جوانان انقلابی یا فیس بوکی؟
خبرآنلاین: تازه از یک نشست تحقیقاتی در خصوص ترکیه و بهار عربی در استانبول بیرون آمده بودم که خانم جوان مصری به من نزدیک شد و پرسید: می توانم پرسشی بکنم؟ به نظر شما من به چه کسی رای بدهم؟
فکر کردم سوال او در خصوص انتخاب میان میت رامنی نامزد جمهوری خواهان و باراک اوباما کاندید دموکرات ها و رئیس جمهوری فعلی امریکا است. اما وی تاکید کرد که منظور وی انتخابات ریاست جمهوری است که هفته آینده در مصر برگزار می شود. سوال اینجاست که آیا وی باید به کاندید جریان اخوان المسلمین محمد مرسی رای بدهد و یا احمد شفیق ژنرال بازنشسته ای که آخرین نخست وزیر دولت حسنی مبارک هم بود؟
توماس فریدمن در تازه ترین نوشتار خود برای نیویورک تایمز می نویسد: چه بر سر انقلابی که با فیس بوک به موفقیت رسید، آمد؟
فیس بوک هفت روز تلخ را پشت سرگذاشت: هم در حوزه بازار اقتصادی و هم در حوزه سهام فکری و سیاسی . فیس بوک در حال و هوای منتهی به انقلاب در ژانویه 2011 به جوانان مصری برای ارتباط گرفتن با یکدیگر کمک بسیاری کرد. در آن زمان انقلابیون به کمک فیس بوک با هم ارتباط گرفتند اما از تشریک مساعی خبری نبود. شکی نیست که این شبکه مجازی به طبقه خاص و تحصیل کرده ای از مردم مصر کمک کرد که انقلاب میدان التحریر را بسط و گسترش دهند. تویتر نیز مانند فیس بوک اینچنین نقشی را در مصر آن روزها بازی کرد. اما در پایان یک روز ، سیاست نیز به دو مساله قدیمی محدود خواهد شد: رهبری و توانایی به سرانجام رساندن ماجرا.
زمانی هم که به این بخش از داستان می رسیم ، هم ارتش مصر و هم جریان اخوان المسلمین ، بیش از نسل جدید سکولارها و اسلام گرایان مدرن فعال در فیس بوک ،سابقه فعالیت دارند. اسلام گراهای پیش رو و سکولارهای مدرن مجموعا در دور نخست انتخابات بیش از تجمیع آرای مرسی و شفیق رای آوردند. اما از آنجا که این آرا میان چند کاندید پخش شده بود نتوانستند نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهند.
شکی نیست که فیس بوک، تویتر و وب لاگ نویسی ابزار یک انقلاب در حوزه ارتباطات و آزادی بیان هستند.ابزاری که فرصت عرض اندام را به بسیاری از مخالفان می دهند. اما در بهترین حالت تنها کارآیی آنها تغییر طبیعت ارتباط های سیاسی و خبری است. در بدترین حالت هم می توانند جانشین های معتادکننده رفتارهای واقعی برای به ثمر نشستن یک انقلاب باشند. اخیرا چقدر این جمله را هنگام مباحثه می شنوید: این موضوع را در تویتر مطرح کردم. آن را در صفحه فیس بوک م نوشتم.
تا زمانی که از این دنیای مجازی بیرون نیاییم و حرکتی از خود بروز ندهیم ،از انقلاب خبری نیست. فوکویاما دانشمند علوم سیاسی اخیرا در تحسین شجاعت نسل شورشی های فیس بوکی می نویسد: انها می توانند اعتراض های خیابانی و راهپیمایی ها را سر و سامان دهند و بی باکی در به چالش کشیدن رژیم فعلی را به تصویر بکشند. اما نمی توانند آنچنان منسجم و متحد دور یک کاندید برای پیروزی در انتخابات حلقه بزنند. سپس این جمعیت در سامان دهی کسالت بار و بسیار کند تشکیل دادن حزبی سیاسی درگیر خواهد شد. فیس بوک می تواند جرقه ای تند و سریع در تاریکی باشد اما نمی تواند حرارت لازم برای گرم نگاه داشتن متناوب یک خانه را فراهم سازد.
البته در این خصوص باید انصاف هم به خرج دهیم.جوانان میدان تحریر، وقت چندانی برای ساخت شبکه های ارتباطی عمیق و ریشه دار در کشوری به بزرگی و عظمت مصر نداشتند.
