از اصرارهای بغداد تا انکارهای کردستان عراق
آیا اعتراض ها مقدمه استقلال طلبی است؟
دیپلماسی ایرانی:تحولات هفته های اخیر عراق تحت الشعاع افزایش تنش میان بغداد و منطقه کردستان عراق قرار داشته است. در این میان اظهارنظرهایی که مسعود بارزانی رئیس منطقه کردستان در ارتباط با مناطق مورد مناقشه کرده است، بر شدت و فراگیر شدن بحران و تنش میان بغداد و کردستان عراق افزوده است. به همین منظور اظهارات اخیر مسعود بارزانی در نامگذاری مناطق مورد مناقشه که آنها را با عنوان مناطق کردستانی خارج از اداره اقلیم بکار برده و همین مساله سبب شده تا دولت عراق و نوری المالکی در بیانیه ای به انتقاد شدید از دیدگاه های بارزانی بپردازند. در این راستا برخی دیگر از گروه های عراقی به انتقاد از نگرشی که در خصوص مناطق مورد مناقشه ایجاد شده، پرداختند.
این دیدگاه مطرح شده که اطلاق عبارت مناطق کردستانی خارج از اداره اقلیم در حقیقت نوعی تلاش برای الحاق مناطق مورد مناقشه به جغرافیای کردستان عراق و در عین حال تلاش گسترده تر برای پیشبرد ایده های به نوعی تجزیه طلبانه در عراق است و بیشتر آن دسته از تحلیلگران که معتقدند این مساله منجر به تنش می شود، به تحلیل وضعیت موجود پرداخته اند.
اما مناطق مورد مناقشه در کجا قرار دارد؟ این مناطق که در ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق به آن اشاره شده شامل مناطق کرکوک و برخی از مناطق اطراف آن است که عمدتا کردنشین هستند و البته اعراب و ترکمن ها نیز در آن مناطق زندگی می کنند. اما ترکیب جمعیت در برخی مناطق متفاوت است و دیدگاه کردستان عراق این است که کردها باید به منطقه فدرال کردستان عراق ملحق شود. استدلال مسئولان کردستان عراق این است که مناطق مورد مناقشه که در استان های کرکوک، موصل،دیاله و صلاح الدین واقع شده همانند مندلی، خانقین، میران، قه ره قو و اطراف کرکوک نواحی از این قبیل که در رسانه های کردها به آن اشاره شده، در گذشته جزو استان های کردنشین بودند. بدین معنا که در دوره بعثی ها، رژیم صدام و خود او در چارچوب تعریب سازی اقدام به کوچ اجباری کردها از آن مناطق کرد و این مناطق را از استان های کردنشین جدا ساخت. بنابراین امروزه به دلیل آنکه غلبه جمعیت با کردهاست، آنها باید به منطقه کردستان عراق افزوده شوند. اما در مقابل دولت عراق معتقد است که این مناطق به آن دلیل مورد مناقشه است که غلبه ترکیب جمعیتی آن با کردها نیست، بلکه قومیت های مختلفی در آنجا زندگی می کنند. بنابراین باید هویت بخشی از آنها از جمله کرکوک باقی بماند.
در ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق که در سال ۲۰۰۵ تصویب شد، اشاره شده که مناطق مورد مناقشه باید تا سال ۲۰۰۷ برای تعیین وضعیت آینده آن به همه پرسی گذاشته شود، اما تا کنون این همه پرسی به اجرا گذاشته نشده است. به دلیل مشکلات داخلی عراق و حساسیت هایی که در این زمینه وجود دارد، سبب شده این بند از قانون اساسی فعلا به حالت تعلیق درآید.
از سوی دیگر برخی بر این باورند که مسعود بارزانی از استفاده از این عبارت برای مناطق مورد مناقشه چند هدف را دنبال می کند:
الف: فشار سیاسی بر دولت عراق و نوری المالکی باشد که تا حدودی با خواسته کردها موافقت کند
ب: این دیدگاه وجود دارد که این طرز تلقی ها و نوع نگاه مقدمه ای است برای پیشبرد طرح جداسازی کردستان و طرفداران این دیدگاه معتقدند که نباید با درخواست های منطقه کردستان موافقت کرد، چراکه ممکن است در آینده منجر به مشکلات عدیده ای در عراق شود
ج: به نظر می رسد که یک هدف بارزانی این است که با طرح چنین بحث هایی دولت را متقاعد کند به لغو فرماندهی دجله. فرماندهی دجله اطلاقی است برای نیروهایی که نوری مالکی در مناطق مورد مناقشه مستقر کرده و از همان جا نیز جرقه اختلاف های کردها زده شد.
اما به نظر می رسد مسائل مربوط به مناطق مورد مناقشه تبدیل به آتش زیر خاکستر شده و هر لحظه امکان شعله ورتر شدن آن وجود دارد و حل این مشکل جدی در عراق مستلزم اجماع ملی است که در حقیقت شاید یکی از هزینه بر ترین مسائل در عراق در سال های آینده و یا دولت آینده باشد. از گذشته نگاه ها به این مساله وجود داشت که ممکن است کرکوک عامل مشکل ساز برای کل مجموعه عراق شود.
