چرا صالحی باید به عربستان برود؟
دکتر رحمان قهرمانپور در روزنامه تهران امروز نوشت:
1ـ سیاست خارجی عرصه تامین منافع ملی به شیوه عقلایی با کمترین هزینه است. دیپلماسی یعنی عمل براساس منافع یک ملت. امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که متاسفانه عربستان با شیوههای مختلف و بعضا مغایر با اصول اسلامی منافع ملی ما را به خطر انداخته است. از چین گرفته تا هند و پاکستان و آسیای مرکزی، عربستان در این مناطق مجموعه اقداماتی را انجام داده که خلاف منافع ملی ما بوده است. بخشی از این اقدامات هنوز هم ادامه دارد. ریشه این نوع اقدامها نیز شرایط داخلی عربستان و مخصوصا احساس ناامنی خانواده سلطنتی است. درآمدهای سرشار نفتی نیز به ریاض این امکان را میدهد که از این درآمد بهعنوان پشتوانه اقدامات خود بهره گیرد.
2 - ما از اقدامات عربستان ناخشنودیم. افکار عمومی نگران است. دیپلماتها هم بیکار ننشستهاند. اقدام شتابزده موثر نیست اما انفعال و دستروی دست گذاشتن هم چاره نیست. شاید چاره کار در تقسیم کار باشد. افکار عمومی و گروههای غیردولتی باید اقدامهای خود را پیش ببرند. با لحاظ منافع ملی اعتراض کنند. دیپلماتها باید به پشتوانه افکار عمومی قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات افزایش دهند. نگرانی و نارضایتی افکار عمومی به معنای توقف اقدامهای رسمی دیپلماتیک نیست. قرار نیست دیپلماتها در مذاکراتشان اعتراض بحق مردم را ناحق جلوه دهند. اعتراض مردمی باید جایی به نتیجه برسد و آن میز مذاکرات است اما یک دیپلمات برای بهرهگیری از حساسیت افکار عمومی باید این امکان را داشته باشد که بدون دغدغه و نگرانی و ترس پشت میز مذاکره نشسته حرف حق خود را زده، با جسارت آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کند.
3 - در بدترین سناریو ممکن است مقامات سعودی آقای صالحی را آنگونه که شایسته است تحویل نگیرند و شأن او را رعایت نکنند اما چه چیزی بالاتر از منافع یک ملت است؟ما از نظر اخلاقی بین دو گزینه واقع شدهایم: پذیرفتن بیاحترامیهای احتمالی بهخاطر یک ارزش والاتر یعنی دفاع از منافع نظام و مردم یا کنار کشیدن و اظهار امیدواری نمودن به بهتر شدن اوضاع. مگر نه این است که همه مسئولان نظام از صدر تا ذیل نماینده مردم بوده و باید در خدمت آنها باشند؟ منافع مردم در این است که جلوی اقدامات غیردوستانه عربستان گرفته شود و این کار از طریق ارسال پیام تلویزیونی، اظهار امیدواری کردن و نظیر اینها در شرایط فعلی میسر نیست. اگر کسی قصد این کار را دارد باید دست او را فشرد.
4 - آقای دکتر صالحی به دلیل تسلط به زبان عربی و حضور در جده پتانسیل شخصی قابل توجهی برای مذاکره با ریاض دارد. نباید این فرصت را از دست داد. یک بخش قابل توجه دیپلماسی همین روابط شخصی و انسانی است. اگر یک بیگانه در همین خیابانهای خودمان به زبان فارسی حرف بزند، دید ما نسبت به او عوض شده، مثبتتر میشود. در عالم دیپلماسی هم این نکته تا حدی صادق است. صالحی میتواند بدون واسطه، بدون مترجم، به زبان خود عربستانیها، به آنها بگوید روشی که در پیش گرفتهاند به منفعت هیچیک از دو طرف نیست.
5 - سیاست همواره دو چهره دارد: رقابت و همکاری. هیچگاه در عمل نمیتوان این دو را کاملا از هم تفکیک کرد. سیاست فقط برنده شدن نیست. احتمال باخت هم وجود دارد. به قول سعدی با دوست باید چنان رفتار کرد که اگر دشمن شد، زیان نکنی و با دشمن چنان باید بود که اگر دوست شد خجل نشوی. ممکن است شرایط منطقهای به سمتی برود که ایران و عربستان را ناگزیر از همکاری کند.
6 - قهر کردن یکی از ویژگیهای قابل انتقاد ماست. نباید این خصلت فرهنگی و روانشناختی را به حوزه دیپلماسی و منافع ملی تسری داد. عربستان یک فرد نیست که بگوییم با دیدن او از فرط ناراحتی و عصبانیت نمیتوانیم کنترل خود را حفظ کرده، چیزی نگوییم. عربستان یک مجموعه است با آدمهای مختلف و منافع مختلف. اینگونه نیست که دستگاه حاکم عربستان از صدر تا ذیل از وزیر و معاون وزیر گرفته تا یک کارمند جزء همه و همه علیه ایران باشند. سیاست به ما میآموزد روزنهها را به گذرگاههایی تبدیل کنیم برای حرکت کردن و تامین منافع ملی. حرف نزدن مشکلی را حل نمیکند و ایبسا سوء تفاهمها را تشدید میکند. آقای صالحی! خشم اسلامی ـ انقلابی خود را در سینه نگهدار اما برو ریاض و مذاکره کن.
