سه اقدام درباره طرح بستن تنگههرمز
حسن لاسجردی*
آرمان: چندی پیش 150نماینده مجلس طرح بستهشدن تنگه هرمز را امضا کردند. قرار بر این است که این طرح بعد از پایان تعطیلات تابستانی نمایندگان با قید دو فوریت به هیاترئیسه تقدیم شود. اینکه سرنوشت این طرح چه خواهد شد موضوعی است که وابسته به تحولات داخلی ایران و منطقه است، اما آنچه برای ایران در این قضیه مهم است اقدام پیشدستانه است. بدین شکل که همزمان با تشدید فشارها علیه ایران(از جمله تحریم بانکها و تحریم نفتی) و همچنین بحران مالی در غرب، اقدام ایران در بستن تنگه هرمز یک اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از فشار بیشتر بر ایران و از طرف دیگر مسدود کردن راههای انتقال انرژی به سمت غرب، برای ایجاد فشار اقتصادی و بحران مالی بر غرب باشد. دومین منطق ایران، میتواند اقدامی واکنشی باشد. یعنی در مقابل تشدید فشارها و افزایش تحریمها، جمهوری اسلامی هم به دنبال این است که از مساله بستن تنگه هرمز در صورت نیاز استفاده کند. البته درباره واقعی شدن این نیاز، باید منطقی عمل کرد. سوال این است که آیا فضای فعلی فشارها ما را به تصمیم قطعی در این زمینه میرساند یا خیر؟ تحلیل سومی که به نظرم با منطق دستگاه دیپلماسی ایران میخواند این است که اقدام ایران باید بر اساس بحث هزینه-منفعت در منطقه و مساله دسترسی به انرژی برای جامعه جهانی باشد. این راه بر اقدام ایران در دسترسی به انرژی جامعه جهانی و ایجاد فشار در شرایط خاص وابسته است. به باور من از میان این سه منطق، الگوی سوم میتواند بهترین راه باشد. ایران از یک سو به دلایل مختلف نمیخواهد اقدام پیشدستانه انجام دهد، تا بهانه به دست رقیب دهد. از سوی دیگر نمیخواهد اقدام واکنشی داشته باشد، چون موضوع تحریمها مساله تازهای نیست و از مدتها قبل مطرح بود. اما اقدام سوم ایران، احتساب هزینه- منفعت را در چشمانداز خود دارد. اینکه آیا میتواند رقیب را از خواستههای خودش منصرف کند یا اینکه جبهه خودی با این کنش سیاسی تقویت میشود. به نظر میرسد در شرایط فعلی و در مجموع، جمهوری اسلامی ایران باید با احتساب هزینه- منفعت درباره موضوع بستن تنگه هرمز عمل کند. در صورتی که فشارها زیاد نشود، گزینه هزینه- منفعت در برنامه خواهد بود. در شرایط سخت و افزایش تحریمها، احتمال عملیشدن گزینههای دیگر بیشتر میشود. ترجیح در سیاست جمهوری اسلامی ایران بر این است که طرح بستن تنگه هرمز عملی نشود و تنها ضرورت است که میتواند ما در جایگاه عملی کردن آن قرار دهد. در شرایط فعلی با کاستن از حجم صادرات نفتی ایران، قیمت نفت در این بازار تحت تاثیر قرار گرفتهاست. لذا به نظر من دلیلی ندارد که با بستن تنگه هرمز ما تلاش کنیم رقیبمان رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد. در حال حاضر آنچه بیش از هر موضوعی مهم است، اقدام ایران بر حسب منطق هزینه و فایده است. تصمیم نمایندگان مجلس در ارائه این طرح، بر اساس برخی ضرورتها و مجموعه آگاهیهایی است که آنها از شرایط منطقه و بینالمللی دارند. با توجه به رفتار خصمانه غربیها، منطقیاست که نمایندگان مجلس از آن رو که باید فریاد ملت باشند در این زمینه اقداماتی داشتهاند. به نظرم طرح این مساله از سوی نمایندگان، اقدامی عقلانی است. حال اینکه این رفتار تا چه حد میتواند منافع ایران را تامین کند، موضوع دیگری است. رفتار نمایندگان مجلس در این زمینه قابل ستایشاست، اما مساله مهم، محاسبه منافع ایران است. دیپلماسی ایران باید ورای اینها بر مبنای واقعیتهای موجود در عرصه بینالملل و متغیرهای اقتصادی تاثیرگذار بر نظام سلطه استوار شود.