بنابراین آنچه که مورد توجه است بازگشت دولت عراق و منطقه کردستان به گفتگوهایی که متوقف شده برای تعیین چارچوب ها و خط مشی های دو طرف است و ضمن آنکه بخشی از این فشارها و تحرکات برای فشار آوردن بر مالکی است که نوعی ایجاد مانع برای وی کند تا دولت وی بیشتر تحت فشار قرار گیرد و یا از قدرت کناره گیری کند. کردها به همراه العراقیه و یا حتی مقتدا صدر جزو گروه هایی هستند که منتقد نوری المالکی هستند. آنها نگاهی نیز به طرح برکناری مالکی هم در سر دارند.
آنچه که در ظاهر پیداست و برخی از تحلیل گران نیز این دیدگاه را به آن باور دارند این است که روند تحولات و کشمکش هایی که میان کردستان عراق و دولت عراق و تمامی تنش های سیاسی که در طول یک سال اخیر در این کشور وجود داشته، فضایی را بستر سازی می کند که در آینده ممکن است آرایش های سیاسی عراق را دستخوش تغییر کند. آرایش سیاسی که در سال ۲۰۰۹ تشکیل شد و پس از آن در انتخابات پارلمانی پیشین دولت کنونی نازسازگاری میان آنها وجود داشت. اما به نظر می رسد که در دوره انتخابات بعدی شورای شهرداری ها و استان ها و همچنین در انتخابات پارلمانی آینده ائتلاف های سیاسی جدیدی شکل بگیرد و در این میان نزدیکی هایی بین کردها و مقتدا صدر به عنوان گروه ذی نفوذ شیعه در عراق به وجود آمده است و این در حالی است که کردها در گذشته به مجلس اعلی و جناح نوری المالکی بسیار نزدیک تر بودند. اما شرایط دگرگون شده و دست کم در انتخابات آینده شاهد نوعی تغییر در ساختار ائتلاف های سیاسی خواهیم بود که حتی این احتمال نیز وجود دارد که در درون العراقیه نیز تغییراتی با هدف دگرگونی سیاسی در این کشور شکل گیرد.
بازیگران خارجی در عراق
مساله دیگری که در ارتباط با روند تحولات در عراق قابل بررسی است، نقش و جایگاه بازیگران منطقه ای بین المللی در عرصه سیاسی عراق است. در انتخابات گذشته کشورهای عربی و حتی امریکا از فهرست العراقیه حمایت کردند و مشخص بود که آنها خواهان بازگشت به عرصه سیاسی عراق هستند. در این میان در طول یک سال اخیر و تغییراتی که در سطوح فکری بازیگران ایجاد شده، در وهله نخست نیروهای امریکایی از عراق خارج شده و امروزه زمزمه آن وجود دارد که بار دیگر دولت بتواند با امریکا به توافقات امنیتی جدیدی در مورد چگونگی بکارگیری نیروها و فعالیت های نظامی و امنیتی دست پیدا کنند. مساله دیگر این است که نگرش امریکا نیز در مورد عراق تغییراتی داشته و عراقی ها بر این باورند که امریکایی ها مماشاتی در قبال کردستان عراق دارند که این روند می تواند در آینده در آرایش سیاسی این کشور تاثیرگذار باشد. همچنین تغییر در نگرش ترکیه به عنوان بازیگر منطقه ای را نیز شاهد هستیم که در این کشور نیز در طول یک سال اخیر به شکلی به دخالت در امور عراق روی آورده همچون پناه دادن به طارق الهاشمی و یا اظهارنظرهایی که اردوغان و یا دیگر مقام های ترکی کردند. این نگرش ها و دیدگاه ها در آینده فضای سیاسی عراق بی تاثیر نخواهد بود.
از جمله بازیگران تاثیرگذار در این کشور در سطح منطقه ایران، ترکیه، عربستان و چند کشور عربی دیگر را می توان نام برد که جایگاه و نفوذ ایران در عراق عمدتا مبتنی بر دو عنصر مذهبی و فرهنگی در مناطق شیعه نشین و کردنشین وجود دارد. ضمن آنکه همسایگی دو کشور نیز فرصتی به روابط ایران به عراق داده تا ایران را تبدیل به بازیگر فعالی در عرصه تحولات عراق کرده است. عمده گروه های شریک در قدرت نیز روابط خوبی با ایران دارند. اما عربستان و قطر که در سال های اخیر سعی کردند تا در عراق بازیگردانی کنند بیشتر از این منظر به مساله نگاه می کنند که جایگاه اهل سنت را در این کشور تقویت کرده و گرایش هایی نیز به سمت العراقیه داشتند. طارق الهاشمی نیز مدام در حال رفت و آمد به این کشورهاست.
بنابراین به طور خلاصه شرایط در عراق طی یک سال آینده دستخوش تغییرات درونی خواهد بود که همچنان کشمش میان کردستان و دولت عراق ممکن است به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر فرایند نگرش سایر اعضا نسبت به یکدیگر و تغییر در ائتلاف گروه های شیعی را سبب شود./14
انتشار اولیه: جمعه 1 دی 1391 / بازانتشار: سه شنبه 5 دی 1391
نظر شما :