امیر محبیان:
مذاکره با آمریکا ذاتاً نه خوب است و نه بد
آرمـان - حسیـن سعیدی: مذاکره ایران با آمریکا از جمله مباحثی است که در دهههای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی همواره بنا به شرایط خاص زمانی به شکلهای مختلف(له یا علیه) در میان سیاسیون مطرح شده است و این اظهارنظرها در طول بازه زمانی یادشده، همواره شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. در این زمینه گفتوگویی را با امیر محبیان، رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا، تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و استراتژیست اصولگرا ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید. وی معتقد است که مذاکره با آمریکا ذاتاً نه خوب است و نه بد. محبیان تاکید میکند که برای مذاکره پالسهایی دریافت شده است ولی مذاکره موانعی دارد که آن را پیچیده میسازد. وی همچنین مهمترین مساله درمورد مذاکره یادشده را مانع ذهنی میداند.
آیا اکنون که باراک اوباما در انتخابات به پیروزی رسیده است، میتوان گفت انتخاب وی به نفع ایران است؟
با تحلیل هدف آمریکاییها در دودوره حاکمیت جمهوریخواهان و دموکراتها میتوان گفت که تفاوت جدی در میان اهداف این دو حزب در قبال ایران نیست ولی البته در روش و نحوه برخورد آنها تفاوتهای جدی وجود دارد. روش جمهوریخواهان خشن ولی فاقد توان لازم برای ایجاد همراهی میان متحدان آمریکاست؛ از همینرو مجبورند به سراغ یکجانبهگرایی بروند. اما دموکراتها از قوه اقناعی بالاتری برخوردارند و میتوانند متحدان اروپایی خود را همراه کرده و با اتخاذ سیاست چندجانبهگرایی فشارهایی را بر ایران وارد کنند. اما به گمانم این سوال که «پیروزی اوباما به نفع ایران است یا رامنی؟» اساسا غلط است. فرمول قدرت در جهان کنونی بر اساس قدرت و منافع است. اگر قدرت در وجوه مختلف آن را داشته باشید، میتوانید احترام و منفعت بهدست آورید ولی اگر نداشته باشید، انتظار رعایت منافع از هیچ کشوری را نمیتوانید داشته باشید. بهعبارتی اگر قدرت بهویژه اقتصادی و سیاسی و دفاع از خود را داشته باشید؛ ابرقدرتها هم شما را رعایت میکنند والا ضعیفترین کشور همسایه هم نه شما را محترم میشمارد و نه منافع شما را رعایت میکند. این فرمول جهان مادی است و قصد تایید آن را نداریم ولی متاسفانه همین است. پس منفعت ما در پیروزی اوباما نیست منفعت ما در گرو اقتدار اقتصادی و سیاسی و... البته در پرتو عقلانیت و چارچوب ارزشهای اعتقادی است.
برخی از کارشناسان بر این باورند که میتوان از شکاف دو حزب موجود در ایالات متحده درجهت منافع ملی استفاده کرد. آیا اساسا میتوان چنین نقشآفرینی و تاثیرگذاری را تصور کرد؟
اهداف آنها مشترک است ولی تفاوت در روشهاست. آنها آنقدر تجربه دارند که فضایی برای استفاده دیگران ایجاد نکنند. ما اساسا باید مدل نگاه خودمان را از حالت انفعالی به حالت فعال تغییر دهیم. در میان موافقان و مخالفان مذاکره تفکر انفعالی غالب است. شاخصه تفکر انفعالی آن است که تصور میشود مذاکره بر مشکلات ما میافزاید یا از آن میکاهد. هر دو غلط است. بروزمشکلات یا حل مشکلات اساسا به توانایی ما برمیگردد.
آیا شما اساسا مذاکره بین ایران و آمریکا را شدنی میدانید؟
مذاکره با آمریکا ذاتا نه خوب است و نه بد. نه مشکل ما را حل میکند و نه بر مشکل ما میافزاید. این بستگی به ما دارد که از شرایط چگونه بهره گیریم. ما اگر افراد ذینفع از مذاکره یا عدم مذاکره را کنار بگذاریم و تنها استدلال عقلی را معیار سنجش بگیریم، میتوانیم بگوییم که هم در مذاکره و هم در عدم مذاکره خطراتی وجود دارد. ضمن آنکه در هر دو منافعی هم هست. از طرف دیگر هرچند تحریمها مشکلاتی را فراروی ما قرار داده ولی باعث شکلگیری روحیه اتکا به خود و پارهای از پیشرفتهای غرورآفرین هم شده است.
