که در آن تعارض منافع استراتژیک وجود دارد را به همراه داشته باشد.
ایران و آمریکا دارای حوزه های چالش برانگیز و همچنین زمینه های منفعتی مشترکی هستند که در تعامل همه جانبه باید مدنظر قرار گرفته شوند. مقولاتی از جمله برنامۀ هسته ای ایران، تروریسم و رادیکالیسم، مناقشۀ فلسطین و اسرائیل و روند صلح و در نهایت حقوق بشر در زمرۀ حوزه های اختلاف و تنش میان ایران و ایالات متحده محسوب می شوند که غالباً از سوی آمریکا مطرح می شود. همچنین مسائلی چون تحریم ها، سرمایه های بلوکه شدۀ ایران، حمایت از حرکتهای ضد ایرانی، به رسمیت شناختن نقش منطقه ای ایران، شفاف سازی عملکرد پایگاه های نظامی آمریکا درحوزه امنیتی ایران و خروج مسئولانۀ نیروهای آمریکایی از منطقه از جمله دغدغه ها و اولویت های ایران در قبال غرب است. اما مسائلی چون افغانستان، پاکستان، عراق و خلیج فارس در بردارندۀ منافع دو طرف هستند که از ظرفیت لازم برای طرح و مذاکره برخوردارند.
بنابراین زمینه های زیادی برای همکاری و تعامل وجود دارد که دو طرف با تمرکز بیشتر برمقولاتی که واجد منافع دوجانبه است می توانند روند همکاری و تعامل و نتیجه بخشی را تسریع کنند. اما آنچه ملاحظۀ بیشتری از جانب ایران می طلبد آن است که برخی از فرصت های بازیگری در حوزه منفعتی دوجانبه ممکن است در زمانی کوتاه از دست ایران خارج شوند. به عنوان مثال با توجه به فضای سیاسی حاکم بر ایالات متحده و فشارهای گروه ها و محافل داخلی آن، چندان دور از انتظار نیز نخواهد بود اگر در یک بازۀ زمانی محدود دولت آمریکا قصد خروج از مناطقی چون افغانستان و عراق را داشته باشد. در چنین صورتی اولاً امکان استفاده از فرصت برآمده از برنامه هسته ای ایران کاهش می یابد و ثانیاً خروج یک بارۀ نیروهای آمریکایی می تواند شرایط به گونه ای متحول سازد که ایران با پیامدهای نامطلوب امنیتی- سیاسی مواجه شود؛ بنابراین اولویتی که اکنون مسئله عراق و افغانستان نزد آمریکا دارد ممکن است در زمان دیگری نداشته باشد. به علاوه ثبات در افغانستان و عراق و جلوگیری از تبدیل دولت پاکستان به یک دولت درحال فروپاشی[10] و حاشیه نشین ساختن گروههای افراطی و تروریست، برای ایران بسیار حیاتی است که تحقق آن با همکاری و تعامل با دیگر کشورها محتملتر و کم هزینه تر خواهد بود.
در استراتژی تعامل همه جانبه، با وجود آنکه طیف قابل توجهی از موضوعات، قابلیت طرح و مذاکره را دارند اما خطوط قرمزی نیز وجود دارد، از آن جمله آنچه برای ایران غیرقابل مذاکره محسوب می شود توقف غنی سازی اورانیوم است. اما اعمال محدودیت در درجه غنی سازی، تعداد سانریفیوژها، تصویب پروتکل الحاقی[11] و بُرد موشکها از مقولات قابل طرح و مذاکره هستند. با توجه به شرایط موجود و گزینه های طرح شده، آنچه واجد بیشترین مطلوبیت برای جمهوری اسلامی ایران می باشد آن است که با بهره گیری از کارت بازی هسته ای خود وارد «تعامل همه جانبه» با غرب شود و با اتخاذ این استراتژی، ضمن حل و فصل طیفی از مسائل چالش برانگیز خود با غرب، اهداف میان مدت و مرحلهای خود را که همانا حفظ وضع موجود، عادی سازی روابط با غرب و ایفای نقش دولتی فعال و مسئول است، ممکن و می سر سازد.
