ایران تمایلی به برقراری رابطه با امریکا ندارد

۰۵ تیر ۱۳۹۰ | ۱۷:۰۱ کد : ۱۴۰۹۶ سرخط اخبار
 مدیر بخش خاورمیانه در مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی آمریکا در گزارشی با استناد به یک مقام اماراتی نوشت که نشانه‌های آشکار شکست آمریکا در سراسر جهان قابل مشاهده است.

به گزارش فارس، "جون آلترمن "، مدیر "برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی " آمریکا، گزارشی را درباره "ارزیابی کشورهای خارجی از قدرت آمریکا " نوشته است که بخش دوم آن بشرح زیر است:

*کاهش قدرت آمریکا در مقایسه با قدرت ایران

هیچیک از این مقاله‌ها حاکی از انحطاط مطلق قدرت آمریکا نیست، اما هر دوی آنها -و مقاله‌های مشابه آنها- از کاهش قدرت آمریکا در مقایسه با قدرت ایران سخن می‌گویند. از این استدلالها می‌توان به دو نتیجه کاملا متضاد رسید. یکی از قطبهای این نتیجه گیری، نوع دفعی آن است: وجود ضعف نسبی در قدرت آمریکا آزادی عمل بیشتری به ایران می‌دهد. ایران تا زمانی که خواهان مواجهه نظامی مستقیم با آمریکا نباشد (و تمام شواهد نشان می‌دهد که رهبری ایران با احتیاط تمام از چنین مواجهه ای دوری می‌جوید) می‌تواند با خیز برداشتن در راه پیشبرد برنامه هسته ای و حمایت از نمایندگانی که منافع مشتریان آمریکا در دولتهای منطقه ای را به خطر می‌اندازند، نظم آمریکایی مآب حاکم بر منطقه را متزلزل سازد. به این طریق زوال قدرت آمریکا ایران را قدرتمند می‌سازد و به منافع آمریکا در منطقه خلیج فارس و فراتر از آن لطمه وارد می‌کند.

*کاهش قدرت آمریکا مانع بر سر روابط ایران و آمریکا را از میان برمی‌دارد

کاهش نسبی قدرت آمریکا مانعی را که همواره سد راه نزدیکی روابط ایران و آمریکا بوده است، از میان برمی دارد. اگر چندین دهه نابرابری عمیق قدرت میان آمریکا و ایران، ضرورت و فوریت حل تنشهای موجود میان دو کشور را از بین برده باشد، کاهش نسبی اختلاف قدرت آنها فرصت مناسبی برای پیشبرد همزمان منافع آمریکا و ایران از طریق همکاری و گفتگو به دست می‌دهد.

*در حکومت ایران هیچ نشانی از تمایل به برقراری مصالحه موقت با آمریکا دیده نمی‌شود

نمی‌توان به آسانی به ماهیت چنین استدلالی پی برد: آیا این تنها استدلالی نظری است یا هدف حقیقی رهبران ایران نیز هست؟ در فعالیتهای علنی حکومت ایران هیچ نشانی از تمایل به برقراری مصالحه موقت با آمریکا دیده نمی‌شود. برخی از گزارشهای موجود نشان از بی اعتنایی دولت ایران نسبت به اشارات غیر رسمی دولت آمریکا دارد؛ در اکتبر 2009 تهران خود را از آنچه ظاهرا قراردادی میان دو کشور محسوب می‌شد، کنار کشید؛ محتوای این قرارداد تحویل اورانیوم غنی شده به رآکتور تحقیقی تهران درمقابل دریافت اورانیوم با درجه غنی سازی پایین برای انتقال به خارج از مرزها و تعلیق غنی سازی با درجه بالا در درون مرزهای ایران بود. به علاوه رفتار ایران در دامنه وسیعی از مذاکرات، از جمله مذاکرات مربوط به حقوق انرژی، حاکی از نگرانی مسئولین از ضعفهای کشور است. مذاکره کنندگان از ترس مداوم ایران سخن می‌گویند؛ از دیدگاه مسئولین این کشور تمایل هر گروهی نسبت به معامله با جمهوری اسلامی خود دلیلی است بر این امر که این معامله برای طرف مقابل سود بیشتری در بر دارد تا برای مردم ایران. به دنبال انعقاد هر قرارداد مسئولین تمایل آشکاری نسبت به مذاکره مجدد نشان می‌دهند تا شرایط قرارداد را در جهت کسب منافع بیشتر تغییر دهند.

