یمن روزهای تکراری را پشت سر گذاشت
به نام انقلاب، به کام اصلاحات
دیپلماسی ایرانی: سال 91 برای مردم یمن، سالی بسیار دشوار، همراه با تجاربی جدید از چالش ها و افت و خیز های فراوان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و امنیتی بود. با کناره گیری علی عبدالله صالح در اواخر سال90، یمن درسال 91، نخستین مرحله از دوران انتقالی را با ریاست جمهوری «عبدربه منصور هادی»، معاون وی آغاز کرد، ولی از آنجا که عزمی جدی برای ایجاد تحولات ساختاری مورد انتظار عموم، در عرصه های سیاسی و اقتصادی وجود نداشت، مجموعه رویدادهای این سال نیز، تحت الشعاع چالش های ناشی از ادامه و استمرار مخالفت های ضد حکومتی قرار گرفت. در سال 91 با وجود تغییراتی که در مهره چینی های سیاسی و نظامی دوران سی ساله ی حکومت علی عبدالله صالح پدید آمد، تعاملات سیاسی با احزاب وگروه های مردمی به صورت گذشته ادامه یافت؛ چنان که در میان احزاب وگروه های مخالف، این تصور را ایجاد کرد که دوران دوساله ی انتقال ، نه برای دست یابی به شرایطی مناسب تر، بلکه به منظور عبور از مرحله خیزش های گسترده مردمی و تثبیت نظام سیاسی یمن طراحی و تدوین شده است. تصوری که البته با واقعیت تطابق زیادی داشت چرا که آنچه به عنوان دوران دوساله انتقالی در یمن آغاز شد، در واقع بخش دیگری از طرح شورای همکاری خلیج فارس برای جلوگیری از فروپاشی رژیم یمن و هدایت تحولات این کشور به سمت و سویی، هم جهت با منافع کشور های عضو (به ویژه کشوری چون عربستان که در صورت برپایی نظامی دموکراتیک در یمن ، بیشترین آسیب ها و زیان ها را متحمل خواهد شد) بود.
به هر ترتیب، بر اساس شرایط دوران انتقال ، احزاب سیاسی یمن در قالب ائتلاف موسوم به «لقاء مشترک» یا «دیدار مشترک»، همکاری های تازه ای را با رژیم سیاسی یمن به ریاست جمهوری «عبدربه منصور هادی» آغاز کردند؛ ولیکن احزاب و گروه های مخالف (از جمله جوانان انقلابی ، احزاب جنوبی و گروه شیعی الحوثی)، همچنان در خارج از دایره قدرت باقی مانده و نه تنها اجازه ی ورود به عرصه مشارکت در اداره امور را پیدا نکردند بلکه هیچ افق روشن و امید بخشی را مبنی بر تغییر شیوه های دیکتاتور مآبانه حکومت یمن مشاهده ننمودند. در نتیجه مردم یمن در سال 91 نیز صحنه ی اعتراضات و مخالفت های ضد حکومتی را ترک نکرده و با وجود مشکلات و بحران های شدید اقتصادی (که در قالب کمبود شدید مواد غذایی عرصه را بر مردم تنگ تر ساخته بود) پیوسته بر ضرورت تحقق اهداف انقلاب (خیزش های مردمی آغاز شده در سال 89 ) پای فشردند؛ کما این که در تجمعات و راهپیمایی های بزرگی که در طول سال 91 در صنعا و دیگر شهر های یمن به صورت هفتگی یا هرچند یک بار برگزار می شد بر ضرورت محاکمه و مجازات علی عبدالله صالح و همچنین بر لزوم استقرار شیوه های دموکراتیکی که همه احزاب در آن مشارکت داشته باشند، تاکید کردند.البته بخش عمده ای از اعتراضات و مخالفت های مردم یمن در سال 91 متوجه مداخلات آشکار و پنهان بیگانگان در این کشور بود چنان که مخالفت آنها با ادامه اجرای طرح شورای همکاری خلیج فارس (برای تثبیت رژیم سیاسی یمن ) و مخالفت شدید آنها علیه مداخلات آمریکا و انگلیس در این کشور، اصلی ترین بخش از این اعتراضات محسوب می شد.