نتیجه گیری
برون رفت از چالش برآمده ناشی از برنامه هسته ای ایران میان ایران و غرب و به ویژه ایالات متحده مستلزم تعیین دقیق اهداف برنامۀ هسته ای ایران؛ اعلام خواست نهایی ایران از پیگیری این برنامه؛ و رفع شبهات، ابهامات و اتهامات پیرامون آن است.
اساسی ترین اهداف جمهوری اسلامی ایران در برنامۀ هسته ای شامل مواردی چون بازدارندگی، ارتقای شأن و منزلت داخلی- خارجی، ارتقای سطح توسعه، نقش آفرینی در قالب بازیگر فعال منطقه ای و بین المللی و کسب جایگاه شایسته و افزایش قدرت «جهان اسلام» است. سؤالی که دراینجا مطرح می شود آن است که آیا تأمین اهداف یاد شده صرفاً با برخورداری از تسلیحات هسته ای ممکن خواهد بود و آیا ایران می تواند با سلاح هسته ای در کنار تحقق اهداف یادشده، مشکلات امنیتی پیرامون خود را نیز مرتفع سازد؟ حقیقت آن است که جمهوری اسلامی ایران در برنامۀ هسته ای خود محصور میان دو گزینۀ قطعی دستیابی به توانمندی صلح آمیز هسته ای با مصارف صرفاً علمی ، پزشکی و انرژی، و دستیابی به سلاح هسته ای نیست. این نگرش حداقلی و حداکثری نه با واقعیت منطبق است و نه پاسخگوی نیازها و اهداف و چالش های امروز کشور است. نه توانمندی صلح آمیز با اهداف کاملاً علمی ، پزشکی و انرژی، کلیه اهداف گفته شده را برآورده می سازد و نه برخورداری از سلاح هسته ای فارغ از پیامدهای پُرهزینه و غیرقابل پیش بینی خواهد بود؛ بنابراین لازم است تا دولت ایران به صراحت گزینه ای را که در برنامه هسته ای کشور می تواند با کمترین هزینه، بیشترین دستاوردها را به همراه داشته باشد مشخص و جامعۀ جهانی را در راستای آن متقاعد گرداند.
کسب گونه ای از توانایی هسته ای از توانمندی صلح آمیز با مقاصد صرفاً علمی و پزشکی و انرژی عبور کرده و به برخورداری از تسلیحات هسته ای نرسیده، می تواند گزینۀ مطلوب باشد. براین مبنا می توان از دو نوع توانایی یاد کرد: «توانایی قانونمند» و «توانایی کامل» هسته ای.
از میان تمامی گزینه های موجود، گزینه کسب «توانایی قانونمند» به دلیل برخورداری از ظرفیت تأمین بیشترین اهداف برنامه هسته ای، به این دلیل که برخلاف «توانایی کامل» درحوزه اقدامات قانونی جای می گیرد، کمترین هزینه را برای کشور و بیشترین اقبال را در رفع شبه ها، ابهام ها، اتهامهای غرب و اقناع افکار عمومی جهان دارد.
با تمرکز برگزینۀ «توانایی قانونمند» به جای غرب، جمهوری اسلامی ایران خود دست به طرح موضوع و قاببندی موضوع[12] و اهداف آن می زند و ذهنیت سازی می کند. این اقدام راه را بر اتهام ها و گمانه زنی های بی اساس غرب پیرامون برنامه هسته ای ایران خواهد بست و گفتمانی را مسلط می کند که گویای واقعیت برنامه هسته ای ایران است. این امر می تواند موجب به حاشیه رانده شدن گفتمانهای مسلط امروز شود. ظهور و تفوق گفتمان های کم هزینه و همسو با منافع کشور، دستاورد مهمی برای دستگاه سیاست خارجی کشورها محسوب می شود. قاب بندی «توانایی قانونمند» به عنوان رویکرد ایران در برنامۀ هسته ای خود، با تأکید بر تفکیک موجود در روند برنامۀ هسته ای (قانونی- غیرقانونی) و اعلام خواست ایران برحرکت بر مسیر «توانمندی های قانونی» این معنا را به مخاطب انتقال می دهد که برنامۀ هسته ای ایران تنها قصد فعالیت درچهارچوب اصول قانونی را دارد.
