جایگزینی نفت ایران دشوار است
اقتصاد جهانی در حال حاضر وارد یک بحران بی سابقهای گردیده است . اروپا و آمریکا بدون شک یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی خود را در پیش رو دارند. اگر صادرات نفت دومین تولید کننده نفت اوپک یکباره متوقف شود میتواند اثر روحی شدیدی بر روی بازارهای نفت بگذارد. در شرایطی که تولید نفت لیبی کاملاً به روند قبل بازنگشته است و تحولات سیاسی دنیای عرب رقم میخورد، امکان جایگزینی 2 میلیون بشکه نفت در روز دشوار میباشد. طبق بررسیهای اخیر، ظرفیت افزایش تولید بیشتر، در منطقه خلیج فارس حدود 5/2 میلیون بشکه در روز است که متعلق به عربستان میباشد. ولی هیچکس نمیداند که آیا امکان تولید بیش از 12 میلیون بشکه نفت به مدت طولانی وجود دارد؟ حتی اگر امکان جایگزینی صادرات ایران وجود داشته باشد، بحران سیاسی ناشی از این اقدام قیمت نفت را تحت تأثیر قرار خواهد داد که در شرایط فعلی اقتصاد جهانی احتمالاً عواقب نامساعدی را به دنبال خواهد داشت.
با توجه به این که اخیرا روابط ایران و کشورهای عربی به سردی گراییده است. به نظر شما درصورت فشار غرب آیا کشورهای عربی میتوانند خلاء نفت ایران را پر کنند؟
باید در نظر داشت که این اولین باری نیست که سردی روابط با بعضی کشورهای عربی به وجود آمده است. در گذشته نیز این مسئله وجود داشته و این چالشها حتی در اوپک هم بوده است. به یاد داشته باشیم که 8 سال جنگ بین دو کشور عضو اوپک بود و بعد از آنهم عراق به کویت حمله کرد و چاههای نفت را به آتش کشید. ولی اینکه عربستان بخواهد به صورت جدی نفت خود را با تخفیف و به علل سیاسی و فشارهای آمریکا علیرغم اصول اوپک، جایگزین نفت ایران نماید، احتمالاً قابل قبول نیست و به بحران سیاسی میانجامد. همه کشورهای عضو اوپک همواره سعی مینمایند که تولید و فروش نفت را تا آنجا که ممکن است سیاسی ننمایند، آنهم در راستای سیاستی که از خارج از منطقه طرحریزی میگردد. چنین اقدامینشانه خصومتی است که کشورهای حاشیه خلیج فارس را با چالشهای پیشبینی نشده روبرو خواهد کرد.
عربستان سعودی در بعضی از بازارهای نفت ایران که مشکلات پرداخت بهای نفت به علت تحریمهای بانکی وجود داشته، خود را جایگزین ایران نموده است. به طور کلی امکان جایگزینی قسمتی از صادرات نفت ایران در کوتاه مدت حتی اگر عملی باشد هم منجر به تحولات سیاسی عمدهای میگردد. عواقب این تحولات قابل پیشپینی نیست و قیمت نفت نیز با افزایش چشمگیری روبرو میگردد که باعث رکود بیشتر در اروپا و آمریکا خواهد شد.
آقای دکتر، با توجه به وابستگیهای اقتصاد غرب به صادرات انرژی ایران، تا چه حد چنین مسئله ای اروپا و اقتصاد اروپا را با توجه به مشکلات کنونی در اقتصاد اروپا دچار مشکل میکند؟
در حال حاضر ایران صادرات گاز به اروپا ندارد و صادرات نفت به قاره اروپا نیز کمتر از 450 هزار بشکه نفت در روز میباشد. اگر اروپا بخواهد که واردات خود از ایران را کاهش دهد نهایتاً واردات از کشورهای دیگر را افزایش میدهد و ایران نیز صادرات خود را به کشورهای دیگری که مشکل ندارند افزایش خواهد داد. مثلاً واردات ژاپن از ایران، کویت و قطر هر کدام بین 400-300 هزار بشکه در روز است. اگر اروپا بخواهد واردات خود را از کویت و قطر بیشتر نماید به همان اندازه صادرات ایران به ژاپن میتواند افزایش داده شود. بازار را میتوان به منبعی تشبیه کرد که صادرکنندگان نفت به آن میریزد و واردکنندگان برداشت مینمایند. هم امکان جایگزینی نفت ایران در اروپا وجود دارد و هم امکان پیدا کردن بازار دیگر برای نفت ایران. اگر آمریکا موفق شود که ژاپن ، کره جنوبی ، هند ، تایوان و ترکیه را به نخریدن نفت ایران وادار کند یا آنکه با فشارهای بانکی مانع تصفیه حسابهای نفتی شوند، مشکلات عمدهای برای صادرات نفت ایران ایجاد خواهد شد .
اخیر بحثهایی در مورد حمله به ایران و یا جنگ در خاورمیانه مطرح است و بسیاری آن را به رکود اقتصادی جهان مربوط میکنند. این دو تا چه حد به هم مربوطند؟ آیا اساسا جنگ میتواند به پویایی اقتصاد غرب کمک کند؟
این مسئله هم از جمله تئوریهای دائی جان ناپلئونی است. این که مطرح میشود که در نتیجه جنگ کارخانههای اسلحه سازی رونق میگیرند و در نتیجه اقتصاد غرب رونق میگیرد، چندان حرف درستی نیست. چرا که باید به این سوال را جواب داد که اساسا چند درصد اقتصاد غرب به کارخانههای اسلحه سازی مربوط میشود؟ یعنی اگر جنگی در خاورمیانه دربگیرد چقدر فعالیت این کارخانهها ببیشتر میشود؟ وقتی دقت کنیم میبینیم که درصد این رشد بسیار محدود است و به هیچ وجه اینگونه نیست که چنین رشدی به اقتصاد جهان رونق ببخشد. ممکن است که چند کارخانه در آمریکا و انگلیس و فرانسه پولدار شوند ولی مشکلات کنونی در اقتصاد جهان اساسا با چنین راه کارهایی حل نخواهد شد. مشکلات اقتصادی کشورهایی مثل یونان، پرتغال، اسپانیا و ... با رونق کار چند کارخانه اسلحه سازی حل نمیشود.
به طور کلی مسئله انرژی رابطه مستقیم با توسعه و رشد کشورها دارد و همواره سعی میشود که تا آنجا که ممکن است با مسائل سیاسی روز آمیخته نشود. تحریمهایی که در چند سال گذشته شکل گرفته است به صورت جدی اولویتهای دراز مدت انرژی در ایران و منطقه را جایگزین سیاستهای روز بعضی کشورها نموده است. ایران سعی کرده است که صادرات نفت با سیاست آمیخته نشود. مسئولیت افزایش روند سیاسی شدن نفت مستقیماً با کسانی که برای بدست آوردن اهداف کوتاه مدت، جهان را با بحران انرژی روبرو میسازد.
نظر شما :