تهران دیپلماسی عربی را فعال کند

۰۲ آذر ۱۳۹۰ | ۱۴:۰۷ کد : ۱۸۱۳۷ اخبار اصلی
گفتاری از امیر موسوی، کارشناس امور راهبردی و استراتژیک و مشاور وزیر دفاع، برای دیپلماسی ایرانی.
تهران دیپلماسی عربی را فعال کند
دیپلماسی ایرانی: اسراییل حمله به ایران را تحت شرایط و دو عامل می‌تواند عملی یا غیرعملی کند:

1.     اسراییلی‌ها باید متوجه شوند که قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی ایران قوی است. بدین معنا که برخلاف دیدگاه‌هایی که این قدرت را مبالغه‌آمیز می‌داند. اگر مطمئن شود که این قدرت برای رژیم صهیونیستی ویران کننده است، این عامل بازدارنده‌ای خواهد بود که اجازه حمله اسراییل به ایران را نخواهد داد. امروزه در رژیم صهیونیستی میان مسئولین امنیتی و سیاسی دو نظر وجود دارد، الف: نظریه‌ای بر این پایه است که جمهوری اسلامی ایران این قدرت را در اختیار دارد و می‌تواند اسراییل را زیرورو و یا متزلزل کند، این دیدگاه نظامیان و برخی از صاحبنظران امنیتی اسراییل است. آنها قدرت ایران را موشکی می‌دانند و برگه‌های دیگری که ایران در اختیار دارد، از جمله این برگه‌ها می‌تواند قدرت‌های منطقه‌ای باشد و یا مسایل امنیتی. برخی بر این باورند که ایران قدرت‌هایی در اختیار دارد که در ساعت صفر و به شکل ناگهانی رو خواهد کرد. این صاحبنظران اکثریت را در رژیم صهیونیستی دارند. ب: افراد دیگر بر این باورند که ایران قدرتی ندارد و تنها قدرت ایران آن اندازه‌ای نیست که بتواند اسراییل را نابود کرده ویا ضررهای کلانی به این رژیم وارد کند. نتانیاهو و باراک و پرز متولی این نظریه هستند. بنابراین آنها بر این باورند که می‌توانند به ایران ضربه وارد کرده و یا مراکز هسته‌ای و استراتژیک ایران را نابود کنند. مراکز استراتژیک همچون نیروگاه‌های برق، بسترها و مراکز حساس کشور اعم از نظامی و یا غیرنظامی است. این دیدگاه در سطوح بالای تصمیم‌گیری وجود دارد، اما در سطوح تصمیم‌سازی هنوز وجود ندارد. بدین معنا که بسیاری از فرماندهان و کارشناسان نظریه مسئولان سیاسی را رد می‌کنند.

 این نظریه مسئولان سیاسی توسط هیات دولت و سیستم سیاسی رژیم صهیونیستی نیز می‌تواند یکی از عوامل اساسی برای شروع حمله باشد. اما دیدگاه نظرپردازان اسراییلی که مخالف این نظر هستند و بر این باورند که ایران می‌تواند قدرت بازدارنده‌ای شدیدی داشته باشد عامل بازدارنده‌ای محسوب می‌شود.  

2.     نکته دیگری که می‌تواند عامل حمله و یا عدم آن باشد، این است که رژیم صهیونیستی مطمئن شود که ایالات متحده امریکا در کنار او خواهد بود یا خیر. آنها بر این باورند که امریکا همراه و در کنار آنهاست، آیا چراغ سبزی به اسراییل نشان می‌دهد، ناتو وارد جریان می‌شود یا خیر. موضوع دیگر بحث کشورهای دیگر به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. به باور من سه کشور در این حوزه آمادگی دارند و شاید بهتر است بگوییم تشویق‌کننده امریکا و رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران هستند. این سه کشور به احتمال زیاد امکاناتی را نیز در اختیار امریکا و اسراییل برای حمله به ایران قرار خواهند داد. مساله دیگر این است امروزه ارتش امریکا نیز از عراق در حال خارج شدن است، یعنی کمتراز یک ماه عراق خالی از نیروهای امریکایی خواهد شد و امریکایی‌ها اعلام کردند که اگر خارج شوند دیگر امنیت عراق به عهده آنها نخواهد بود. بنابراین چنین مساله‌ای نیز چراغ سبزی به رژیم صهیونیستی است که از این فضا برای حمله به ایران استفاده کند. به دلیل آنکه اگر فضای عراق باز شود، رژیم صهیونیستی بسیار آسان‌تر، سریعتر و با امکانات بیشتری می‌تواند به ایران حمله کند. چراکه یکی از مشکلات حمله هوایی اسراییل مسیرها بود و گفته می‌شد که از طریق دریای سرخ و یا از مرز عراق و ترکیه و یا گرجستان باشد. اما در چنین فضایی با چراغ سبز امریکا وضعیت حاد نشان داده می‌شود. در نتیجه اگر اسراییلی‌ها اطمینان پیدا کنند که امریکا،ناتو و برخی از کشورهای عربی با آنها همراهی کنند، حمله را شروع خواهند کرد.

به طور خلاصه دو نکته بسیار مهم وجود دارد: اولین موضوع قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است که اگر برای اسراییلی‌ها مسجل شود، حمله شروع نخواهد شد. اما اگر ثابت شود که می‌توانند جلوگیری کنند، حمله را شروع خواهند کرد. دومین موضوع بحث پشتیبانی منطقه‌ای و بین‌المللی است. اگر رژیم صهیونیستی مطمئن شود که با چراغ سبز ناتو و کشورهای عربی می‌تواند این حمله را آغاز کند، اقدام خواهد کرد. اما اگر چراغ سبزی نباشد حمله‌ای پیش نخواهد آمد. بنابراین این دو عامل می‌تواند بازدارنده و یا آغاز کننده حمله باشد.

