ترکیه و رابطه با پاکستان و افغانستان

۱۹ آبان ۱۳۹۰ | ۰۰:۴۲ کد : ۱۷۷۱۸ نگاه ایرانی
گفتاری از میر محمود موسوی، سفیر اسبق ایران در پاکستان و کارشناس مسائل ترکیه برای دیپلماسی ایرانی.
ترکیه و رابطه با پاکستان و افغانستان
دیپلماسی ایرانی: ترکیه در دوره جدید، یعنی بعد از دو جنگ جهانی، سیاست خارجی خود را به طور عمده معطوف به گسترش روابط با جهان غرب تعریف کرده بود و در فضای آن زمان وترکیب جهان دو قطبی، با عضویت در ناتو، در بلوک غرب قرار گرفته و روابط خارجی خود را بر اساس شاخص های موجود این جریان تنظیم می کرد.

در سه دهه اخیر تحولات و تغییرات عمیق و قابل توجهی را در این زمینه رخ داده است. از دهه 80 میلادی، یعنی از زمانی که «تورگوت اوزال» به نخست وزیری ترکیه رسید،‌ در جهت گیری های سیاست خارجی ترکیه تغییراتی پدیدار شد و این تغییرات روز به روز پررنگ تر شده است. بخشی از این تغییرات معطوف به بحث ما یعنی روابط با پاکستان و افغانستان بوده است. به عنوان مثال در دهه 80 سفر اوزال به پاکستان برای تقویت روابط صورت گرفت. اگرچه درسیاست های اوزال در کل منطقه جهت گیری های اقتصادی غلبه داشت. اما آن سفر (که اتفاقا من هم در آن زمان در پاکستان به عنوان سفیر ایران مشغول بودم) در زمان ریاست جمهوری ژنرال ضیاء الحق، بیشتر جهت گیری سیاسی داشت.

در دهه 90 میلادی نیز حرکت های دیگری از سوی دولت ترکیه در زمینه گرایش به روابط با منطقه پاکستان و افغانستان مشاهده می شود که با دو رویکرد متفاوت صورت می گیرد. یک تحول بزرگ جهان سیاست که در این دهه رخ می دهد و موجب ایجاد رویکرد جدیدی در سیاست خارجی ترکیه می شود، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. به دنبال این اتفاق، برای ترکیه حوزه ای جدید وجدا از غرب مطرح می شود و آن آسیای مرکزی و کشورهایی است که به دلیل ترک زبان بودن با ترکیه قرابت دارند، هرچند که بسیاری براین باور هستند که اشتراک زبانی ترکیه با این منطقه محدود است. با توجه به این موضوع ترکیه حرکت های جدیدی در سیاست خارجی خود نشان می دهد.

 تحول دیگر در این دهه در داخل ترکیه است. نجم الدین اربکان که پس از پیروزی در انتخابات با هزار زحمت دولت تشکیل می دهد، حوزه جدیدی برای سیاست خارجی خود تعریف می کند. این حوزه جدید با حوزه هایی که در دهه های گذشته در سیاست خارجی ترکیه موثر بوده،‌ بسیار متفاوت است. او همکاری با جهان اسلام و توجه به کشورهای منطقه را مطرح می سازد. در چارچوب این نگاه،‌ او در خرداد 76 گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه با نام اختصاری «گروه دی ۸» متشکل از ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه را پایه گذاری کرد. این حرکت جدید که به عنوان یک رویکرد در سیاست خارجی ترکیه مطرح شد، مخالفان بزرگی به ویژه در ارتش ترکیه داشت. تحمل ارتش در مدت کوتاهی بسر آمد و با یک شبه کودتا، اربکان را از کار برکنار کرد و با کنار رفتن اربکان، این حرکت نیز از نفس افتاد، هرچند که تعطیل نشد.

در دهه اخیر و از زمانی که حزب عدالت و توسعه بر سرکار آمد،‌ این رویکرد در سیاست خارجی ترکیه درکنار گستره بزرگتری دیده می شود و ترکیه حوزه های جدید برای سیاست خارجی خود تعریف می کند. از سال 2009 که «احمد داوود اوغلو» سکان وزارت خارجه را در ترکیه در دست می گیرد این رویکرد شدت و سرعت بیشتری می گیرد. یعنی نگاه ترکیه در سیاست خارجی در کنار رابطه سنتی با غرب به حوزهای همسایگان، شمال آفریقا، جهان اسلام، خلیج فارس و شبه قاره واز جمله پاکستان و افغانستان معطوف می شود.

