سارکوزی میراث دوگل را برباد می دهد

فرانسه در مورد ایران در کنار آمریکا خواهد بود

۲۲ آبان ۱۳۹۰ | ۱۷:۴۱ کد : ۱۷۸۱۰ گفتگو
دکتر احمد نقیب زاده،‌ استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اروپا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به مواضع اخیر فرانسه در قبال ایران می پردازد و معتقد است فرانسه از اولین کشورهایی خواهد بود که در صورت حمله نظامی به ایران در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت.
فرانسه در مورد ایران در کنار آمریکا خواهد بود
دیپلماسی ایرانی:‌ به دنبال انتشار تازه‌ترین گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، دولت فرانسه روز چهارشنبه با اعلام این که خواستارتشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل شده ازتلاش برای تصویب «تحریم‌هایی بی‌سابقه» علیه جمهوری اسلامی خبر داد. در واکنش به این گزارش، وزیر امور خارجه فرانسه در گفت‌وگو با رادیو فرانسه خواستار افزایش فشار دیپلماتیک بر ایران شد. آلن ژوپه در این گفت‌وگو تاکید کرد: «در صورتی که ایران از پاسخ به تقاضاهای جامعه بین‌الملل و همکاری جدی سر باز بزند، ما آماده‌ایم که در کنار دیگر کشورها تحریم‌هایی را در مقیاسی بی‌سابقه اتخاذ کنیم». وزیر خارجه فرانسه چنین اظهار نظر کرد که تحریم‌های شدید لازم است تا «ایران نتواند به منابعی دست یابد که به او اجازه می‌دهند به فعالیت‌های ناقض قوانین خود ادامه دهد».
با توجه به مواضع اخیر دولت فرانسه و مواضع قبلی سارکوزی و دیگر مقامات دولت فرانسه، ‌در مورد نقش و جایگاه فرانسه در نظام بین الملل کنونی خصوصا در ارتباط با مسئله ایران مصاحبه ای با دکتر احمد نقیب زاده،‌ استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اروپا داشته ایم که در زیر می خوانید:‌

آقای دکتر به نظر می رسد که فرانسه در ماههای اخیر و خصوصا پس از موج اخیر جنبش های مردمی در جهان عرب تلاش می کند که نقش فعال تری در نظام بین الملل بازی کند. آیا چنین موضوعی درست است و اگر هست دلایل آن چیست؟ آیا دلایل داخلی در این رفتار سیاست خارجی موثر هستند؟
هیچ دلیلی جز شخص سارکوزی ندارد. او با رویکرد جدیدی سکان کشور را بدست گرفت و چون نظام و ساختار سیاسی در فرانسه یک نظام ریاستی است، سیاست خارجی در تمامیت در دست او قرار دارد. از همان آغاز پیدا بود که او قصد دارد جا در جای پای انگلستان گذاشته و با همراهی آمریکا موقعیت فرانسه در عرصه بین المللی را ارتقاء بخشد. مخالفان او معتقدند که او میراث دوگل را برباد می دهد بدون آنکه چیزی بدست آورد. ولی دوستانش بر این باورند که او تریکای مورد نظر دوگل یعنی رهبری سه گانه دنیا بوسیله آمریکا، انگلستان و فرانسه را از راهی دیگر تحقق می بخشد. او اولین سفر رسمی خود را به آمریکا آغاز، سپس به انگلستان رفت و مانند یک پادشاه مورد استقبال ملکه انگلیس قرار گرفت. کادوی او به آمریکای بوش حمله لفظی به ایران بود. عده ای فکر می کردند با رفتن بوش و آمدن اوباما کار سارکوزی سخت می شود. ولی کنار گذاشتن سیاست یکجانبه گرایی آمریکا، اتفاقا موقعیتی فراهم کرد تا فرانسه به یکی از آرزوهای سالهای پس از جنگ جهانی خود دست یابد و آن ایفای نقش در خاورمیانه بود.
حمله به لیبی با ابتکار عمل او صورت گرفت درحالی که یک یهودی نامدار میلیاردر و فیلسوف او را در این کار ترغیب و حمایت می کرد و او برنارد هاتری لوی بود. مزه حمله به لیبی سبب شد تا هنوز جنگ لیبی تمام نشده سارکوزی مواضع مشابهی در مورد سوریه بگیرد.

فرانسه در اتحادیه اروپا از چه جایگاهی برخوردار است؟ آیا تند شدن موضع فرانسه در مورد ایران می تواند به معنای اتخاذ چنین موضعی از سوی کلیت اتحادیه اروپا محسوب شود؟ آیا تاثیرگذاری فرانسه آنقدر در اتحادیه اروپا زیاد هست که بتواند نظرات دیگر کشورهای اتحادیه را با خود همراه کند؟
به عبارتی آری. زیرا دروازه اروپا به سوی خاورمیانه در دست فرانسه است، چنانکه کلید دروازه شرق در دست آلمان است. در غیر اینصورت جواب منفی است زیرا نه فرانسه منتظر اجازه اتحادیه می شود و نه اتحادیه خود را ملزم به رعایت نظرات فرانسه می داند. فرانسه دارای سابقه طولانی استعمار در منطقه است و به چم وخم مسائل منطقه هم آشناست.

فرانسه در مورد حمله آمریکا به عراق موضع مخالفی اتخاذ کرد. با توجه به افزایش تهدیدهای اسرائیل در مورد حمله نظامی به ایران، به نظر شما فرانسه تا چه اندازه در این ارتباط همانند موضوع عراق رفتار خواهد کرد؟
آن موقع ژاک شیراک بر سر قدرت بود و سیاستهای او با سیاست های سارکوزی از زمین تا آسمان فرق می کرد. شیراک هنوز پا جای پای دوگل می گذاشت یا دست کم سعی داشت بگذارد. ولی سارکوزی پای بندی به این حرفها ندارد. برخر خود سوار است و می رود. نسل او با نسلهای قبلی تفاوت فاحش دارد. نمی توان منش ژیسکاردستن یا شیراک را با او مقایسه کرد. فرانسه از اولین کشورهایی خواهد بود که در صورت حمله نظامی به ایران در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت. سارکوزی نمی خواهد چیزی از انگلستان کمتر باشد. شاید کار او واقع بینانه تر باشد، ولی پرستیژ فرانسه در استقلال این کشور بود و نه در همراهی. دست کم منش دوگل این نبود.

 

نظر شما :