1ـ سیاست خارجی عرصه تامین منافع ملی به شیوه عقلایی با کمترین هزینه است. دیپلماسی یعنی عمل براساس منافع یک ملت. امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که متاسفانه عربستان با شیوههای مختلف و بعضا مغایر با اصول اسلامی منافع ملی ما را به خطر انداخته است. از چین گرفته تا هند و پاکستان و آسیای مرکزی، عربستان در این مناطق مجموعه اقداماتی را انجام داده که خلاف منافع ملی ما بوده است. بخشی از این اقدامات هنوز هم ادامه دارد. ریشه این نوع اقدامها نیز شرایط داخلی عربستان و مخصوصا احساس ناامنی خانواده سلطنتی است. درآمدهای سرشار نفتی نیز به ریاض این امکان را میدهد که از این درآمد بهعنوان پشتوانه اقدامات خود بهره گیرد.
2 - ما از اقدامات عربستان ناخشنودیم. افکار عمومی نگران است. دیپلماتها هم بیکار ننشستهاند. اقدام شتابزده موثر نیست اما انفعال و دستروی دست گذاشتن هم چاره نیست. شاید چاره کار در تقسیم کار باشد. افکار عمومی و گروههای غیردولتی باید اقدامهای خود را پیش ببرند. با لحاظ منافع ملی اعتراض کنند. دیپلماتها باید به پشتوانه افکار عمومی قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات افزایش دهند. نگرانی و نارضایتی افکار عمومی به معنای توقف اقدامهای رسمی دیپلماتیک نیست. قرار نیست دیپلماتها در مذاکراتشان اعتراض بحق مردم را ناحق جلوه دهند. اعتراض مردمی باید جایی به نتیجه برسد و آن میز مذاکرات است اما یک دیپلمات برای بهرهگیری از حساسیت افکار عمومی باید این امکان را داشته باشد که بدون دغدغه و نگرانی و ترس پشت میز مذاکره نشسته حرف حق خود را زده، با جسارت آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کند.
3 - در بدترین سناریو ممکن است مقامات سعودی آقای صالحی را آنگونه که شایسته است تحویل نگیرند و شأن او را رعایت نکنند اما چه چیزی بالاتر از منافع یک ملت است؟ما از نظر اخلاقی بین دو گزینه واقع شدهایم: پذیرفتن بیاحترامیهای احتمالی بهخاطر یک ارزش والاتر یعنی دفاع از منافع نظام و مردم یا کنار کشیدن و اظهار امیدواری نمودن به بهتر شدن اوضاع. مگر نه این است که همه مسئولان نظام از صدر تا ذیل نماینده مردم بوده و باید در خدمت آنها باشند؟ منافع مردم در این است که جلوی اقدامات غیردوستانه عربستان گرفته شود و این کار از طریق ارسال پیام تلویزیونی، اظهار امیدواری کردن و نظیر اینها در شرایط فعلی میسر نیست. اگر کسی قصد این کار را دارد باید دست او را فشرد.
4 - آقای دکتر صالحی به دلیل تسلط به زبان عربی و حضور در جده پتانسیل شخصی قابل توجهی برای مذاکره با ریاض دارد. نباید این فرصت را از دست داد. یک بخش قابل توجه دیپلماسی همین روابط شخصی و انسانی است. اگر یک بیگانه در همین خیابانهای خودمان به زبان فارسی حرف بزند، دید ما نسبت به او عوض شده، مثبتتر میشود. در عالم دیپلماسی هم این نکته تا حدی صادق است. صالحی میتواند بدون واسطه، بدون مترجم، به زبان خود عربستانیها، به آنها بگوید روشی که در پیش گرفتهاند به منفعت هیچیک از دو طرف نیست.
5 - سیاست همواره دو چهره دارد: رقابت و همکاری. هیچگاه در عمل نمیتوان این دو را کاملا از هم تفکیک کرد. سیاست فقط برنده شدن نیست. احتمال باخت هم وجود دارد. به قول سعدی با دوست باید چنان رفتار کرد که اگر دشمن شد، زیان نکنی و با دشمن چنان باید بود که اگر دوست شد خجل نشوی. ممکن است شرایط منطقهای به سمتی برود که ایران و عربستان را ناگزیر از همکاری کند.
6 - قهر کردن یکی از ویژگیهای قابل انتقاد ماست. نباید این خصلت فرهنگی و روانشناختی را به حوزه دیپلماسی و منافع ملی تسری داد. عربستان یک فرد نیست که بگوییم با دیدن او از فرط ناراحتی و عصبانیت نمیتوانیم کنترل خود را حفظ کرده، چیزی نگوییم. عربستان یک مجموعه است با آدمهای مختلف و منافع مختلف. اینگونه نیست که دستگاه حاکم عربستان از صدر تا ذیل از وزیر و معاون وزیر گرفته تا یک کارمند جزء همه و همه علیه ایران باشند. سیاست به ما میآموزد روزنهها را به گذرگاههایی تبدیل کنیم برای حرکت کردن و تامین منافع ملی. حرف نزدن مشکلی را حل نمیکند و ایبسا سوء تفاهمها را تشدید میکند. آقای صالحی! خشم اسلامی ـ انقلابی خود را در سینه نگهدار اما برو ریاض و مذاکره کن.
نظر شما :