*ایرانی‌ها افزایش قدرت کشورشان و کاهش قدرت آمریکا را برای بهبود روابط مناسب می‌دانند

در مورد ایران، رفتارها و گفتارها حاکی از تمایل شدید نسبت به سپردن نوعی التزام نظری است. اما به دلیل نگرانی ایران درباره امور داخلی گمانه زنی درباره رسیدن به نقاط مشترک لازمه این التزام دشوار است. ایران مشتاقانه در جستجوی نشانه‌های قوت و ضعف آمریکاست، اما این جستجو پیوند محکمی با جستجوی ایران برای کسب هویت و احترام در میان کشورهای منطقه دارد؛ در نتیجه نگرانیهای جانبی ایران بر ارزیابی این کشور از آمریکا سایه می‌اندازد. از دیدگاه بسیاری از ایرانیان، افزایش قدرت کشورشان در مقابل کاهش قدرت آمریکا موقعیت مناسبی برای بهبود روابط میان دو کشور به دست می‌دهد، اما اقدامات ایران در راه برقراری روابط دو جانبه به هیچ وجه امید بخش نیست. بیشتر کشورهای منطقه همچنان طرفدار آمریکا هستند، و جاه طلبی هسته ای آشکار ایران بیش از آنکه موقعیتی برای تجدید روابط به دست دهد، انگیزه ای برای ایجاد اختلاف میان ایران و آمریکا و متحدانش به وجود می‌آورد.

*ایران به دنبال برابری با آمریکا است

در اوج ناباوری احزاب منتفع در خلیج {فارس}، به نظر می‌رسد ایران با قرار دادن آمریکا در مرکز توجه خود، نقشی را که باید در خلیج {فارس} ایفا کند نادیده گرفته است. یک آلمانی که در هسته متفکر یکی از کشورهای خلیج فارس فعالیت می‌کند، از این کناره گیری گله‌مند است: ایران به شدت نسبت به مسائل امنیتی کشورهای عضو شورای خلیج فارس بی توجه است، و... تنها هدف این کشور برابری با آمریکا است، تا جایی که خود را هم‌پیمان واشنگتن می‌داند... در نتیجه ماهیت دیدگاه ایران نسبت به همسایگانش به گونه ای است که به نفرت پهلو می‌زند و نشانه‌هایی از احساس برتری و خودبزرگ بینی را آشکار می‌سازد.

- دیدگاه کشورهای حوزه خلیج فارس درباره ایران

*احتمال تهدید نظامی از جانب ایران برای کشورهای خلیج فارس بسیار کم است

کشورهای حوزه خلیج فارس مجموعه گسترده تهدیدهای برخاسته از ایران را در مرکز توجه خود قرار داده اند. عده‌ای بر این باورند که احتمال هرگونه تهدید نظامی مستقیم از جانب ایران برای این کشورها بسیار کم است، اما بیشتر آنها تهدیدها را از نوع سیاسی می‌دانند: اقدام به براندازی داخلی و ارعاب دیپلماتیک. نخبگان منطقه ای متفق القول بر این باورند که به رغم کوچک شمرده شدن، ایران بزرگترین تهدید برای امنیت آنها به شمار می‌رود. این جمله یکی از شاهزادگان سعودی همیشه در یادها می‌ماند: "ایران ببری کاغذی با چنگالهای فولادین است. " اما با وجود این اتفاق نظر، نخبگان بر سر چگونگی تغییرات ناشی از دستیابی ایران به فناوری تولید انرژی هسته ای با هم اختلاف نظر دارند. یکی از مقامات ارشد کویت بر این باور است که ایران هسته ای تغییر چندانی نخواهد کرد. طی دو گفتگوی جداگانه، مقام ارشد کویتی چنین سوالی را مطرح کرد: "وقتی کسی تفنگی را به سوی پیشانیت نشانه گرفته است، چه فرقی می‌کند که از پشت سرهم توپی را به سویت نشانه رفته باشد؟ "

