تحلیل «المانیتور»:
چرا اردوغان به «تئوریهای توطئه» روی آورده است؟
با استمرار جنبش اعتراضی در ترکیه و عدم موفقیت دولت در مدیریت اعتراضات، اتهام زنی به مخالفان و طرح تئوری های توطئه درباره این اعتراض ها، به جریان غالب در میان دولتمردان آنکار تبدیل شده است. در این میان، همچون همیشه، نقش رجب طیب اردوغان از همه پر رنگ تر است. سایت المانیتور در مطلبی به بررسی عوامل و زمینه های این مسأله پرداخته است.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی المانیتور در مطلبی به بررسی مواضع رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در قبال اعتراضات اخیر در این کشور پرداخته و می نویسد، این مواضع، حاکی از روی آوردن وی به نوعی تئوری توطئه است؛ دیدگاهی که البته خود دربردارنده تناقضی درونی برای وی است.
در این مطلب آمده:
اگر سخنان رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه را باور کنیم، مقصران وقوع اعتراضات اخیر در این کشور، عبارتند از: «لابی ها و گروه های نفوذ»، «دستان خارجی» و «همدستان داخلی» آن ها.
برخی از هواداران اردوغان، گزینه های دیگری را نیز مطرح می کنند: عوامل اطلاعاتی انگلیس، فرانسه، ایران، اسرائیل، روسیه، سوریه و آمریکا.
البته اینکه چگونه جاسوسانی از این گستره وسیع از دولت ها با یکدیگر علیه ترکیه همراه شده و به این سادگی و سرعت در بی ثبات کردن ترکیه توفیق یافته اند، خود جای سؤال دارد!
اما روی آوردن اردوغان به تئوری های توطئه، خود آشکارکننده یک تناقض عجیب است: از زمانی که وی بیش از یک دهه پیش به قدرت رسید، اولویت اصلی دولتش، بهبود روابط با سرمایه گذاران جهانی و دولت های خارجی بوده است.
موفقیت های حزب عدالت و توسعه اردوغان در ایجاد پیشرفت اقتصادی، بالا رفتن وجهه جهانی ترکیه و بیرون راندن ارتش از سیاست، همگی تا اندازه ای در اثر حمایت های بین المللی به دست آمده است. البته نمی توان نقش دولت ترکیه را نیز در این موفقیت ها انکار کرد؛ اما در این زمینه هم نه خارجی ها، بلکه شهروندان ترکیه بوده اند که با رأی خود، حزب عدالت و توسعه را بر سر کار آورده و در قدرت نگه داشته اند.
به هر حال، بعید است بدون آن 123 میلیارد دلار سرمایه خارجی که ترکیه در ده سال اخیر جذب کرده، می توانست به چنین رشد اقتصادی دست یابد. بعید بود دمکراسی در ترکیه بدون حمایت غرب در دوره زمانی 2007 و 2008، یعنی زمانی که احتمال وقوع کودتای نظامی و تعطیلی حزب عدالت و توسعه از سوی دادگاه قانون اساسی وجود داشت، تداوم پیدا کند.
به این ترتیب، تناقض اصلی در تئوری توطئه اردوغان این است که وی با همان نیروهای بین المللی در تقابل قرار گرفته که به تثبیت حاکمیتش در درون و گسترش نفوذ ترکیه در منطقه کمک کرده است. پس پرسش اینجاست که چرا اردوغان اکنون چنین اظهارنظرهایی را مطرح می کند؟
ساده ترین دلیل، این است که هیچ مانعی در این زمینه جلوی روی او نیست. هر چه باشد، هیچ گزینه بدیلی در مقابل حزب عدالت و توسعه وجود ندارد. اصلی ترین حزب مخالف، یعنی «حزب جمهوری خواه خلق» هنوز مطمئن نیست که می خواهد همچون گذشته، یک حزب «کمالیست» باقی بماند و یا با تجدید سازمان، خود را در قامت یک حزب سوسیال دمکراتیک مشابه نمونه های اروپایی سازمان داده و مخاطب بیشتری به دست آورد.
دیگر حزب مخالف، یعنی «حزب جنبش ملی گرا» نیز بیش از حد نگران دمکراسی به سبک غربی و بازار آزاد است. در این میان، «حزب صلح و دمکراسی» تنگ نظرانه، تنها بر موضوع کردها متمرکز شده است. ناتوانی احزاب مخالف در کشاندن معترضان به صفوف خود، به همراه تمایل اردوغان به نوعی بیگانه هراسی سنتی، تضمین می کند که حزب عدالت و توسعه در کوتاه مدت بدون رقیب بماند.
بازیگران بین المللی از این حقیقت آگاهند. به همین دلیل است که آن ها در انتقاد از خشونت پلیس ترکیه در مقابل تظاهرکنندگان، از مرز مشخصی تجاوز نمی کنند. شدیدترین موضع گیری ـ که باز هم در واقع بسیار نرم بود ـ از جانب آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان و پارلمان اروپا مطرح شد. اردوغان نیز بدون کوچکترین تلاشی، آن ها را نادیده گرفت.
در واقع، بزرگترین تناقض این است که هر گونه فشار جدی از سوی جامعه جهانی بر اردوغان، در پایان به نفع وی تمام خواهد شد. اگر کنگره آمریکا بخواهد قطعنامه شدیداللحنی علیه دولت ترکیه صادر کند و یا اتحادیه اروپا بخواهد مذاکرات الحاق ترکیه به این اتحادیه را به حال تعلیق درآورد، اردوغان بهانه مناسبی به دست می آورد تا ثابت کند «دست خارجی» واقعاً هست؛ این امر، موضع کنونی وی را تحکیم خواهد کرد.
به هر حال، درک این نکته سخت نیست که چنین روندی، در آینده ای نزدیک تأثیراتی منفی بر ترکیه خواهد گذاشت.
نظر شما :