در بدترین شرایط رابطه با اروپا هستیم
ببینید، شما به اروپای غربی اشاره کردید، به نظر من این مواضع را فقط نمیتوان به اروپای غربی نسبت داد. در واقع من در حال حاضر قائل تقسیم بندی و جداسازی اروپای غربی و غیر غربی نیستم. به عبارت دیگر اساسا با توجه به تحولات دو دهه اخیر در این اتحادیه نمیتوان از اروپای شرقی و غربی سخن به میان آورد. این موضوع را از این جهت ذکر می کنم که من این تحولات را در تجربه شخصی خودم در سالهایی که در اروپا مسئولیت داشتم رصد کرده ام. من سال 71 مسئولیت اروپای مرکزی را در وزارت خارجه بر عهده داشتم، سپس چهارسال در وین مشغول بودم. بعد از آن پنج سال به عنوان مدیرکل اروپای غربی در وزارت خارجه خدمت شدم و در نهایت نیز به عنوان سفیر ایران در ایرلند عازم این کشور شدم. در این 18 سالی که من در این منطقه مشغول به کار بودم اروپا روند انسجام خود را طی میکرد. درواقع پس از سقوط بلوک شرق و فروپاشی نظام دو قطبی مسیر اتحاد اروپا شروع شد و در حال حاضر به جایی رسیده است که ما چندان نمیتوانیم بر شکاف اروپای غربی و غیر غربی مانور دهیم. بنابراین اگر وضعیت کنونی اتحادیه اروپا را با 10 سال پیش مقایسه کنیم میبینیم انسجام و یکدستی که در در حال حاضر اتحادیه اروپا هست بسیار قوی تر از همیشه است. نیازی به اشاره به گامهایی که آنها برای رسیدن به این نقطه برداشته اند نیست، ولی شاید بتوان گفت ایجاد پول واحد یورو گام جدی و مهمیبود که برداشتند. با توجه به مشکلاتی که از سر راه برداشته اند تا به این وضعیت برسند به نظر میرسد این اتحاد از استحکام خوبی برخوردار است.
بنابراین به نظر شما ما با یک موضع مشترک در اتحادیه اروپا روبرو هستیم و رویکرد کشورهای مختلف در اتحادیه اروپا نسبت به ایران تفاوتی ندارد؟ یعنی تفاوتی بین قدرتهای بزرگتر اروپا با کشورهای دیگر وجود ندارد؟
نه، به هر حال تفاوت بین دیدگاههای این کشورها وجود دارد. یعنی هنوز اروپا در سیاست خارجی خود همانند پول واحد به وحدت نرسیده است. هرچند تحولاتی در این حوزه رخ داده است و تلاشهایی شده است و خانم اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شناخته می شود ولی هنوز سیاست خارجی یکپارچه و واحدی در اروپا وجود ندارد. بنابراین در بعضی از مسائل دارای اختلاف نظر هستند و گاه این اختلافات به چشم می خورد. اما در مورد مسئله ایران متاسفانه این انسجام و پیوستگی مابین آنها نسبت به کشورهای دیگر زیاد تر است. یعنی در مورد کمتر کشوری دیده می شود که آنها وحدت موضع و رویه باشند، اما در مورد ما به هر حال به این وحدت رسیده اند. با وجود این تلاشی که شده برای ایجاد وحدت در مورد مسئله کشورمان گاه اختلاف نظرها هم در بین این کشورها دیده می شود. مثلا انگلستان بانک مرکزی ما را مشمول تحریم کرده است. بریتانیا این اقدام را قبل از آن اعلام کرده است که اتحادیه اروپا در این مورد تشکیل جلسه بدهد و تصمیم نهایی بگیرد. در واقع انگلستان به دلیل ذات و موضع خصمانه اش این حرکت را انجام داده اند. بنابراین حتی اگر این حرکت را تاکتیکی تصور کنیم می توان گفت اختلافاتی وجود دارد. لذا در اتحادیه اروپا باید از یک طیف سخن گفت. وقتی یک سوال واحد از این 27 کشور در مورد ایران پرسیده شود، پاسخهای متفاوت دیده می شود. البته آنها تلاش می کنند که جمع بندی خود را یکسان کنند و به لحاظ تبلیغاتی آن را اعلام کنند، ولی وقتی در مذاکره و در فضای غیر رسانه ای گفتگو می شود این تفاوتها دیده می شود. اما به نظر من این تفاوتها آنقدر قابل توجه نیست که ما بتوانیم از آن استفاده و بهره برداری جدی کنیم.