مقامات دیگر با اطمینان می‌گویند که دستیابی ایران به سلاح هسته ای، کل منطقه را درگیر رقابت هسته ای خواهد کرد. در سال 2006 یک دیپلمات ارشد سعودی در گفتگوی خود با محققان غربی اظهار داشت که بهترین راه مقابله کشورهای منطقه با توانایی هسته‌ای ایران، استفاده از "یک سلاح هسته ای دیگر است ".

اخیرا یکی از شاهزادگان سعودی با گله مندی گفت: "ما عریانیم. از یک سو در همسایگی کسی که قدرت هسته ای دارد [اسرائیل]، و از سوی دیگر در جوار کشوری که در حال به دست آوردن این قدرت است [ایران]. "

*جایگاه ویژه ایران در پی حضور فعال در منطقه

بی شک تهدیدی که کشورهای منطقه خلیج فارس از جانب ایران احساس می‌کنند، به کشورهای همسایه آنها نیز سرایت می‌کند. یکی از مقامات رسمی امارات می‌گوید که ایران در جنوب لبنان، غزه و یمن سر پل ساحلی ساخته و در بحرین، همسایه شرقی عربستان سعودی و کویت، کانونهای سیاسی غیرفعال ایجاد کرده است. او بر این باور است که عراق "دیگر تهدیدی به حساب نمی‌آید. "

این نگرانیها در نوشتار نویسنده ای لبنانی که دریکی از مراکز واقع در دبی فعالیت می‌کند، انعکاس یافته است: "مشاهدات آشکارا نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی به دلیل حضور فعال در کشورهای عربی به واسطه همکاری با حزب الله و حماس در دمشق، در انتقالات جدید منطقه- در عراق، فلسطین، لبنان، و سوریه- جایگاهی یافته است. چنین نفوذی به قیمت از میان بردن نقش کشورهای حوزه خلیج فارس- به خصوص عربستان سعودی- که همواره نقش موثری در فرآیند شکل گیری خط مشی سیاسی خاورمیانه ایفا کرده، به دست آمده است. "

*تلاش برای حفظ تهران به دلیل روابط ایران با اکثر کشورهای دنیا

به رغم شدت تهدید- یا شاید به واسطه آن- کشورهای عربی حوزه خلیج فارس احساس می‌کنند که ابزارهای اندکی برای مقابله با ایران در اختیار دارند. یک شاهزاده ارشد می‌گوید: "امارات متحده عربی کشور کوچکی است. اما ایران روابط گسترده ای با بیشتر کشورهای دنیا، از چین تا شیلی دارد ". پاسخ اساسی به این مشکل حفظ رابطه با ایران است و تمام کشورهای حوزه خلیج فارس این رابطه را تا حدودی حفظ کرده اند.

تجارت دو سویه و ملاقاتهای مقامات ارشد کشورها موجب افزایش ارزش روابط دو جانبه مثبت از دیدگاه ایران و ایجاد انگیزه برای پیشبرد اینگونه روابط می‌شود. مشاور امنیتی یک مقام سلطنتی اماراتی توضیح می‌دهد که "روابط امارات با ایران کاملا شکل گرفته است " و دولت امارات متحده عربی با ایران "بیش از هر کشور دیگری مذاکره می‌کند ".

