مصر چوب فقدان رهبری قدرتمند را می‌خورد

۲۸ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۶:۱۶ کد : ۱۹۰۲۸۶۱ سرخط اخبار

 

 چنین به نظر می‌رسد که انتخابات ریاست‌جمهوری در مصر، مهم‌ترین رویداد سیاسی این کشور را رقم می‌زند، اما در واقع این انتخابات خود زیر سایه رویداد مهم‌تر انحلال پارلمان نوپا «به نام قانون» قرار گرفته است؛ قانونی که اعتبار خود را از نظم پیش از انقلاب می‌گیرد. با گذشت 15 ماه از سرنگونی رژیم پیشین نه تنها قوانین آن رژیم که بسیاری از نهادهایش هنوز پابرجاست؛ دولتی که تکنوکرات‌های رژیم سابق دست‌اندرکاران آن هستند و شورای نظامی که کشور را قبضه کرده و با وجود وعده‌هایی که می‌دهد و می‌گوید قدرت را به رییس‌جمهور منتخب تفویض می‌کند، هنوز هیچ‌کس چنین وعده‌ای را باور نکرده است. کسی چه می‌داند، شاید هم واقعا می‌خواهد قدرت را دودستی تقدیم کند ولی احتمالا منظورش به فردی است (احمد شفیق) که خود از تکنوکرات‌های همان رژیم است. هر چه باشد کار نامزد رقیب او محمدمرسی از اخوان‌المسلمین سخت‌تر است زیرا به چشم خود دیده است که پارلمان منتخب متحد او به راحتی به نام قانون و به دست دیوان عالی منحل شد، تا باز رقابت از نقطه صفر از سر گرفته شود. مشکل اصلی کجاست؟ به نظر می‌رسد ریشه اصلی مشکلات مردم مصر فقدان اجماع بر سر مفاهیم کلیدی چون انقلاب است و حتی اگر چنین اجماعی وجود داشته باشد، هیچ‌کس نمی‌داند سکان رهبری کشور را به دست چه کس و گروهی بسپارد که آن را به سرمنزل برساند؛ احمد شفیق و بقایای رژیم مبارک یا مرسی و اسلامگرایان؟ از نظر همه مخالفان رژیم گذشته که خود را انقلابی می‌دانند، انتخاب شفیق مصادره به مطلوب انقلاب و تبدیل آن به ضدخود است. در این صورت کسانی که از در انقلاب به بیرون از دایره قدرت پرتاب شدند، از پنجره انتخابات خود را به کانون آن رسانده‌اند. اما همه ضدانقلاب و انقلابیون منهای هواداران اخوان‌المسلمین نیز روی کار آمدن محمد مرسی را مصادره‌ای دیگر می‌دانند و معتقدند که اخوان‌المسلمین اگرچه گروهی انقلابی است ولی انقلاب در ذات خود شورشی است علیه همه مظاهر و نمادهای پیشین و انقلاب محافظه‌کارانه معنا و مفهومی ندارد.

 

حال آنکه اخوان‌المسلمین در تفسیر مدرن از انقلاب، گروهی انقلابی نیستند، زیرا به‌گونه‌ای می‌‌خواهند، پدیده انقلاب را به ارزش‌های دوران سنت پیوند زنند و عمده هراس گروه‌ها و جریان‌های لیبرال و چپگرا در همین نکته است. در واقع با اینکه اکثریت قاطع مردم عادی مصر هم به جهت تفکرات اسلامگرایانه و هم عملکرد اخوان‌المسلمین در فعالیت‌های عام‌المنفعه از این گروه حمایت می‌کند ولی مشکل اساسی اخوان‌المسلمین این است که اولا نتوانسته‌اند فوبیای گروه‌های سکولار چپگرا و لیبرال را از ایجاد حاکمیت اسلامگرایان از بین ببرند یا کمرنگ کنند.

و حتی این فوبیا را با وعده‌های عملی‌نشده خود و شعارهایی که داده‌اند، تشدید کرده‌اند که از همین نقطه بقایای رژیم گذشته استفاده کرده و از ایجاد اجماعی در پشت نامزد اخوان‌المسلمین جلوگیری کرده‌اند. البته هر دو نامزد رقیب در این مشکل اشتراک دارند که به یک اندازه ترس دیگر گروه‌ها را برانگیخته‌اند. در واقع رای منفی هر دو نامزد رقیب به مراتب بیش از آرای مثبت آنهاست و همین آرای منفی است که تعیین می‌کند در نهایت چه میزان از مردم در انتخابات شرکت می‌کنند یا در نهایت چه کسی از صندوق‌های رای بیرون می‌آید؛ آرایی که از حب یکی نیست و از بغض دیگری است. بنابراین تصور انتخاباتی با مشارکت مردمی پایین‌تر از دوره گذشته یعنی کمتر از نصف واجدان شرایط نیز دور از ذهن نیست. ثانیا اخوان‌المسلمین با وجود تشکیلات ریشه‌دار و منسجم خود در معرفی رهبری قدرتمند و دارای ویژگی‌‌های کاریزماتیک در دوره پس از انقلاب ناتوان مانده و در نتیجه نتوانسته‌اند کاملا همراهی دیگر گروه‌های انقلابی را به دست آورند. دیگر گروه‌های مصری نیز در معرفی رهبری مقتدر و دارای ویژگی‌ کاریزماتیک ناتوان بوده‌اند و در واقع ویژگی و نقطه قوت انقلاب‌ها و جنبش‌های مردمی جدید که همین فقدان رهبری قدرتمند و فرهمند بود به ضد خود تبدیل شده است. چراکه تا قبل از پیروزی انقلاب فقدان رهبری واحد و منسجم می‌توانست کار را برای سرکوب انقلاب بر رژیم حاکم سخت‌تر کند، زیرا دستگیری یا سرکوب رهبران می‌توانست جنبش را دچار بی‌عملی و تسلیم کند ولی به محض پیروزی انقلاب و نیاز به تاسیس نهادهای جدید، وجود رهبری قدرتمند از مهم‌ترین ضرورت‌هاست و امروزه انقلاب مصر چوب فقدان رهبری قدرتمند را می‌خورد و از همین نقطه است که ممکن است حتی باوجود احتمال بالای پیروزی نامزد اخوان‌المسلمین، نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری در مصر به سرنوشت پارلمان دچار شود. بنابراین پرسش اصلی این نیست که چه کسی انتخاب می‌شود، پرسش این است که آیا فرد منتخب رییس‌جمهور می‌شود؟

منبع: شرق

 


نظر شما :