صدور این معنا که از طرح گفتمان یاد شده برمی خیزد درصورت مسلط شدن می تواند آثار مثبتی به همراه داشته باشد از جمله تسهیل ادامۀ برنامۀ هسته ای، کاهش هزینه ادامه برنامه، گشودن باب مذاکره و همچنین هدایت مخالفان به سمت توجه به تقسیم بندی های درون برنامه هسته ای و کاهش نگرانی ها پیرامون آن. به علاوه طرحیان گفتمان در قیاس بقا گزینه هایی که عموماً عنوان می شود و بر دستیابی بر توانمندی صلح آمیز هسته ای، بامصارف علمی پزشکی طرح می شود، از پذیرش و باورپذیری بیشتری برخوردار است. با طرح تلاش ایران در جهت کسب «توانایی قانونمند» هسته ای به عنوان رویکرد برنامۀ هسته ای کشور، در واقع به جای گمانه زنی ها و انتساب اهداف گوناگون به برنامۀ هسته ای کشور از جانب غرب، جمهوری اسلامی خود دست به قاب بندی و طرح موضوع درچهارچوبی مشخص و ارائه آن به دنیا می زند. معماری افکار عمومی و ایجاد ذهنیت مثبت در قبال برنامه هسته ای ایران، درگرو طرح مناسب، باورپذیر و منسجم موضوع است.
تحقق اهداف سیاست خارجی ایران در کنار اهداف برنامه هسته ای حائز اهمیت است. با توجه به تغییر توازن منطقه ای به نفع ایران پس از سقوط طالبان و صدام، هدف میانمدت ایران باید «حفظ وضع موجود» باشد که تحقق آن نیازمند تأمین دو هدف مرحله ای دیگر یعنی عادی سازی روابط با غرب، و ایفای نقش دولت مسئول است. از آنجا که در حال حاضر برنامۀ هسته ای ایران به مهمترین چالش میان ایران و غرب تبدیل شده، سؤال مطرح آن است که کدامین استراتژی می تواند ضمن حفظ تداوم برنامۀ هسته ای و حصول اهداف تعیین شده در آن، به تأمین هدف میان مدت حفظ وضع وجود و اهداف میانی آن بپردازد؟
استراتژی «تعامل همه جانبه» با غرب پتانسیل برآورده ساختن کلیه موارد یادشده را دارد. این استراتژی هم تأمین اهداف برنامه هسته ای و هم اهداف میان مدت را با کمترین هزینه و قابل پیش بینی ترین پیامدها میسر می سازد. استراتژیای که تنها برنامه هسته ای ایران را شامل شود و به دیگر چالشهای ایران وغرب نپردازد، نوعی فرصت سوزی محسوب می شود. غرب اکنون حاضر به تعامل با ایران است و محرک اصلی این خواست، برنامه هسته ای کشور است؛ بنابراین نگاه عقلانی متوجه اهمیت مضاعف دو مقولۀ زیر است:
الف) زمان شناسی و بهره برداری از برنامه هسته ای برای تعامل با غرب در زمان باقی مانده؛
ب) مشتمل سازی حوزه های منفعتی و چالش برانگیز دوجانبه و چندجانبه در روند تعامل (استراتژی تعامل همه جانبه).
در نهایت باید گفت برنامۀ هسته ای ایران نیازمند تعریف مشخص اهداف و تفکیک دقیق مفاهیم و شناسایی شفاف گزینۀ مطلوب جمهوری اسلامی درداخل و خارج است و از آنجا که متأثر از این برنامه، ایران به بازیگری مطرح درعرصه بین المللی تبدیل شده، باید با استفاده از این بستر و با در نظرگرفتن چالشهای موجود خود با غرب، مجموعه ای از اهداف کلی، میانی و مرحله ای را با اتخاذ بهترین استراتژی تأمین سازد.
