روحانی نمیتواند به سرعت همه چیز را تغییر دهد
سوریه و پرونده هستهای معضلات دولت جدید ایران
دیپلماسی ایرانی: حسن روحانی رئیس جمهوری جدید ایران زمانی به این سمت رسید که این کشور در اوضاع سخت داخلی، منطقه ای و بین المللی به سر می برد. آن چه از 8 سال دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برای او به جا مانده، بدترین شرایطی است که تا کنون جمهوری اسلامی ایران چه در بعد داخلی و چه در روابط خارجی در تاریخ خود تا کنون داشته است. به جرات می توان گفت که شرایط فعلی تهدیدی جدی برای مصالح ملی ایران محسوب می شود. در طول این مدت اختلاف جریان های سیاسی داخلی ایران عمیق تر شد و تنشی در روابط نهادهای داخلی نظام به وجود آمد. در کنار تنش های سیاسی داخلی بحران های اقتصادی و اجتماعی نیز بر مشکلات داخلی افزوده اند و ایران را در شرایط سختی قرار داده اند.
این در شرایطی است که سیاست خارجی ایران نیز دچار سوء تدبیر شده، به ویژه در پرونده هسته ای که باعث تشدید تحریم ها و افزایش فشارها علیه ایران شده است. بهار عربی در دو سال اخیر بر حجم تهدیدهایی که ایران با آنها مواجه بوده، افزوده است. در پی انقلاب های عربی موازنه های منطقه ای دگرگون شده اند و شبکه روابطی سنتی موجود در خاورمیانه که باعث تشکیل یک نهاد منطقه ای شده بودند نیز متحول شده اند، به روشنی می بینیم که حکومت ها در جای جای منطقه در حال تغییر هستند.
تراکم همین مسائل سنگین که از سال 2005 آغاز شده بود، سبب شد تا دلیل نخست و اصلی انتخاب روحانی توسط ایرانی ها شود. بحران اقتصادی و ارتباطات آن با مسائل داخلی و خارجی عامل اصلی رای آوری روحانی از سوی ایرانیان بود. برای همین است که روحانی نیز مسائل اقتصادی را در اولویت کار خود قرار داده است. البته ایرانی ها باید صبر پیشه کنند چرا که تغییر ملموس مطابق با آن چه انتظار دارند به این سادگی ها تحقق نخواهد یافت. هر چه باشد رئیس جمهوری جدید ایران برخواسته از درون همین نظام سیاسی حاکم بر این کشور است نه خارج از آن. حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبری در این نهاد بوده است. او همچنین عضو مجلس تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان بوده است. این بدان معنا است که هر گونه تغییر در سیاست داخلی و خارجی ایران مستقیما زیر نظر رهبر انقلاب و با موافقت وی صورت می گیرد. این چیزی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه گذشته بر آن تاکید شده و از اختیارات مسلم رهبری ایران محسوب می شود.
با درک این نکته می توان گفت که هر گونه تغییری در خارج از این چارچوب و بدون اعتنا به ارکان نظام غیرممکن است و نمی توان انتظاری در این راستا از رئیس جمهور جدید ایران داشت. این مساله در سیاست خارجی ایران نیز مطرح است. هر گونه تغییری در سیاست خارجی منطقه ای و بین المللی ایران در صورتی که بخواهد تهدید کننده استراتژی روشن جمهوری اسلامی ایران و سیاست هایی که در طول سه دهه گذشته پیموده است، باشد غیرممکن و غیر قابل تصور است. چه رئیس جمهوری جدید ایران وابسته به اصلاح طلبان باشد چه وابسته به جریان محافظه کار هر گونه تحرک او تنها در صورتی ممکن است که زیر سایه رهبر معظم اتقلاب ایران باشد و بازگو کننده مصالح و خواسته های ایرانی ها باشد. دقیقا در همین چارچوب نیز هم محمد خاتمی، رئیس جمهوری اسبق و هم محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری سابق فارغ از هر گونه دستاوردی که به دنبال داشتند، فعالیت کردند.
بسیاری انتظار دارند که با انتخاب حسن روحانی روابط ایران و غرب به سرعت بهبود یابد و اختلاف های ایران با ایالات متحده امریکا فورا حل و فصل شود. چنین چیزی عملا غیر ممکن است. کما این که رئیس جمهوری اصلاح طلب ایران نتوانست در طول 8 سال دوران ریاست جمهوری اش در این زمینه کاری از پیش ببرد و به حل اختلافات با امریکا بپردازد. آن چه روحانی می تواند در کوتاه مدت انجام دهد آرام کردن یا سرد کردن فضای منطقه ای و بین المللی با هدف کاستن از تنش ها و تهدیدهای منطقه ای و خارجی است.
