وارثان چاوز سیاست او را ادامه خواهند داد؟
پایان انقلابی ضد امپریالیست اما محافظه کار
دیپلماسی ایرانی: این روزها دولت ونزوئلا مشغول آماده کردن مراسم تحلیف هوگو چاوز رئیس جمهور محبوب و همزمان مراسم تشییع وی است.چاوز از 14 سال پیش قدرت را در اختیار داشته و سومین باز در اکتبر 2012، انتخاب شد.بر طبق برنامه، وی قرار است روز 10 ژانویه سوگند یاد کند.اما مشکل اینجاست که آقای رئیس جمهور از سال 2011 به نوع اعلام نشده ای از سرطان مبتلا شده است.پس از ماه ها که خبرگزاری ها از بهبود روز به روز حال وی خبر می دادند، در 30 دسامبر دولت اعلام کرد که پس از عمل چهارم وی که در هاوانا انجام شده است، عوارض جدیدی به وجود آمده است.چاوز هنوز در کوبا به سر می برد و احتمالاً هنوز زنده است اما ممکن است نتواند به مراسم ادای سوگند برسد.
قانون اساسی ونزوئلا چند راه حل را پیشنهاد می دهد.اگر رئیس جمهور فوت کند، معاون رئیس جمهور (نیکولاس مادورو) به قدرت می رسد.وی باید ظرف مدت 30 روز انتخابات جدید برگزار کند.اگر چاوز زنده بماند ولی نتواند در مراسم تحلیف شرکت کند در آن صورت تعدادی از حقوقدانان معتقدند که رئیس مجلس ملی (دیوسدادو کابلو که 5 ژانویه به این سمت انتخاب شده است) قدرت را در دست خواهد گرفت.اگر دولت اعلام کند که رئیس جمهور منتخب «غایب موقت» است در آن صورت کابلو برای 90 روز حکومت می کند که تا 90 روز دیگر هم قابل تمدید است.اگر دولت اعلام کند که رئیس جمهور منتخب «غایب دائم» است در آن صورت کابلو بر طبق قانون اساسی ملزم به برگزاری انتخابات زودهنگام است.
به نظر می رسد دولت در یک حالت دوگانه قرار گرفته است.از سویی مراسم مربوط به کلیسا را آماده می کند،اعلامیه های تلخ صادر می کند و کشور را برای زندگی بدون چاوز آماده می کند.از سوی دیگر اعلام می کند که چاوز حتماً سوگند یاد خواهد کرد.کابلو قول داده است که دولت در این زمینه از هیچ حرکت مثبتی در راستای تضمین ثبات سیاسی کشور چشم پوشی نخواهد کرد. احتمال دارد چاوز در روز دیگری سوگند بخورد یا به صورت غیابی این کار را انجام دهد.حتی این احتمال وجود دارد که اعضای دیوان عالی به کوبا سفر کنند و رئیس جمهور در حال مرگ در آن جا سوگند یاد کند.
نتیجه ی این پیغام های مغشوش سردرگمی سیاسی و عاطفی است.درک سردرگمی عاطفی آسان است و دلیل آن رنج و امید همزمان طرفداران چاوز است (مخالفین هم به خاطر دلایل متفاوت امید و رنجی همزمان دارند) اما درک سردرگمی سیاسی مسئله ی ساده ای نیست.عدم تمایل دولت به پذیرش این موضوع که به احتمال زیاد چاوز نمی تواند در مراسم تحلیف شرکت کند،منجر به وجود آمدن عدم قطعیت های غیرضروری شده است.این عدم تصمیم گیری احتمالاً به خاطر جنگ قدرت در میان حزب چاوز، حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا است.حزب به خوبی می داند که زمان اعلام غیبت رئیس جمهور (چه قبل یا درحین مراسم تحلیف) و نوع غیبت (دائم یا موقت) تعیین می کند که چه کسی جانشین می شود، مادورو یا کابلو و هردو نفر متعلق به جناح های مختلفی هستند.
