مصلحت اندیشی همیشگی آمریکا در برابر ایران
اعتماد - آزاده افتخاري: اوايل هفته جاري، هرمان نكائرتس، بازرس ارشد آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه تاكنون چند بار به تهران سفر كرده و در گفتوگوهاي هستهيي حضور داشته در اظهارنظري غير معمول درباره مذاكره با ايران گفت، به نظر ميرسد پنجره ديپلماسي در قبال ايران به سرعت در حال بسته شدن است. پنجره ديپلماسي عبارتي است كه براي نخستينبار باراك اوباما، رييسجمهور امريكا از آن استفاده كرد.
وي در مصاحبه با مجله آتلانتيك در سال گذشته گفت كه به گمان وي پنجره ديپلماسي رو به ايران هنوز باز است. اما نكائرتس كه مهمترين شاخصه وي تحليل كارشناسي مسائل هستهيي است اكنون با زاويه ديدي متفاوت بسته شدن پنجره ديپلماسي را پيشبيني ميكند.
در بحبوحه فصل انتخابات در امريكا موضوع مذاكره تهران- واشنگتن كه از سال 86 به اغما رفته بود، بار ديگر مورد توجه قرار گرفت. هرچند كه روزنامه نيويوركتايمز با انتشار گزارشي درباره توافق اوليه امريكا و ايران براي مذاكره رو در رو در زماني پس از انتخابات امريكا صدرنشيني جريانسازي رسانهيي در اين خصوص را بر عهده گرفت اما در واقع اين اوباما بود كه از يك سال قبل با زيركي و ملايمتي كه ريشه در نگراني از برانگيخته شدن انتقاد رقيب انتخاباتي داشت، هر از چندي از ديپلماسي و گفتوگو با ايران سخن گفت.
اوباما چهار سال قبل تنها چند روز پس از راهيابي به كاخ سفيد از دراز كردن دست دوستي به سوي ايران سخن گفت. او مراسم نوروز را در نطقي تلويزيوني به مردم ايران تبريك گفت و كوشيد راهي براي نفوذ به ميان مردم ايران بيابد.
هرچند اين تلاشها پاسخ سرد تهران را به همراه داشت اما در مقابل كوشش مضاعفي از سوي اوباما را نيز به همراه نداشت، چرا كه در صورتي كه عزمي راسخ براي گفتوگو با جمهوري اسلامي وجود داشت، رييسجمهور امريكا ميتوانست در سه سال گذشته نيز اين پروژه را دنبال كند.
همين رويكرد اوباما موجب شد برخي كارشناسان اظهار تمايل اخير وي براي از سرگيري روابط با ايران را يك تاكتيك تبليغاتي توصيف كنند.
برخي نيز اينگونه گمانهزني كردند كه در واقع رييسجمهور دموكرات امريكا در چند ماهه اخير رويكرد مسالمت جويانهتري را در قبال تهران به كار گرفته تا از اين طرق ريسك اقدام نظامي اسراييل عليه ايران را كاهش دهد. تهديدي كه بر ديگر مشكلات موجود در روابط واشنگتن- تلآويو افزوده شده و به وضوح روابط اوباما با بيبي( بنيامين نتانياهو)، نخست وزير اسراييل را با سردي مواجه كرده است.
اما به راستي اوباما انگيزه و پشتكار لازم براي مذاكره مستقيم با ايران را دارد؟ روندي كه يك بار در اواخر دوران رياست جمهوري جورج بوش در بوته آزمون قرار داده شد و نتيجه آن به هيچوجه راضيكننده نبود. تابوشكني مذاكره ايران و امريكا در دوران بوش جمهوريخواه و ابراز تمايل اوباماي دموكرات براي گفتوگو با ايران نشاندهنده اين واقعيت است كه در واقع در ايالات متحده گروهي موافق و گروهي مخالف گفتوگو با ايران نيستند.
بلكه اين شرايط زماني و مصلحتانديشيها در حكومتهاي مختلف امريكاست كه گاهي پرده را كنار زده و بر مذاكره علني اصرار ميكند و گاهي نيز آن را به پشت پرده ميبرد.