با این حال روحانی می تواند بسیاری از معادلات داخی را تغییر دهد و حداقل فتح بابی برای فراهم آوردن حداقل آزادی ها برای شهروندان ایرانی شود. همچنین می تواند چارچوبی برای تعامل و همکاری با همه جریان های سیاسی با هدف گردآوردن آنان در زیر چتر نظام فراهم آورد. این هدفی است که البته رهبر معظم انقلاب نیز دنبال می کند. اگر این هدف تحقق نیابد، رئیس جمهوری جدید نمی تواند تحرکی در جهت کاهش تورم و جلوگیری از سقوط واحد پولی کشور و تقویت داد و ستد و صادرات و واردات و تقویت اقتصاد کشور کند. روحانی اگر چه راه طولانی در پیش دارد ولی باید فورا به راه حل هایی برای رسیدن به این هدف فکر کند.
در صورتی که روحانی بتواند از اعتراض های داخلی بکاهد و حمایت اجتماعی را پشت سر خود داشته باشد، آن گاه می تواند به فکر پیشبرد اهدافش در سیاست خارجی نیز باشد. چرا که سیاست داخلی تاثیری مستقیم بر سیاست خارجی کشور می گذارد. در این صورت رئیس جمهوری جدید می تواند به فکر احیای روابط بین المللی و بهبود روابط منطقه ای با همسایگانش باشد. آن هم در دو پرونده مهم منطقه ای که بیش از همه در سیاست خارجی ایران نمود دارد: پرونده هسته ای ایران و بحران سوریه که به شدت به یک جنگ مذهبی منطقه ای تبدیل شده است.
پیش از این دولت خاتمی توانسته بود پرونده هسته ای را در آژانس بین المللی انرژی اتمی نگه دارد و اجازه ندهد که این پرونده از آن سازمان خارج شود. اما سیاست تهاجمی دولت احمدی نژاد سبب شد تا جامعه جهانی این پرونده را به شورای امنیت ببرد و در دستان پنج قدرت بزرگ جهانی به علاوه آلمان محصور کند. نتیجه این کار تحریم های بین المللی یک جانبه امریکا و اروپا که شدیدترین در نوع خود محسوب می شود، است. به هیچ وجه آسان نیست که بتوان این پرونده را از دست این کشورها خارج کرده و مجددا آن را به آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگرداند. برنامه هسته ای ایران به عنصری اساسی از روحیه ملی ایرانی ها تبدیل شده و جزئی از استراتژی جمهوری اسلامی ایران است که وزنه و نقش ممتاز منطقه ای و بین المللی به آن داده است. اگر چه در عین حال به عاملی برای تنش در روابطش با جامعه بین المللی نیز تبدیل شده است.
پرونده مهم دیگر بین المللی روحانی بحران سوریه است. بحرانی که ایران و حزب الله به طور مستقیم در آن درگیر هستند و عراق را نیز برای دخالت در آن ترغیب کرده اند. در حال حاضر ایران و عراق و حزب الله از حامیان اصلی حکومت بشار اسد محسوب می شوند. این مساله سبب شده تا حلقه ای از حامیان بشار اسد در برابر حلقه مخالفان او در منطقه شکل بگیرد که روسیه و چین نیز در پشت آنها قرار دارند. در سایه بحران های اقتصادی شدید، بحران سیاسی داخلی و بحران پرونده هسته ای، حسن روحانی با پرونده سوریه نیز دست به گریبان است، پرونده ای که ارتباط مستقیم با تعاملات و استراتژی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارد. او در دیدار با نخست وزیر سوریه تاکید کرد که هیچ قدرتی در جهان نمی تواند روابط استراتژیک و نزدیک تهران – دمشق را تحت تاثیر قرار دهد. بدیهی است که پرونده سوریه پرونده ای نیست که روحانی در آن حرف آخر را بزند. در عین حال پرونده ای نیست که وی بتواند به آسانی تصمیم به دور شدن از آن بگیرد؟ روحانی چگونه می تواند با ایجاد ثبات در رویکرد استراتژیک ایران در بحران سوریه به فکر عادی سازی روابط با جهان عرب و در راس آنها عربستان سعودی بیفتد؟
البته پرونده های بسیاری مطرح است که روحانی باید در برابر آنها تصمیم هایی استراتژیک و قاطع بگیرد، تحولات یک به یک خاورمیانه، پرونده های افغانستان و عراق و قضیه فلسطینی و ده ها پرونده دیگر جملگی پرونده هایی هستند که در انتظار رویکرد سیاسی روحانی هستند. پرونده هایی که با گذشت زمان به مرور سیاست روحانی را در قبال آنها می توان فهمید.
منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار اولیه: دوشنبه 14 مرداد 1392/ باز انتشار : شنبه 19 مرداد 1392
نظر شما :