در این حال قدرت گیری گروه های افراطی و سلفی در یمن به ویژه در بخش جنوبی این کشور از جمله نگرانی های مردم در سال 91 بود. امری که سبب شد تا آمریکا به بهانه آن تعداد پرواز هواپیما های بدون سر نشین خود را بر فراز مناطق جنوبی این کشور ادامه داده و هر چندگاه یک بار، این منطقه را مورد حمله قرار دهد و از این لحاظ برمیزان مخالفت ها و نگرانی های مردمی در یمن بیفزاید.از این که بگذریم باقی ماندن برخی ازخویشاوندان و منصوبین علی عبدالله صالح در ساختار های سیاسی و سیطره آنان بر شاهرگ های اقتصادی یمن نگرانی دیگر مردم در سال 91 بود آن هم در حالی که برخی از این خویشاوندان و گروه های وابسته به طوایف متعلق به وی در مخالفت با کناره گیری وی از قدرت و در اعتراض به کاهش نفوذشان درصحنه ها سیاسی و اقتصادی به تحرکات ایذایی متعددی دست زدند و حتی تا مرز حمله مسلحانه به وزارتخانه های دفاع و کشور نیز پیش رفتند. این در حالی بود که در ورای مرز های یمن کوشش هایی برای حمایت از رژیم یمن به ریاست جمهوری «عبدربه منصور هادی» صورت می گرفت که از جمله مهم ترین آنها باید به سه نشست به اصطلاح «دوستان یمن» در ریاض، نیویورک و لندن اشاره کرد: در اواخر بهار 91 بود که سومین نشست به اصطلاح «دوستان یمن» در ریاض برگزارشد که در میان کشور های شرکت کننده انگلیس و عربستان نقش محوری و پررنگتری داشتند. در این نشست آنگونه که معمول چنین نشست هایی است بر ضرورت اعطای کمک مالی به یمن پافشاری شد و متمایز با نشست هایی که باعنوان دوستان سوریه برگزار می شود، از لزوم حمایت همه جانبه از حکومت ( نه مخالفان) تاکید گردید؛ آن هم در شرایطی که خبرهای تکان دهنده ای از وخامت اوضاع اقتصادی یمن، به ویژه نیاز شدید بیش از نیمی از جمعیت 27میلیونی این کشور به کمک های غذایی، به بیرون درز کرده بود. نیاز شدیدی که نه فقط وعده های سومین نشست دوستان یمن ( ریاض_بهار91)، در رفع آن نقشی ایفا نکرد؛ بلکه چهارمین و پنجمین نشست دوستان یمن که به ترتیب در نیویورک( مهرماه 91) و درلندن ( اسفند 92) برگزارشد در روند روبه گسترش آن نیز تاثیری برجا نگذاشت، چنانکه دراواخر سال 91 هم نیاز های شدید بیش ازنیمی از مردم یمن به کمک های غذایی، از جمله مهم ترین خبرهای این کشوربود.
با اینهمه از دیگر خبرهای مهم یمن در آخرین روزهای سال 91 خبرهای مربوط به برگزاری نشست گفتگوهایی با عنوان گفتگوهای ملی بود. البته براساس طرح شورای همکاری خلیج فارس، قرار براین بود که این گفتگوها، در نخستین ماه های دوران دوساله انتقالی یعنی ماه ها قبل از آن برگزارشود، ولیکن به علت عدول رژیم از تحقق وعدهایش به احزاب مخالف این گفتگوها به اواسط اسفند موکول شد و ازآنجا که اصول مورد نظر احزاب مخالف در خصوص دستورکار گفتگوهای ملی در آن رعایت نشد از جانب اصلی ترین گروه های مخالف مورد تحریم قرار گرفت. درمجموع رویداد سال 91 یمن نشانگر ناکامی سیاست هایی بود که در صدد توقف انقلاب (خیزش های مردمی ) بودند و می کوشیدند تا رفرمی شکلی را جایگزین تحولات عمیق و مورد نظر مردم سازند. درواقع تداوم و استمرار مخالفت های مردمی با شیوه های دیکتاتورمآبانه و مخالفت شدید آن ها با انواع مداخلات خارجی نشانگر آن بودکه با وجود موانع بسیار، پتانسیل انقلابی دریمن، هنوز قوه و قدرت لازم را برای تغببرات دارد و هرچند که برخی از اختلاف های قبیله ای و طائفه ای می تواند مخل اوج گیری آن باشد ولیکن کوشش های وحدت طلبانه ای نظیرآنچه درآبان ماه 91 ، به امضای موافقنامه ای میان شیعیان حوثی و ائتلاف لقاء مشترک انجامید دریچه های امیدواری بیشتری را می گشاید.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: جمعه 16 فروردین 1392/ باز انتشار : چهارشنبه 21 فروردین 1392
نظر شما :