نگاه اسراييل و اعراب كه به عنوان متحد امريكا در منطقه شناخته ميشوند از جمله فاكتورهاي دخيل در جهتدهي به سياست كاخ سفيد در مذاكره با ايران است. از سوي ديگر تاريخ نشان داده است كه تحولات منطقهيي نيز ميتواند براي مدتي محاسبههاي سياسي واشنگتن در قبال تهران را تغيير دهد.
شماري از تحليلگران تاييد ميكنند كه اين راهنماييها و رايزنيهاي انجام شده با ايران بود كه به امريكا در جنگ افغانستان و سرنگوني طالبان كمك كرد. اما درباره عراق شرايط به گونه ديگر پيش رفت، چرا كه اين كشور عرب با جمعيت قابل توجهي از شيعيان براي شيخنشينهاي سني مذهب حاشيه خليج فارس اهميت زيادي داشت و به همين دليل مذاكراتي كه پس از سرنگوني صدام حسين بين ايران و امريكا برقرار شده بود با توجه به نگراني دوستان عرب امريكا از افزايش نفوذ جمهوري اسلامي راه به جايي نبرد.
در حال حاضر نيز شرايط بر اساس متغيرها به سرعت تغيير ميكند. در روزهاي منتهي به انتخابات ششم نوامبر امريكا موضوع مذاكره ايران و امريكا با گزارش معروف نيويورك تايمز به اندازهيي داغ شد كه اوباما ناچار شد در آخرين مناظره انتخاباتي خود با ميت رامني، رقيب جمهوريخواه خود، درباره آن موضعگيري كند. هرچند رامني جمهوريخواه نيز هيچ گاه عليه مذاكره با ايران سخن نگفت اما اوباما در اين مناظره با آب و تاب بيشتري چشمانداز روزهايي را به تصوير كشيد كه گفتوگوي مستقيم تهران و واشنگتن انجام ميشود.
وي با توجه به ملاحظات سياسي اصل توافق با تهران براي مذاكره را نپذيرفت اما اعلام كرد كه از آن استقبال ميكند. پيش از اين مذاكره و پس از آن و حتي چند روز پس از انتخابات امريكا نيز سيلي از تحليلها و مقالهها درباره مذاكره قريبالوقوع ايران و امريكا و البته لزوم انجام اين گفتوگوها در رسانهها منتشر شد.
اما پايان انتخابات امريكا و كاربردي كه شايد مذاكره با ايران براي تبليغات انتخاباتي داشت، به منزله ترمزي براي گمانهزنيها درباره مذاكره رودرروي مقامات ايراني و امريكايي بود. با گذشت هر روز هر چه بيشتر از هياهو و هيجان مذاكره ايران و امريكا كاسته شد و در نهايت نوامبر به پايان رسيد بدون اينكه گفتوگويي بين ايران و امريكا انجام شده باشد.
همان نوامبري كه گفته ميشد نهتنها مذاكره تهران- واشنگتن، بلكه مذاكرات هستهيي نيز در آن از سر گرفته خواهد شد. اما اكنون اوباما سرگرم سياستهاي داخلي است و آخرين باري كه از گفتوگو با ايران سخن گفته نخستين كنفرانس مطبوعاتياش بوده كه يك هفته پس از انتخابات برگزار شد.
از سوي ديگر اميد به مذاكرات هستهيي نيز كه با چشمانداز گفتوگوي مستقيم تهران- واشنگتن تقويت شده بود، اكنون جاي خود را به گمانهزنيهايي داده كه در بهترين حالت بازه زماني دسامبر تا ژانويه را براي مذاكرات هستهيي با ايران در نظر ميگيرد.
با فروكش كردن تب و تاب انتخابات در امريكا و سرگرمي اسراييل به انتخابات پيش رو در ماه ژانويه و ديگر درگيريهايي كه همچنان در خاورميانه وجود دارد به نظر ميرسد كه هيجان مذاكره نيز از بين رفته و سياستمداران امريكايي ترجيح ميدهند اكنون كه براي آيندهيي قابل پيشبيني فراغ بال بيشتري دارند، با پرهيز از شتابزدگي موضوع گفتوگو با ايران را به موازات ديگر سياستهاي خود پيش ببرند.
نظر شما :