فریدمن در ادامه ادعا می کند که جوانان مصری می توانند برای آشنایی در خصوص اصول رهبری موفق به بررسی موردی فعالیت های حزب توسعه و عدالت اسلامی ترکیه بپردازند. این حزب از سال 2002 تاکنون در قدرت است و سه انتخابات پیاپی را هم به نام خود سند زد. فراتر از موفقیت های سیاسی ، توانمندی اقتصادی است که حتی منتقدان حزب حاکم نیز به آن اعتراف می کنند: در یک دهه آتی ترکیه به قدرت اقتصادی بدل خواهد شد که رشد اقتصادی آن پس از چین در جایگاه دوم خواهد بود. دولت اسلام گرای ترکیه با آزادسازی انرژی مردم خود ، مدیریت اقتصادی خوب و اصلاحات در حوزه سلامت ،حذف موانع و نوآوری های بسیار در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری خارجی ،احداث فرودگاه های جدید ، خطوط راه آهن ، تونل و پل سازی ، شبکه های اینترنتی در سرتاسر کشور این رونق اقتصادی را به نام خود سند زده است.
اما مشکل اصلی اینجاست که: حزب حاکم رجب طیب اردوغان نه تنها در ساخت پل ها موفق بوده است ، بلکه در حذف هرگونه سیستم قضایی مستقل و سرکوب رسانه های این کشور هم موفق عمل کرده است.در سایه کاهش رونق اقتصادی در اتحادیه اروپا ، مخالفت های قاره سبز نشین ها با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و نیاز امریکا به برخورداری از حمایت ترکیه در قبال ماجراهای جاری در ایران ، عراق و سوریه به نوعی بستر لازم برای قدرت گیری ترک ها در منطقه مهیا شده است. این اخبار به هیچ وجه خوشحال کننده نیستند . اگر اردوغان به بازگرداندن شیوه حکومتی سلطنت گونه در ترکیه ادامه دهد، بی شک سابقه ارزشمند خود در سالهای حضور در قدرت را تخریب خواهد کرد و البته به روند دموکراسی در کشورش هم صدمه خواهد زد. این مساله برای منطقه نیز بسیار مخرب خواهد بود چرا که هرکسی که برگ برنده را در انتخابات مصر در دست بگیرد ، به دنبال الگویی برای خود خواهد گشت و اوبامایی را می بیند که به دلیل بحران در اروپا ، کارت سبزی را در اختیار ترک ها قرار داده است. کارتی که بر روی آن نوشته شده است: رشد را به مردمت هدیه کن و اندک اندک در سایه این رشد اقتصادی می توانی فعالیت موسسات مدنی و دموکراتیک را محدود کنی.
فکر کردم سوال او در خصوص انتخاب میان میت رامنی نامزد جمهوری خواهان و باراک اوباما کاندید دموکرات ها و رئیس جمهوری فعلی امریکا است. اما وی تاکید کرد که منظور وی انتخابات ریاست جمهوری است که هفته آینده در مصر برگزار می شود. سوال اینجاست که آیا وی باید به کاندید جریان اخوان المسلمین محمد مرسی رای بدهد و یا احمد شفیق ژنرال بازنشسته ای که آخرین نخست وزیر دولت حسنی مبارک هم بود؟
توماس فریدمن در تازه ترین نوشتار خود برای نیویورک تایمز می نویسد: چه بر سر انقلابی که با فیس بوک به موفقیت رسید، آمد؟
فیس بوک هفت روز تلخ را پشت سرگذاشت: هم در حوزه بازار اقتصادی و هم در حوزه سهام فکری و سیاسی . فیس بوک در حال و هوای منتهی به انقلاب در ژانویه 2011 به جوانان مصری برای ارتباط گرفتن با یکدیگر کمک بسیاری کرد. در آن زمان انقلابیون به کمک فیس بوک با هم ارتباط گرفتند اما از تشریک مساعی خبری نبود. شکی نیست که این شبکه مجازی به طبقه خاص و تحصیل کرده ای از مردم مصر کمک کرد که انقلاب میدان التحریر را بسط و گسترش دهند. تویتر نیز مانند فیس بوک اینچنین نقشی را در مصر آن روزها بازی کرد. اما در پایان یک روز ، سیاست نیز به دو مساله قدیمی محدود خواهد شد: رهبری و توانایی به سرانجام رساندن ماجرا.
زمانی هم که به این بخش از داستان می رسیم ، هم ارتش مصر و هم جریان اخوان المسلمین ، بیش از نسل جدید سکولارها و اسلام گرایان مدرن فعال در فیس بوک ،سابقه فعالیت دارند. اسلام گراهای پیش رو و سکولارهای مدرن مجموعا در دور نخست انتخابات بیش از تجمیع آرای مرسی و شفیق رای آوردند. اما از آنجا که این آرا میان چند کاندید پخش شده بود نتوانستند نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهند.