با وجود ترس عربستان سعودی از ایران، ملک عبدالله پادشاه این کشور در سال 2007 محمود احمدی نژاد را رسما برای زیارت خانه خدا دعوت نمود؛ احمدی نژاد اولین رئیس جمهور ایران بود که به عنوان مهمان رسمی پادشاه سعودی به سفر حج رفت.

*ایران تبدیل به کشوری هسته‌ای خواهد شد

پاسخ دیگر شکیبایی پیشه کردن در برابر ایران است که طرفدارانی نیز دارد. یک مقام سلطنتی سعودی چنین استدلال می‌کند: "حکومت ایران از درون دستخوش دگرگونی و تبدیل به رژیمی نظامی تر است. نظامی تر شدن این حکومت، به معنای اولویت یافتن مسائل امنیتی بر ایدئولوژی است. تنها کاری که باید انجام دهیم اعمال سیاست تحدید نفوذ است. نیازی نیست این رژیم را تهدید کنیم، تنها باید صبر کنیم تا شکل واقعی خود را به دست آورد. "

اما این دیدگاه آشکارا در اقلیت است. مقام سلطنتی دیگری معتقد است که کار از کار گذشته است و دیدگاه خود را چنین توضیح می‌دهد: "شورای امنیت سازمان ملل ایران را از تولید سلاحهای هسته ای منع نخواهد کرد. ایران تبدیل به کشوری هسته‌ای خواهد شد. ما احتمال شکل گیری چنین نظامی را منتفی نمی‌دانیم. "

*حفظ روابط با ایران بخشی از راهبرد کشورهای خلیج فارس است

حفظ روابط و شکیبایی پیشه کردن تنها بخشی از راهبردهای موجود است. ماهیت منطقه ای تهدید ایران و ترس از مناسب نبودن خاک کشورهای متحد عضو شورای همکاری خلیج فارس به عنوان جایگاه استقرار ابزارهای دفاع ملی موجب شده که تک تک کشورهای منطقه برای حفاظت از خود به آمریکا تکیه کنند. مشاور یکی از مقامات سلطنتی امارات متحده عربی توضیح داد که از آنجا که کشور متبوعش باور چندانی به توانایی شورای همکاری خلیج فارس یا تمایل این شورا نسبت به حفظ منافع این کشور در صورت بروز هرگونه درگیری ندارد، در پی تعمیق روابط خود با آمریکا، انگلیس، فرانسه و استرالیا است. حتی در این شرایط، رئیس این مشاور می‌گوید: "بزرگترین اشتباه این است که بگوییم کسی به ما کمک خواهد کرد. "

*برخورد نظامی با ایران نتایج فاجعه‌باری را خواهد داشت

اما کشورهای حوزه خلیج فارس واقعا نمی‌دانند چه نوع ابزار حفاظتی مورد نیاز آنهاست، یا حتی در صورت وقوع درگیری، آمریکا چگونه و با چه ابزارهایی از آنها حفاظت خواهد کرد. یکی از شاهزادگان ارشد سعودی آشکارا در این مورد نگران است: "انتخاب گزینه نظامی برای مقابله با ایران هسته ای نتایج فاجعه باری را موجب خواهد شد. ایران هسته ای نتایج فجیعی به بار خواهد آورد. "

یک شیخ اماراتی ابهام در وضعیت موجود را چنین بیان می‌کند: "راه حل این مشکل بمباران کردن ایران نیست، اما هیچ راه حل دیگری هم وجود ندارد. می‌دانیم که اعمال تحریم نسبت به ایران تاثیری نخواهد داشت. "

یکی از رهبران امارات بر این باور است که لازمه اتخاذ هر تصمیمی برای حمله نظامی به ایران، آماده کردن مقدمات است. او چنین استدلال می‌کند: "هیچ کشوری نمی‌تواند تصمیم بگیرد که فردا به ایران حمله کند. باید با ایران گفتگو کنیم. فرآیند تصمیم گیری باید تدریجی باشد. نحوه برخورد با مساله ایران باید قانع کننده و دقیق باشد. "