 

نگاه ترکیه به پاکستان و افغانستان

 

پس از این مرور فشرده  وکوتاه به تاریخ سیاسی موضوع مورد بحث، به علل و عوامل اصلی این روابط بپردازیم. اهمیت منطقه پاکستان و افغانستان برای ترکیه در وهله اول به دلیل شرایط ژئوپلیتیک این منطقه است. این منطقه از یک طرف در شبه قاره،‌ از سوی دیگر در همسایگی آسیای مرکزی،‌ و از جهات دیگر هم مرز با منطقه خاورمیانه و اقیانوس هند است. بنابراین از نظر ژئوپلیتیک برای ترکیه اهمیت دارد که در این منطقه حضور داشته باشد. ترکیه هرچند از طریق دریای سیاه و مدیترانه به اقیانوس اطلس وصل می شود ولی راه نزدیکی به اقیانوس هند و این منطقه ندارد وارزش این مطلب با عنایت به افزایش روز افزون اهمیت قدرتهای آسیایی روشن است. اگر ترکیه در تلاش است که ارتباطات گسترده ای با کشورهای عربی، پاکستان، هند و دیگران در این منطقه ایجاد کند، یکی از اهدافش توجه به مجموعه کشورهای حوزه اقیانوس هند و فرصت ها و ظرفیت هایی است که در این منطقه وجود دارد.

نکته دومی که باید در زمینه علایق ترکیه به منطقه پاکستان- افغانستان مورد توجه قرار داد، ظرفیت های اقتصادی این منطقه است. جمعیت 180 میلیونی پاکستان و جمعیت 25 تا 30 میلیونی افغانستان بازاری ایجاد می کند که با توجه به سیاست های اقتصادی ترکیه،‌ این کشور نمی تواند آن را نادیده بگیرد

علاوه بر این نگاه ترکیه به این منطقه را باید با توجه به حضور نیروهای ترکیه در قالب نیروهای ناتو که در افغانستان حضور دارند،‌ مورد بررسی قرار داد. طبیعی است که ترکیه تمایل داشته باشد با حضور سیاسی در این منطقه پشتوانه خوبی برای نیروهای نظامی خود در این منطقه داشته باشد.

همچنین در توضیح انگیزه ترکیه برای حضور در منطقه افغانستان با پاکستان، باید به این سیاست کلی اشاره کرد که کشورها معمولا دایره ای را ورای همسایگان خود تعریف می کنند و تلاش می کنند که به فضایی که در پشت همسایگان خود قرار می گیرند توجه کنند. ترکیه هم از این قاعده مستثنی نیست. افغانستان و پاکستان پشت ایران قرار دارند. از این رو آنکارا در طول چند دهه اخیر روابط خوبی با اسلام آباد برقرار کرده است.

نکته دیگر این است که از آنجایی که ترکیه با این دو کشور همسایه نیست، زمینه های اختلاف چندانی ندارند. بنابراین جدا از اشتراکات دینی و مسائل دیگر که اشاره شد، فقدان مسئله مورد تنازع هم می تواند به نزدیک تر شدن این روابط کمک کند. البته این به این معنا نیست که این نوع همکاری یک اتحاد استراتژیک،‌ پایدار و همیشگی است. در حال حاضر چنین ظرفیت هایی را برای روابط این کشورها نمی بینیم. خصوصا با توجه به مشکلاتی که پاکستان و افغانستان در حال حاضر گرفتار آن هستند و به نظر نمی رسد در کوتاه مدت به پایان برسد. 

نکته آخر اینکه بر اساس سیاست های چند دهه اخیر ترکیه، به خصوص بعد از فروپاشی شوروی، این رویکرد دیده شده است که در هر جای کره زمین ترک زبان وجود دارد، ترکیه خود را موظف می داند رابطه ای ویژه با آن منطقه برقرار کند. افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حضور ازبک ها که اقلیتی چشمگیر در افغانستان هستند و حضور اقلیت کوچک ترکمن در افغانستان، دلیل دیگری است که باعث می شود که ترکیه توجه بیشتری به افغانستان نشان دهد. به عنوان مثال در مجموعه درگیری های داخلی که در دهه 90 در افغانستان وجود داشت، ‍ژنرال دوستم مهم ترین چهره ازبک در افغانستان، توسط ترکیه حمایت می شد و حتی وی مدتی در ترکیه میزبانی شد. 

 

نگاه پاکستان به روابط با ترکیه

 

پاکستان بعد از استقلال چند مشکل جدی داشته است. یکی از این مشکلات مشکل هویتی این کشور است که تلاش کرده است با طرح شعارهای اسلامی این هویت را متفاوت از هویت هند تعریف کند. از این جهت پاکستان علاقه مند به برقراری روابط با کشورهای اسلامی است. ترکیه هم یکی از کشورهای قدرتمند جهان اسلام است.

