یادی از «مبارک»، پیامی به «مرسی»
فریدون مجلسی*
در یادداشتی در صفحه آخر «شرق» در 16 بهمن 1389 با اشاره ای به حکومت های دیکتاتوری ابد مدت ناصر و سادات که به هر تقدیر عمرشان را در سایه بی بدیل انگاری خودشان به سر بردند، نوشته بودم که «حسنی مبارک در حالی که مقدمات کار را برای یک انتخابات 95درصدی دیگر برای خود یا پسرش آماده می کرد با این مقاومت شگفت انگیز روبه رو شد؛ سرکشی نسل و ملتی جوان که رییسی جز او بر خود ندیده است. رییس مبارک وقتی جدی بودن قضیه را دید برای خود معاونی برگزید که امور اجرایی را به او بسپارد و اعلام کرد که برای دور بعد نامزد نخواهد بود و پسرش نیز نامزد نخواهد بود! یعنی با خفت پذیرفت که مساله اصلی کنونی بقا و وجود خود او است و دیگر جایی برای او نیست! ...» در آن زمان فکر نمی کردم به قول معروف نسخه حسنی مبارک به آن سرعت پیچیده شود. و چند روزی برنیامد که ناگهان بانگی برآمد خواجه شد! و اکنون در آستانه دومین سال آن رفتن بی بازگشت او، با داستانی مکرر مواجهیم! آقای مرسی هم گویا عجله در قبضه کردن همه چیز دارد، که تاریخ نشان داده است آن کس که همه چیز را بخواهد همه چیز را از دست خواهد داد! و اما درباره آقای مرسی نیز کارم آسان است، هنگامی که به هر حال برنده شانه به شانه انتخابات اعلام شد نوشتم: «بنابراین محمد المرسی رییس جمهوری منتخب و مهندس تحصیلکرده آمریکا، آنقدر ریاضی بلد است که در این معادله چندین مجهولی، چندان جدی، به دنبال راه حلی سریع و دلبخواهی نباشد. بداند که باید قدری رعایت نیمه رای دهندگان مخالف، قدری رعایت نیمه رای ندهندگان اغلب مخالف، قدری ملاحظه ارتش، قدری ملاحظه توریست فرنگی همه چیز نوش و همه چیز نپوشی که تامین کننده بخش مهمی از معاش مصر است، قدری ملاحظه سلفیون و عربستانشان، قدری ملاحظه نیاز به کمک آمریکا، قدری ملاحظه مشکلات رویارویی جدی با اسراییل و قدری زیاد ملاحظه شکم گرسنه و بیکاری جمعیت بیش از حد زیاد کشور و نبود انواع منابع پاسخگوی نیازها را بکند!» اما ظاهرا ایشان قدری عجولانه به سوی قدرت کامل شتافته است. اگر قرار باشد به سمت افراط گرایی رود، فقط با مخالفان ملایم و لیبرال مواجه نخواهد بود! قطعا افراطی تر از او بسیار است و عوام نیز وقتی پایشان به سیاست باز شود افراطی پسند می شوند، حساب سود و زیان خودشان را نمی کنند و آن وقت نمی تواند جلوی سلفی شدن را که خون می خواهد، بگیرد! آن وقت نوبت خودش نیز خواهد رسید و به اتهام لیبرال بودن در برابر امواج مهاجران روستاها و بیکاران و نیازمندان ناامید غرق خواهد شد!
گرچه ارتش مصر هنوز باقی است، اما اکثر پرسنل آن نیز اولا از همین توده عامه هستند و ثانیا به نیازهای معاش می اندیشند! و ممکن است برسد روزی که اقتدار ایستادگی در برابر سلفیون را از دست خواهد داد! به این ترتیب مصر روزهای پرالتهابی را در پیش دارد. با پیروزی سلفیون مصر دوران اقتصادی و اجتماعی پرتنش و دشواری در پیش خواهد داشت! به سود آقای مرسی است که به دلایل اصلی شکست حسنی مبارک بیندیشد و درس بگیرد: از آغاز کار بداند که بدترین عامل شکست مرد سیاسی فساد مالی است که او را بر زمین خواهد زد و سلامت خود را حفظ کند، دیگر اینکه مدت اقتدار و مقام خودش را محدود کند، که به فساد مقام و از دست رفتن محبوبیت در برابر ارعاب نینجامد و سوم اینکه دارودسته سالاری را که از آن دو فساد انگیز تر است به سیاست راه ندهد و حقوق دیگران را که شایسته سالاری حق آنان است پایمال نکند و دیگر اینکه شرط تعادل را حفظ و در ائتلاف خود با افراطیون تجدیدنظر کند!
*کارشناس روابط بین الملل
نظر شما :