مقاله ای از کاندولیزا رایس:

آمریکا تنها کشور جهان نیست

۰۸ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۵:۳۹ کد : ۱۹۰۴۷۸۵ سرخط اخبار

شرق: کاندولیزا رایس همواره یکی از مشاوران مورد اعتماد جمهوری خواهان بوده و هست. او همچنین در دوره جورج بوش دوم وزیر امور خارجه این کشور بود. در حال حاضر نیز گمانه زنی هایی وجود دارد که رامنی به دنبال استفاده از یک زن به عنوان معاون اولی است و گفته می شود در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، از کاندولیزا رایس در این مقام استفاده خواهد کرد. بر اساس گفته های ناظران سیاسی، کاندولیزا رایس حتی اگر این پست را قبول نکند، باز هم تاثیر زیادی در تعیین سیاست های خارجی جمهوری خواهان خواهد داشت. مقاله حاضر شاید به نوعی مانیفست جمهوری خواهان در حوزه سیاست خارجی باشد که در آخرین شماره روزنامه فایننشنال تایمز به چاپ رسیده است.

در قرن حاضر که هنوز در نوجوانی به سر می برد، رویدادهایی مانند حملات 11 سپتامبر، بحران مالی جهانی، ناآرامی های جهان عرب، منافع ایالات متحده را با خطراتی روبه رو کرده است. اگر آمریکا بخواهد ساختارهای جهانی را بر دنیایی آزادتر، ایمن تر استوار کند و در این زمینه کامیاب شود باید نسبت به بی میلی خود به رهبری جهان غلبه کند. آمریکا دوباره باید برخیزد و قدرت خود را افزایش دهد و به مردم دنیا قول آزادی و بازار آزاد تر دهد. آمریکا باید تسهیل کننده پیشرفت جهانی باشد نه آنکه مانع هرگونه توسعه به حساب آید. فهرست چالش هایی که در سیاست خارجی ایالات متحده موجود است بلندبالاست و در ذات خود (واشنگتن) با تاکتیک مورد نظرش به دنبال پاسخگویی به هر یک از آنهاست. امروزه اما سرخط های سیاست خارجی نسبت به گذشته تفاوت کرده است. کاری که ما در حال حاضر پیش رو داریم چیزی فراتر از نفوذ ایالات متحده در ادوار تاریخی است. در حوزه خاورمیانه ما باید صبورانه کمک های مالی و فنی خود را به نهادهایی اختصاص دهیم که به دنبال ایجاد دموکراسی هستند و به طور جدی از آنها حمایت کنیم. بزرگ ترین مشکلی که در این ناحیه وجود دارد عدم حضور نهادهایی است که بتواند پلی بین جوامع شیعه و سنی باشد و از حقوق زنان و اقلیت ها دفاع کند. ما باید در این زمینه بی درنگ انتخاب کنیم و حتی اگر شده از شورشیان مسلح سوریه حمایت های خود را دریغ نکنیم. ما نباید در سیاست های فراگیر خودمان کوتاهی کنیم. ایالات متحده نمی تواند در این زمینه خود را کنار بکشد. قدرت های منطقه ای در غیاب ایالات متحده می توانند وارد عمل شوند و اوضاع را نامساعد کنند. ما باید با نوگرایان منطقه همکاری بیشتر داشته باشیم. فراموش نکنیم که در عراق هم اکنون چنین نهادهایی وجود دارند که توانسته اند به این تفاوت های شیعه و سنی غلبه کنند. اهمیت «ژئو استراتژیک» این امر می تواند برای آمریکا هرج و مرج به بار آورد. ایران نیز توانسته است به مقدار زیادی نفوذ ایالات متحده در عراق را کاهش دهد. از این رو آمریکا باید دوباره خود را با مسایل بغداد درگیر کند. ایالات متحده باید دوباره در مسیر مسوولیت پذیری و حرکت های دموکراسی خواهانه قرار گیرد. این سیاست حتی باید به فراتر از خاورمیانه بیندیشد. در زمان مدیریت جورج بوش، ایالات متحده برای رسیدن به مقاصد خود چهاربرابر کمک های مالی فعلی این کشور در آفریقا هزینه کرد. با این وجود تمام هزینه هایی که ایالات متحده در زمینه سلامت، آموزش وپرورش، بهبود ساختارهای دولتی، تقویت زیربنای اقتصادی و مبارزه با فساد دولتی انجام داده بود