شکی نیست که فیس بوک، تویتر و وب لاگ نویسی ابزار یک انقلاب در حوزه ارتباطات و آزادی بیان هستند.ابزاری که فرصت عرض اندام را به بسیاری از مخالفان می دهند. اما در بهترین حالت تنها کارآیی آنها تغییر طبیعت ارتباط های سیاسی و خبری است. در بدترین حالت هم می توانند جانشین های معتادکننده رفتارهای واقعی برای به ثمر نشستن یک انقلاب باشند. اخیرا چقدر این جمله را هنگام مباحثه می شنوید: این موضوع را در تویتر مطرح کردم. آن را در صفحه فیس بوک م نوشتم.
تا زمانی که از این دنیای مجازی بیرون نیاییم و حرکتی از خود بروز ندهیم ،از انقلاب خبری نیست. فوکویاما دانشمند علوم سیاسی اخیرا در تحسین شجاعت نسل شورشی های فیس بوکی می نویسد: انها می توانند اعتراض های خیابانی و راهپیمایی ها را سر و سامان دهند و بی باکی در به چالش کشیدن رژیم فعلی را به تصویر بکشند. اما نمی توانند آنچنان منسجم و متحد دور یک کاندید برای پیروزی در انتخابات حلقه بزنند. سپس این جمعیت در سامان دهی کسالت بار و بسیار کند تشکیل دادن حزبی سیاسی درگیر خواهد شد. فیس بوک می تواند جرقه ای تند و سریع در تاریکی باشد اما نمی تواند حرارت لازم برای گرم نگاه داشتن متناوب یک خانه را فراهم سازد.
البته در این خصوص باید انصاف هم به خرج دهیم.جوانان میدان تحریر، وقت چندانی برای ساخت شبکه های ارتباطی عمیق و ریشه دار در کشوری به بزرگی و عظمت مصر نداشتند.
فریدمن در ادامه ادعا می کند که جوانان مصری می توانند برای آشنایی در خصوص اصول رهبری موفق به بررسی موردی فعالیت های حزب توسعه و عدالت اسلامی ترکیه بپردازند. این حزب از سال 2002 تاکنون در قدرت است و سه انتخابات پیاپی را هم به نام خود سند زد. فراتر از موفقیت های سیاسی ، توانمندی اقتصادی است که حتی منتقدان حزب حاکم نیز به آن اعتراف می کنند: در یک دهه آتی ترکیه به قدرت اقتصادی بدل خواهد شد که رشد اقتصادی آن پس از چین در جایگاه دوم خواهد بود. دولت اسلام گرای ترکیه با آزادسازی انرژی مردم خود ، مدیریت اقتصادی خوب و اصلاحات در حوزه سلامت ،حذف موانع و نوآوری های بسیار در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری خارجی ،احداث فرودگاه های جدید ، خطوط راه آهن ، تونل و پل سازی ، شبکه های اینترنتی در سرتاسر کشور این رونق اقتصادی را به نام خود سند زده است.
اما مشکل اصلی اینجاست که: حزب حاکم رجب طیب اردوغان نه تنها در ساخت پل ها موفق بوده است ، بلکه در حذف هرگونه سیستم قضایی مستقل و سرکوب رسانه های این کشور هم موفق عمل کرده است.در سایه کاهش رونق اقتصادی در اتحادیه اروپا ، مخالفت های قاره سبز نشین ها با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و نیاز امریکا به برخورداری از حمایت ترکیه در قبال ماجراهای جاری در ایران ، عراق و سوریه به نوعی بستر لازم برای قدرت گیری ترک ها در منطقه مهیا شده است. این اخبار به هیچ وجه خوشحال کننده نیستند . اگر اردوغان به بازگرداندن شیوه حکومتی سلطنت گونه در ترکیه ادامه دهد، بی شک سابقه ارزشمند خود در سالهای حضور در قدرت را تخریب خواهد کرد و البته به روند دموکراسی در کشورش هم صدمه خواهد زد. این مساله برای منطقه نیز بسیار مخرب خواهد بود چرا که هرکسی که برگ برنده را در انتخابات مصر در دست بگیرد ، به دنبال الگویی برای خود خواهد گشت و اوبامایی را می بیند که به دلیل بحران در اروپا ، کارت سبزی را در اختیار ترک ها قرار داده است. کارتی که بر روی آن نوشته شده است: رشد را به مردمت هدیه کن و اندک اندک در سایه این رشد اقتصادی می توانی فعالیت موسسات مدنی و دموکراتیک را محدود کنی.
نظر شما :