* کارشناس مسائل بینالملل
آرمان: چندی پیش 150نماینده مجلس طرح بستهشدن تنگه هرمز را امضا کردند. قرار بر این است که این طرح بعد از پایان تعطیلات تابستانی نمایندگان با قید دو فوریت به هیاترئیسه تقدیم شود. اینکه سرنوشت این طرح چه خواهد شد موضوعی است که وابسته به تحولات داخلی ایران و منطقه است، اما آنچه برای ایران در این قضیه مهم است اقدام پیشدستانه است. بدین شکل که همزمان با تشدید فشارها علیه ایران(از جمله تحریم بانکها و تحریم نفتی) و همچنین بحران مالی در غرب، اقدام ایران در بستن تنگه هرمز یک اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از فشار بیشتر بر ایران و از طرف دیگر مسدود کردن راههای انتقال انرژی به سمت غرب، برای ایجاد فشار اقتصادی و بحران مالی بر غرب باشد. دومین منطق ایران، میتواند اقدامی واکنشی باشد. یعنی در مقابل تشدید فشارها و افزایش تحریمها، جمهوری اسلامی هم به دنبال این است که از مساله بستن تنگه هرمز در صورت نیاز استفاده کند. البته درباره واقعی شدن این نیاز، باید منطقی عمل کرد. سوال این است که آیا فضای فعلی فشارها ما را به تصمیم قطعی در این زمینه میرساند یا خیر؟ تحلیل سومی که به نظرم با منطق دستگاه دیپلماسی ایران میخواند این است که اقدام ایران باید بر اساس بحث هزینه-منفعت در منطقه و مساله دسترسی به انرژی برای جامعه جهانی باشد. این راه بر اقدام ایران در دسترسی به انرژی جامعه جهانی و ایجاد فشار در شرایط خاص وابسته است. به باور من از میان این سه منطق، الگوی سوم میتواند بهترین راه باشد. ایران از یک سو به دلایل مختلف نمیخواهد اقدام پیشدستانه انجام دهد، تا بهانه به دست رقیب دهد. از سوی دیگر نمیخواهد اقدام واکنشی داشته باشد، چون موضوع تحریمها مساله تازهای نیست و از مدتها قبل مطرح بود. اما اقدام سوم ایران، احتساب هزینه- منفعت را در چشمانداز خود دارد. اینکه آیا میتواند رقیب را از خواستههای خودش منصرف کند یا اینکه جبهه خودی با این کنش سیاسی تقویت میشود. به نظر میرسد در شرایط فعلی و در مجموع، جمهوری اسلامی ایران باید با احتساب هزینه- منفعت درباره موضوع بستن تنگه هرمز عمل کند. در صورتی که فشارها زیاد نشود، گزینه هزینه- منفعت در برنامه خواهد بود. در شرایط سخت و افزایش تحریمها، احتمال عملیشدن گزینههای دیگر بیشتر میشود. ترجیح در سیاست جمهوری اسلامی ایران بر این است که طرح بستن تنگه هرمز عملی نشود و تنها ضرورت است که میتواند ما در جایگاه عملی کردن آن قرار دهد. در شرایط فعلی با کاستن از حجم صادرات نفتی ایران، قیمت نفت در این بازار تحت تاثیر قرار گرفتهاست. لذا به نظر من دلیلی ندارد که با بستن تنگه هرمز ما تلاش کنیم رقیبمان رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد. در حال حاضر آنچه بیش از هر موضوعی مهم است، اقدام ایران بر حسب منطق هزینه و فایده است. تصمیم نمایندگان مجلس در ارائه این طرح، بر اساس برخی ضرورتها و مجموعه آگاهیهایی است که آنها از شرایط منطقه و بینالمللی دارند. با توجه به رفتار خصمانه غربیها، منطقیاست که نمایندگان مجلس از آن رو که باید فریاد ملت باشند در این زمینه اقداماتی داشتهاند. به نظرم طرح این مساله از سوی نمایندگان، اقدامی عقلانی است. حال اینکه این رفتار تا چه حد میتواند منافع ایران را تامین کند، موضوع دیگری است. رفتار نمایندگان مجلس در این زمینه قابل ستایشاست، اما مساله مهم، محاسبه منافع ایران است. دیپلماسی ایران باید ورای اینها بر مبنای واقعیتهای موجود در عرصه بینالملل و متغیرهای اقتصادی تاثیرگذار بر نظام سلطه استوار شود.
* کارشناس مسائل بینالملل
نظر شما :