در حال حاضر لغو شده است. این دولت ها می توانستند این کمک ها را به بخش خصوصی منتقل کنند و از این طریق ایالات متحده بتواند از اقتصاد جهانی محافظت کند. چنانچه این رویه ادامه داشته باشد، مالیات مردم آمریکا در بخش خوبی هزینه شده است. ما همچنین باید دید خود را وسیع تر کنیم و برای تقویت دموکراسی در نیمکره غربی نیز تلاش کنیم. کمک های ایالات متحده و سیاست های تجاری با کشورهای آمریکای لاتین می تواند به رشد تقویت دموکراسی بینجامد ما همچنین باید با دشمنان خود هم گفت وگو کنیم. کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه در زمره کشورهایی هستند که در این زمینه در موردشان کوتاهی شده است. مکزیک نیز نیازمند توجه بیشتری است و باید به لحاظ برقراری امنیت
به این کشور کمک شود. چنین کمکی سودی دو طرفه به همراه دارد و به امنیت بیشتر ایالات متحده نیز می انجامد. چرخش ایالات متحده به سوی آسیا (امری که واشنگتن از آن غفلت کرده است) باید بیشتر در حوزه تامین امنیت متمرکز شود. آمریکا
به لحاظ نظامی در حوزه اقیانوس آرام باید خود را تقویت کند. اما در این باره نباید از یک نکته غفلت کرد: چین در هشت سال گذشته با 15 کشور برای تجارت آزاد قرارداد امضا کرده و با کشورهای گروه 20 همکاری خوبی داشته است و باید اذعان داشت که برخی از این گفت وگوها در زمان دوره ریاست جمهوری
جورج بوش دوم رخ داده است. در حال حاضر نیز یکی از مهم ترین برنامه های راهبردی ایالات متحده می تواند در تقویت اقتصاد چین خلاصه شود. در واقع تقویت سیاست های حمایتی از
تجارت آزاد می تواند تاثیر مستقیم بر اقتصاد آمریکا بگذارد و به تقویت اقتصادی منجر شود. از این طریق می توان به توسعه منابع داخلی پرداخت. در این زمینه می توان به بحث انرژی در آمریکای شمالی اشاره کرد. قیمت بالای انرژی تنها کشورهایی همچون ونزوئلا، روسیه و ایران را قدرتمند می کند. ما باید روی منابع جایگزین انرژی سرمایه گذاری کنیم و آنها را توسعه دهیم. این در حالی است که این سه کشور تا سال های طولانی نخواهند توانست از سوخت های هیدروکربنی دست بکشند. اگر منابع داخلی افزایش یابد، ما به چیزی فراتر از خواسته های خود رسیده ایم. باید در این زمینه همکاری بیشتری با مکزیک و کانادا داشته باشیم. همچنین آمریکا باید اطمینان دوباره دوستان و متحدان خود را به خود جلب کند. تقویت سیاست های ایالات متحده در این زمینه از مهم ترین اولویت هاست. رابطه ما با اروپا در حال حاضر به «سرک کشی» های گاه وبیگاه ختم شده است. ما با کشورهایی همچون برزیل، ترکیه و هندوستان نیز رابطه ای عمیق و استوار نداریم. ایرانی ها و هوگو چاوز از دایره گفت وگوی دوستانه با ایالات متحده حذف شده اند. برای تاسیس دولت فلسطین تنها می توان از طریق گفت وگو به این مهم دست یافت. از سویی رها کردن طرح سپر دفاع موشکی در لهستان و چک از نکات دیگری است که می توان به آن توجه کرد. در مورد روسیه و ارتباط با ولادیمیر پوتین هم باید همه چیز را از نو بنا کرد پیش از آنکه پوتین
رو به طرح های ضد آمریکایی بیاورد. دوستان باید اطمینان خاطر داشته باشند که دوستی ایالات متحده با آنها استوار و دایمی است. در حوزه داخلی اما باید توجه بیشتری به اقتصاد داخلی شود. این امر تنها از طریق حمایت از بخش خصوصی تقویت می شود. تقویت بخش خصوصی رشد اقتصادی به همراه دارد. موفقیت ما به پویایی نیروی انسانی بستگی دارد. تاریخ نشان داده که عملکرد ایالات متحده در این زمینه از باقی کشورها بهتر بوده است. مردم جاه طلب همیشه به دنبال موقعیت های بهتر می گردند.


نظر شما :