*سیاست آمریکا بسیار محتاطانه است

خط مشی دولت اوباما، تا زمانی که با جدیت و تعهد مورد پشتیبانی قرار گیرد، خط مشی مناسبی خواهد بود. به تایید مقام رسمی بالا "تصمیم اوباما مبنی بر برخورد دوستانه در کنار کار سخت، کاملا درست بود. "

اما دیگر مقامات منطقه فکر می‌کنند سیاست آمریکا بسیار محتاطانه است. یکی از مقامات سلطنتی سعودی بر این باور است که تنها خط مشی عملی برای تامین امنیت منطقه تلاش در جهت رسیدن به هدف خاورمیانه خالی از سلاحهای کشتار جمعی است؛ هدفی که از طریق تحریمها و تشویقها پی گیری شده و در خلال این مدت با تعهد هسته ای پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (به جای آمریکا) مورد حمایت قرار گرفته است. او با تکیه بر این فرض مسلم که کشورهای عربی می‌توانند در خصوص مسائل منطقه ای مربوط به فلسطین، سوریه و لبنان بیش از ایران به آمریکا کمک کنند، و این حقیقت که هرگونه مذاکره میان ایران و آمریکا در جهت منافع ایران منحرف خواهد شد، مخالف تعقیب مساله لزوم مذاکره میان این دو کشور است.

*جنگ عراق و افغانستان گزینه‌های نظامی آمریکا در قبال ایران را محدود می‌کند

تمام کشورهای حوزه خلیج فارس در این نکته توافق دارند که عملیات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان گزینه‌های نظامی این کشور در مورد ایران را محدود می‌کند، به علاوه استنباط همگانی چنین است که صف آرایی آمریکا در این مناطق تاثیری دراز مدت بر نیروهای آمریکایی خواهد داشت. اما بنا به توضیح یک شاهزاده سعودی: "ابرقدرت بودن گزینه‌های بسیاری را در زمینه‌های نظامی، مالی، جنگ نرم، و فعالیت از طریق متحدین در اختیار کشور قرار می‌دهد. اما هیچ تضمینی برای نتایج حاصله وجود ندارد. "

*نشانه‌های آشکار شکست آمریکا در سراسر جهان قابل مشاهده است

خردمندانه ترین دیدگاه از جانب یکی از وزرای کشور امارات مطرح شد؛ وی جلسه بحث درباره چرایی "امتناع " آمریکا نسبت به حمله به ایران را با این توجیه که تمام این گفتگوها "هیاهویی " بیش نیست، قطع کرد. وی بر اساس این استدلال که نشانه‌های آشکار شکست آمریکا در سراسر جهان قابل مشاهده است، بر این نکته تاکید کرد که آنچه واقعا اهمیت دارد، نتیجه به دست آمده پس از اتخاذ تصمیم جدی از سوی این کشور برای انجام هرکاری است. بنا بر ارزیابی وی، آمریکا در سالهای اخیر تمام اعتبار خود را در راه پیشبرد چند ابتکار عمل محدود به کار برده است، و اگرچه این ابتکار عملها کاملا موفقیت آمیز نبوده، اما آمریکا در پیشبرد آنها نقشی حیاتی و سازنده ایفا کرده است. بنا به قضاوت این وزیر اماراتی، آمریکا در مورد مساله تامین امنیت خلیج فارس کاملا جدی است و معیار سنجش توانایی آمریکا برای تاثیرگذاری برمسائل خلیج فارس، نمی‌تواند مساله ای کاملا متفاوت مانند توانایی این کشور در برگزاری انتخابات غنا باشد، چرا که گستره و میزان اهمیت مسائل مختلف با هم متفاوت است.

 


نظر شما :