در حال حاضر جدی ترین مشکلات در رابطه ایران و اروپا چیست؟
مشکلاتی که از نظر اتحادیه مشکل بود از ابتدا در چهار حوزه مطرح می شد. این حوزهها صلح خاورمیانه، مسئله تروریسم، حقوق بشر و در نهایت سلاحهای کشتار جمعی، شامل فعالیتهای هسته ای و موشکی ایران بود. این مشکلات غیر از صلح خاورمیانه که منطقه ای است، بقیه موضوعی هستند. این موضوعات در طی این سالها بر روی کاغذ دچار تغییر نشده است. بنابراین نوع نگرش آنها به مسئله ایران و مشکلات در رابطه با ایران تغییر نکرده است، فقط در بعضی از این موضوعات حادتر شده است. از آنجا که مذاکرات ما با اروپا در حال حاضر به کمترین و نازل ترین سطح رسیده است طبیعی است که در هیچ بخشی از این مسائل نتوانسته ایم به تفاهمی برسیم. یعنی مسیری که پیش از این وجود داشت که در مذاکرات گام به گام و جزء به جزء موضوعات مطرح می شد و تلاش می شد تفاهماتی ایجاد شود وجود ندارد. لذا هر چهار موضوع همچنان مطرح است. به جز صلح خاورمیانه که به جهاتی تعامل ما با این مسئله کمتر شده است در سه حوزه دیگر به دلیل عدم وجود مذاکرات، مشکلات به صورت حاد دیده می شود و شاهد بودیم در هفتههای گذشته که در هر سه موضوع برای ما قطعنامههایی در مجامع بین المللی صادر کردند.
به نظر می رسد که تغییری در لحن و رویکرد کشورهای اروپایی نسبت به ایران ایجاد شده باشد. آیا آنها در آستانه اتخاذ تصمیمات جدی در مورد ایران هستند؟
من هنوز فکر نمیکنم که تغییر جدی در سیاست آنها نسبت به ایران ایجاد شده باشد و آنها بتوانند تصمیم بزرگی در مورد ایران اتخاذ کنند. یعنی با شرایطی که در منطقه وجود دارد، این شرایط ایجاب نمی کند که آنها گام بزرگ منفی در مورد ما بردارند. ولی در عین حال، من فکر میکنم این مسیر نسبت به گذشته بیشتر متفاوت می شود و شکاف مابین ما و اروپا بیشتر میشود. با این وجود این به این معنی نیست که یک حرکت بزرگی در مقابل ما انجام شود. من با توجه شناختی که از سیاست خارجی اروپا دارم اتخاذ چنین تصمیمی را قریب الوقوع نمی دانم.
آیا می توان گفت شرایط کنونی بدترین فضای حاکم بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اروپاست؟
خب البته زمانی که مسئله دادگاه میکونوس مطرح شد و منجر به این شد که ما سفیر انگلیس را اخراج کنیم و دیگر کشورها هم سفرای خود را از تهران فراخواندند، چالش در رابطه ما با اروپا بالا گرفت. هرچند سفرای آنها بعد از انتخابات به ایران برگشتند. از لحاظ شکل ظاهری در آن مقطع رابطه ایران و اروپا وضعیت بدتری داشت. به هر حال فراخواندن سفیر یک ژست سیاسی مهم است. هرچند این فقط یک ژست است و چندان به محتوا مربوط نمی شود. چرا که در مواقعی بعضی از کشورها سفیر وجود ندارد ولی روابط نسبتا خوبی با آن کشور برقرار است یا در بعضی از کشورها سفیر هم وجود دارد ولی روابط چندان خوب نیست. لذا از جهت محتوایی به نظر می رسد الان در بدترین شرایط در تاریخ روابط ما با اروپا هستیم.
چنانکه می دانید با تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان بحث کاهش روابط با انگلستان مطرح است. اگر ایران سفیر انگلستان را اخراج کند آیا ممکن است همانند سال 75 دیگر کشورهای اروپایی هم سفرای خود را فرابخوانند؟
ببینید ما درحال حاضر در انگلستان سفیر نداریم و چنین رفتاری معنای خاص خود را دارد. یعنی ما در این کشور سفیر نداریم و براساس این تصمیم ما آنها هم در کشور ما سفیر نداشته باشند. این خیلی مسئله عجیبی نیست. به عنوان مثال ما در حال حاضر با کشور چک هم همین وضعیت را داریم. یعنی ما در چک کاردار داریم آنها هم در تهران کاردار دارند. اما این که با اخراج سفیر انگلیس بقیه کشورهای اروپایی هم هم دردی کنند و منجر به خروج دیگر سفرای اروپایی شود، نمیشود احتمال چنین مسئله ای را رد کرد. اما به نظر میرسد در مسیر منافع اروپا نباشد که چنین ژستی بگیرند. آنها به محتوا می پردازند و به لحاظ محتوایی به خصوص در بعد اقتصادی با ما برخورد می کنند. قطعا چنین رویکردی دردناک تر از یک ژست ظاهری است. شاید برای ما ژست ظاهری مطلوب تر از رفتارهای محتوایی هم باشد.
نظر شما :