با توجه به نقشآفرینی متفاوت دو کشور در عرصه بینالملل آیا حجم تاثیرگذاری هر یک از طرفین بر اتمسفر جهانی، شرایط را برای نشستن برابر پای میز مذاکره فراهم میسازد؟
برای مذاکره پالسهایی دریافت شده است ولی مذاکره موانعی دارد که آن را پیچیده میسازد. مهمترین مساله مانع ذهنی است. وقتی که اختلاف و جدایی طولانی شد، طبعا نزدیک شدن به همدیگر سخت میشود. ببینید آمریکاییها دریافتهاند که بهدلایلی اعم از: «نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه»، «توان جلوگیری از اجرای پروژههای آمریکا در این منطقه توسط ایران» و «جلوگیری از ادامه برنامه هستهای ایران» ضرورت دارد با ایران وارد مذاکره شوند. در کنار این مسائل واقعیتهایی مهم هم وجود دارد و آن اینکه ایران مزایای منحصر بهفردی دراختیار دارد. ایران تنها یک درصد جمعیت کل جهان است، اما 10درصد ذخایر نفت دنیا را دراختیار داشته و چهارمین تولیدکننده نفت است. ایران 16درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را نیز در اختیار دارد که این کشور را تبدیل به دومین تولیدکننده گاز طبیعی جهان پس از روسیه کرده است. از آنجا که ایران روزانه 2/6 میلیون بشکه نفت تولید کرده و 6/3 میلیون بشکه از آن را مصرف میکند، میتواند 6/2 میلیون بشکه در روز نفت صادر نماید. ایران میتواند سطح کنونی تولید روزانه خود را در طول 40 سال آینده ثابت نگه دارد، زیرا برآورد میشود که ذخایر این کشور حدود 130میلیارد بشکه باشد. همچنین ایران میتواند برای مدت 55 سال، روزانه 500 میلیارد متر مکعب گاز تولید کند.
بهنظر شما مذاکره ایران با آمریکا در چه سطحی از نظام سیاسی طرفین قابل تحقق است؟
بدون تردید بهدلیل اهمیت موضوع و تصمیماتی که باید اتخاذ شود اگر قرار بر مذاکرهای شود؛ این مذاکرات باید زیر نظر عالیترین مقامات دو کشور صورت گیرد. اما شرایطی باید محقق شود مثلا رفتار آمریکا نشان داده که نمیخواهد دست از دشمنی با ایران بردارد که نمود آن را در تحریمها میبینیم. بهنظر میرسد ابتدا باید احترام به حق ایران مبنی بر دسترسی نامحدود به فنآوری صلحآمیز هستهای (مانند ژاپن) را رسما اعلام کنند. تصدیق منافع امنیتی ایران در منطقه (و تایید نقش منطقهای ایران)، احترام به «منافع ملی ایران» در عراق و افغانستان، ضمنا مبالغ بلوکه شده ایران در آمریکا نیز باید آزاد شود البته مانع بزرگ دیگری هم هست که آمریکا باید آن را بردارد والا هر مذاکرهای به بنبست خواهد خورد و آن جدایی روابط میان ایران و آمریکا از چالش میان ایران و اسرائیل است.
آیا طرح مساله مذاکره با آمریکا در برخی سطوح میانی بهمثابه راهکاری برای کاهش فشار تحریمها و یا تندرویهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی نیست؟
بهنظرم مذاکرات 1+5 همواره حاشیهای و ابتر بوده است. هیچ حرف ناگفتهای وجود ندارد. ایران فضا را کاملا شفاف کرده است و از لحاظ فنی جز بهانههای بیهوده همه مسائل حل شده؛ بزرگترین مانع آمریکاست که سرنخ مانعتراشیها را در دست دارد. اگر مذاکرهای فرضا با آمریکا صورت بگیرد پرسشهایی فراروی مذاکرات با 1+5 قرار میگیرد. مثلا آیا مذاکرات دوجانبه قرار است جایگزین 1+5 شود و یا به موازات آن انجام شود؟ در صورت وقوع هر دوی این مذاکرات، اختیارات نسبی آنها چه خواهد بود؟ اگر این گفتوگو جایگزین قالب 1+5 شود، چه فرقی با یکدیگر خواهند داشت؟ آیا فقط درمورد موضوع اتمی صحبت خواهد شد و یا موضوعات دیگر نیز در این مقطع روی میز خواهند بود؟ اگر قرار باشد درمورد موضوعات زیادی گفتوگو شود، نقش موضوع اتمی چه خواهد بود؟ آیا این موضوع همانطور که ایران میخواهد به یک توافق منطقهای گره زده خواهد شد؟ اگر این چنین است، نقش دیگر بازیگران منطقهای چه خواهد بود؟ تکلیف شرکای آمریکا در 1+5 چه میشود؟ اینها پرسشهایی است که هم طرف ایرانی و هم آمریکایی به آن فکر خواهند کرد.
نظر شما :