پینوشت ها
1. See: David Albright, “Iran’s Nuclear Program: Status and Uncertainties”, in http:
//www.isisonline.org/publications/iran/albrighttestimony15march2007.pdf
- George Perkowich, “Iran is Not an Island: A Strategy to Mobilize the Neighbors”, Policy Brief”, Washington, DC: Carnegie Endowment for International Peace, 2005, No. 34.
2. Kenneth Waltz, “The Spread of Nuclear Weapons”, Adelphi Paper, No. 171, London: International Institute Strategic Studies, 1981.
3. Kenneth Waltz and Scott Sagan, The Spread of Nuclear Weapons: A Debate Renewed, NewYork: W. W. Norton, 2002.
4. Barry Buzan, “Peace, Power and Security: Contending Concept”, International Journal of Peace Research, Vol. 21 (2), pp. 109-25.
5. James Rodney Schlesinger, “The Strategic Consequences of Nuclear Proliferation”, TheReporter, 1956, Oct. 20.
6. ICG, “Iran: Discontent and Disarray”, Middle East Report, No. 18, 27, 2003, p. 3.
7. ناصر هادیان «برنامه هسته ای ایران: تکثیر دیدگاه ها و زمی نه های گفتمانی»، فصلنامه سیاست مجله دانشکده حقوق وعلوم سیاسی، دوره 40، 1389، شماره1، بهار، صص 60-57.
8. BradfourdMcguinn and MohiaddinMesbahi, “America’s Drive to the Caspian” in
HoushangAmirahmadi, (ed.), The Caspian Region At A Crossroad: Challenges of A New Frontier of Energy and Development, 2000, p. 213-25.
9. Ibid.
10. ناصرهادیان، پیشین، صص 357-356.
11. Mohiaddin, Mesbahi “Iran’s Foreign Policy Toward Russia, Central Asia, and the
Caucasus” in John Esposito and R. K. Ramazani, (eds.), Iran at the Crossroads, New York: Palgrave, 2001, pp. 149-150.
12. Anthony H. Cordesman , Adam C. Seitz, Iranian Weapons of Mass Destruction; The Birth of A Regional Nuclear Arms Race, Center for Strategic & International Studies, September 18, 2009.
13. Russell, Richard, off and Running, “The Middle East Nuclear Arms Race”, JFQ / Issue 58, 3d Quarter 2010 Ndupress http: //www.ndu. edu/press/lib/images/jfq-58/jfq58_94-99_russell. pdf
«توانایی قانونمند» :برنامه هسته ای ایران
14. M. D. Kellerhals, “Concern Grows Over Potential for Middle Eastern Nuclear Arms Race”, Retrieved July 27, 2010, from America.gov http://www.america.gov/st/peacesec-english/2010 /february/20100216150832 dmslahrellek0.8362543.html
15. Graham Alison, Nuclear Terrorism: The Ultimate Preventable Catastrophe, Times Books, 2004.
16. A. H. Cordesman, “Security Cooperation in the Gulf: Actions-Rather Than Words andGood Intentions, Retrieved July 30, 2010, from Center for Strategic & International Studies: http://csis.org/files/media/ csis/pubs/ 081111_gulfcooppres.pdf
17. Atomic Audit, The Costs and Consequences of U. S. Nuclear Weapons Since 1940, Brookings Institution Press, 1998.
18. J. Warrick, “U. S. Steps Up Arms Sales to Persian Gulf Allies”, Retrieved July 27, 2010, from Washington Post:
http://www.washingtonpost.com/wpdyn/content/article/2010/01/30/ar2010013001477.html
19. Tariq Khaitous, “Why Arab Leaders Worry About Iran's Nuclear Program”, http:
//www.thebulletin.org/web-edition/features/why-arab-leaders-worry-about-irans-nuclear-program.