از سوی دیگر پاکستان از نظر توازن نیروها در شبه قاره هند، نیازمند به برقراری روابط مستحکم با ترکیه است. با توجه به این که پاکستان در همسایگی خود هند را با وسعت،‌ جعمیت و توانایی های اقتصادی و نظامی بیشتر می بیند، به دنبال این بوده است که این ضعف را به نحوی برطرف کند. یکی از مهم ترین این راهها علاوه بر تعامل با قدرتهای جهانی افزایش روابط با قدرت های منطقه ای به خصوص ترکیه است. از این جهت پاکستان علاقه مند است که برای توازن در مقابل هند روابط خوب و بادوامی با ترکیه داشته باشد. هرچند پاکستان از توان ایران هم پیش از این در این زمینه استفاده کرده و پاکستان پیش از انقلاب اسلامی ایران، همواره بر ایران و قدرت سیاسی- نظامی ایران تکیه داشت و از طرف حکومت وقت ایران هم حمایت می شد. در چند جنگی که بین پاکستان و هند به وقوع پیوست،‌ پاکستان تا حدودی از حمایت ها و پشتیبانی های حکومت وقت ایران برخوردار بوده است.

نکته دیگری که در این ارتباط باید مورد توجه قرار داد، ترتیبات جدید چند دهه اخیر است. در زمان جنگ سرد، پاکستان جزو بلوک غرب محسوب می شد و شوروی و هند پیوندهای مستحکمی داشتند. بعد از فروپاشی بلوک شرق و خروج جهان از حالت دو قطبی،‌ هریک از کشورهای شبه قاره در سیاست های خود بازنگری کردند. ازجمله این تغییرات این بود که همکاری هند و شوروی تغییر شکل داد و در تحولات جهانی هند جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی واشنگتن پیدا کرد، که پیش از آن دوست سنتی پاکستان بود. پاکستان از این منظر نیز به دنبال این است که برای دنیای جدید و ترتیبات جدید، دوستان دیگری برای خود دست پا کند. از این رو به ترکیه توجه کرده است که در حوزه منطقه ای یکی از قدرت های مطرح است.

 

نگاه افغانستان به روابط با ترکیه

 

افغانستان مشکلات بسیار گسترده و زیادی دارد. البته این پرسش مهمی است که آیا این مشکلات ساخته خود افغانستان است  یا این که از خارج به آن تحمیل شده است؟ حتما بخش بزرگ وجدی این مشکلات زاییده عوامل بیرونی است. حمله شوروی به افغانستان واشغال این کشور آغاز یک دوره سیاه در این کشور بود و مردم مظلوم افغانستان در سالهای گذشته تحت تاثیر طمع های خارجی صدمات زیادی دیده اند. افغانستان کشوری است که در اثر جنگ های مداوم در سه دهه گذشته در این کشور از همه جهت صدمه دیده است. از این رو این کشور به یکی از نیازمندترین کشورهای دنیا تبدیل شده است. به دلیل این نیازمندیها،‌ همکاری با دیگران، روندی اساسی است که در تنظیم سیاست های خارجی افغانستان همواره مطرح بوده است. رابطه با ایران، پاکستان و ترکیه زمانی تعریف خود را پیدا می کند که پاسخگوی این مسئله باشد که افغانستان چگونه می تواند از طریق این رابطه بر بخشی از مشکلات خود فائق آید.

ترکیه با توجه به ظرفیت های سیاسی،‌ اقتصادی و تکنولو‍ژیک‌ می تواند دوست خوبی برای افغانستان باشد. هیچ نوع طمع های ارضی و دعواهای مرزی هم در این رابطه مطرح نیست. حضور ترکیه در اروپا و نفوذ آن در ناتو و همچنین رابطه نزدیک با امریکا در منظر دولتمردان افغانستان از دیگر امتیازات ترکیه است. بنابراین از منظر افغانستان،‌ ترکیه واجد شرایطی است که می تواند به عنوان دوست افغانستان عمل کند. به خصوص که متقابلا ترکیه هم علاقه نشان داده است که در راستای حل مشکلات افغانستان فعال باشد.

در جمع بندی مطلب ملاحظه می شود ترکیه از یک سو وافغانستان و پاکستان از سوی دیگر دلایل کافی برای پیوندهای دوستانه دارند. هرچند متاسفانه باید گفت چنین شرایطی برای روابط نزدیک میان پاکستان و افغانستان در حال حاضر مشاهده نمی شود.

 

نظر شما :