چاوز در سفری که در ماه دسامبر در میان درمانش به کاراکاس داشت اعلام کرد که اولویتش برای جانشینی، مادورو است.اما به نظر می رسد که بعضی از اعضای حزب،موافق وی نباشند.مخالفان مادورو معتقدند که وی بیش از اندازه به کوبا نزدیک و از ونزوئلا دور است.از سال 2006 تاکنون که مادورو وزیر خارجه است بیشتر در سفر خارج از کشور بوده است.کابلو هم مخالفانی دارد، وی یکی از اعضای نیروهای مسلح، فرماندار ایالت و وزیر کشور بوده است.به نظر می رسد وی متحد اقشار نه چندان خوب انقلاب، یعنی بازرگانان فاسد و نظامیانی که از معامله با دولت سود برده اند، محسوب می شود.
از دید مخالفان چاوز، وی یک دیکتاتور منتخب مردم است که از محبوبیتش برای تضعیف حکومت قانون استفاده می کند.دوستان و دشمنان چاوز خاطرات مختلفی از وی دارند.اما همه خرج کردن های وی را به یاد می آورند.سوسیالیسم هیچ وقت این میزان قدرت خرید نداشته است.چاوز اعتقاد دارد که با پرداخت پول هر مشکلی را می توان حل کرد.مخالفان همین خرج کردن ها را عامل پیروزی چاوز در انتخابات می دانند.طرفداران چاوز این موضوع را رد نمی کنند.غیر ممکن است که جانشین چاوز مانند وی تمایل شدید به پرداخت بی حد وحصر پول داشته باشد چون از سال 2004 تاکنون، ولخرجی های چاوز موجب افزایش نقدینگی، افزایش نگران کننده ی بدهی، کسری مالی و وابستگی به واردات شده است.
سؤالی که مطرح می شود این است که چاوز از همان آغاز دولتش، پول این هزینه ها را از کجا تأمین کرده است؟ پاسخ ایالات متحده می باشد.عادت های خرج کردن چاوز فقط قابل مقایسه با عادت های فروش وی است.در فاصله سال های 1999 تا 2011 ، فقط صادرات نفت و محصولات نفتی ونزوئلا، به ایالات متحده بالغ بر 341 میلیارد دلار است.این مبلغ برای یک کشور ضد امپریالیستی که فقط 29.2 میلیون نفر جمعیت دارد،به طور فوق العاده ای زیاد است.
با توجه به این نکات به آخرین بخش میراث چاوز می رسیم: چاوز می خواهد از وی به عنوان ضد آمریکایی ترین رهبر جهان از زمان فیدل کاسترو تاکنون یاد شود.در حقیقت، خیلی زود رویکرد کاسترو در قبال امپراتوری یانکی را نقض کرد.چاوز از تحریک آمریکایی ها خوشحال می شد.اما تا حدی که مورد تحریم ایالات متحده قرار نگیرد.وی به طور محافظه کارانه ای نقش ضد آمریکایی را بازی کرده است.چاوز از گروه ضد امپریالیستی فارک در کلمبیا حمایت می کند در حالی که همچنان با دولت کلمبیا رابطه ی خوبی دارد.وی با ایران همکاری می کند ولی روابط خوب با سعودی های طرفدار آمریکا را حفظ کرده است.همچنین به سمت سلاح هسته ای نرفته است.
چاوز متوجه شد که برای انقلاب پرهزینه اش نیاز به بازار نفت ایالات متحده دارد و نمی تواند دسترسی به این بازار را به خطر بیاندازد.اگر چاوز به زودی بمیرد باید از وی به عنوان شریک نفتی قابل اطمینان برای ایالات متحده یاد کنیم.این درست است که افراد زیادی در سراسر جهان وی را به خاطر ضد آمریکایی بودنش دوست دارند و چاوز هم بدون شک طرفداران رادیکال خودش را دوست دارد ولی احتمالاً نه به اندازه ی دلارهای نفتی آمریکا.مقلدان و حامیان چاوز هم راه وی را خواهند رفت.چون بازار چین برای خرید نفت ونزوئلا محدودیت دارد،حفظ دسترسی به بازار نفت ایالات متحده، هدف گفته نشده انقلاب باقی خواهد ماند.ضد امپریالیست بودن می تواند در ونزوئلا ادامه پیدا کند به شرطی که به محافظه کاری که چاوز اختراع کرد پایبند بماند.
نویسنده : خاویر کورالس / منبع : فارن افیرز
انتشار اولیه: سه شنبه 19 بهمن 1391 / باز انتشار: چهارشنبه 16 اسفند 1391
نظر شما :