20. Security Council Resolutions and Statements. (N. D.), Retrieved July 27, 2010, fromIAEA: http: //www.iaea.org/newscenter/focus/iaeairan/sc_resolutions. shtml
21. Council Conclusions on Iran’s Nuclear Programme, Retrieved July 27, 2010, from theCouncil of European Union: http: //www.consilium. europa. eu/uedocs/cms_data/docs/pressdata/en/foraff/115968. pdf
22. Patrick Clawson, Carrots Sticks and Nukes, in http: //www.guardian. co.
uk/commentisfree/2008
23. Robin Wright, “Chemical Arms’ Effects Linger Long AfterWar”, Los Angeles Times;November 19, 2002.
24. ناصرهادیان، پیشین، صص 371-367.
25. آیت الله سید علی خامنه ای، «پیام رهبر انقلاب اسلامی به نخستین کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه»، 28 فروردین1389، بازیابی 4 مرداد 1389 از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:http//farsi.khamenei.ir/content?id9171
26. «یازده پیشنهاد مهم و اساسی ایران برای اصلاح NPT»، اردیبهشت 1389، بازیابی 13 مرداد 1389 از پایگاه اطلاع رسانی دولت
http://www.dolat.ir/nsite/fullstory/?id=188783
27. برای مطالعه گفتمان های استقلال طلبی و عدالت طلبی در برنامه هسته ای ایران بنگرید به:
Moshirzadeh, Homeira, “Discursive Foundations of Iran’s Nuclear Policy”, Security Dialogue, 2008.
28. محمد جواد لاریجانی، «بازخوانی دکترین ام القرا»، روزنامه همشهری، پنجشنبه 19 بهمن 1385.
29. ناصرهادیان، «وقت مناسب است»، روند اقتصادی، سال ششم، شماره47، خرداد 1388.
30. Why the Pentagon Thinks Attacking Iran is A Bad Idea, http: //politics. usnews.
com/news/articles/2008/08/07/why-the-pentagon-thinks-attacking-iran-is-a-bad-idea.html
31. See: Rogers, P. (2010, July). Military Action Against Iran: Impact and Effects, Retrieved July 30, 2010, from Oxford Research Group:
http://www.oxfordresearchgroup.org.uk/sites/default/files/iran%20report%202010_0.pdf
- Risky Business: “Why Attacking Iran is a Bad Idea”,
http://www.armscontrolcenter.org/policy/iran/articles/risky_business_attacking_iran_bad_idea/
32. See: “US Iran Attack Plans”, Revealed, Retrieved July 30, 2010, from bbc news: http://news. bbc. co. uk/2/hi/6376639. stm
- A. Toukan& A. H. Cordesman, “Study on A Possible Israeli Strike on Iran’s
Nuclear
Development Facilities”, Retrieved July 30, 2010, from Center for Strategic &
International Studies:
http: //csis.org/files/media/csis/pubs/090316_israelistrikeiran.pdf
33. See: Operation Brimstone, Retrieved July 30, 2010, from navy. mil: http: //www.navy.
mil/search/display. asp?story_id=38478
- W. M. Arkin, “The Pentagon Preps for Iran”, Retrieved July 30, 2010, from the Washington
Post: http: //www.washingtonpost. com/wp-dyn/content/article/2006/04/14/ar2006041401907.html
[1]. Normalization
[2]. Responsible State
[3]. Selective Engagement
[4].Containment
[5]. Containment + Selective Engagement
[6]. Counter-Containment
[7]. Surgical Attack
[8]. Massive Aerial Bombardment
[9]. Guessing Game
[10]. Failing State
[11]تصویب پروتکل الحاقی می تواند موجبات شفاف سازی (Transparency)، اعتمادسازی (Confidence Building)، راستی آزمایی(Verification) را فراهم آورد و نگرانیهای ایجاد شده را برطرف سازد.
[12].Farming
قسمت اول این مقاله را در اینجا بخوانید.
نظر شما :