شرایط فعلی نشان می‌دهد که هنوز رژیم صهیونیستی و امریکا به این نتیجه نرسیده‌اند، به دلیل آنکه در این یک ماه بسیار بعید به نظر می‌رسد که حمله‌ای صورت بگیرد، چون امریکایی‌ها از عراق خارج نشدند و اوباما و وزیردفاع و سیستم امنیتی و نظامی هنوز تردید دارند و از قدرت پاسخ جمهوری اسلامی ایران نگران هستند. برخی از کشورهای عربی مشوق هستند و تصمیم خود را گرفتند که باید ایران هرچه سریعتر مورد حمله قرار بگیرد. ترکیه نیز همچنان بااین مساله مشکل دارد. بنابراین آنها ابتدای ماه آینده مجلسی در سعودی برقرار خواهند کرد. این اجلاس قصد دارد امنیت منطقه را پس از بهار عربی و احتمال حمله قدرت‌های بزرگ به ایران را مورد بررسی قرار دهد. به باور من این اجلاس بسیار خطرناک و توطئه‌گرانه است. با توجه به اینکه اعضای شرکت کنند این جلسه در ریاض عمدتا کشورهای دشمن جمهوری اسلامی ایران هستند، ناتو،امریکا، اشتون و برخی دیگر از قدرت‌های منطقه‌ای در این اجلاس شرکت خواهند کرد. شرایط پیچیده‌ای برای ایران به وجود آمده است. امروز هم تهمت جدیدی به ایران زده شده که ایران سلاح شیمیایی به قذافی فروخته است و تکنولوژی ساخت این سلاح را نیز در اختیار قذافی قرار داده است. جنگ روانی علیه ایران به اوج خود رسیده است.دیپلماسی ایران نیز نتوانسته پاسخ مناسبی دهد، حتی باعث شد که لبنان، سوریه و سودان در مجمع عمومی سازمان ملل رای مثبت علیه ایران دهند. حتی در اتحادیه عرب شاهد بودیم که دوستان جمهوری اسلامی ایران نیز به نفع دوست ایران که سوریه است، رای ندادند و همه علیه سوریه موضع گرفتند.

دیپلماسی ایران در این شرایط دچار چالش جدی شده است. اگر ایران این دو مساله را حل نکند وارد بحران خواهد شد:

1.     ایران باید با آژانس خوب و منطقی برخورد کند. چراکه آنها قرار است کمیته بررسی تشکیل دهند، اگر ایران این کمیته را بپذیرد باید شرایط دیپلماسی خود را برای آنها گوشزد کند. شرط اساسی باید رعایت شود، سوالات آنها باید مشخص شود و اگر ادعاهای آقای آمانو صحیح نباشد، آنها باید گام‌های مثبتی برای ایران بردارند. به عبارت دیگر این روند بستگی به دیپلماسی ایران دارد که به آنها اجازه ورود داده شود، اما اگر مشخص شد که اظهارات آقای آمانو و یا ادعاهای سازمان سیا صحیح نبوده است، باید گام جدیدی برداشته شود و یا تحریم‌ها علیه ایران را لغو کنند.

2.     بحث دیپلماسی عربی و اسلامی ایران بسیار ضعیف است. متاسفانه کشورهای عربی و اسلامی ایران را همراهی نمی‌کنند. بنابراین نیاز به تحول بزرگی است و باید به دنبال رفع مشکل برآییم. در حالیکه منطق ایران بسیار قوی است. به نظر می‌رسد که مشکل تحرک ایران است، بدین معنا که باید اجلاس‌های مشترک، سمینارهای تخصصی میان ایران و کشورهای مختلف برقرار شود. با توجه به اینکه بیداری اسلامی و بهار عربی در حقیقت به نفع ایران است، چرا از آن استفاه درست نمی‌شود. به باورمن ایران امروزه با چالش امنیتی- دیپلماسی روبروست. از سویی شاهد هستیم که همه کشورها حتی کشورهای دوست و همپیمان ما در محافل بین‌المللی نمی‌توانند از ما دفاع کنند. چه شرایطی سبب شده است که آنها نیز جرات دفاع از ما را ندارند. مساله دیگر این است که ایران با چالش امنیتی جدی روبروست. اگر این مسایل خوب معالجه نشود، دشمنان نیز از این چالش ها به نحوی استفاده خواهند کرد. امریکا و برخی از کشورهای قدرتمند عرب در تحولات منظقه‌ای کاملا متضرر شدند. آشوب‌هایی که در مصر شاهد آن هستیم، به نفع امریکا و اسراییل و کشورهای عربی نیست، بلکه کاملا به نفع جمهوری اسلامی ایران است. همچنین تحولاتی که در منطقه وجود دارد،از سویی نتوانستند سوریه را تضعیف کنند و سوریه هم مقاومت کرده و برخورد می‌کند. در نتیجه شرایط منطقه‌ای به شکل غیررسمی به نفع ایران است، اما متاسفانه آنها کاری کردند که نظام‌های سیاسی عربی و اسلامی را کاملا با خود در برابر جمهوری اسلامی ایران متحد کرده‌اند. در نهایت به نظر می‌رسد که ایران در این مرحله دچار دو چالش جدی شده است یکی چالش دیپلماسی و دیگری امنیتی است که امید می‌رود مقامات جمهوری اسلامی ایران بتوانند این چالش را به بهترین شکل حل کنند.

 

نظر شما :