گزارش آژانس اعتبار حقوقی ندارد

۰۴ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۰:۳۷ کد : ۱۳۱۰۶ گفتگو
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی‌.
گزارش آژانس اعتبار حقوقی ندارد
دیپلماسی ایرانی: شب گذشته مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی ‌تازه ترین گزارش خود را برای بررسی در نشست شورای حکام در اختیار اعضای آژانس قرار داد. آمانو در این گزارش گفته آژانس نمی‌تواند تأیید کند که همه برنامه هسته‌ای ایران، صلح‌آمیز باشد. در این گزارش همچنین از احتمال طراحی «کلاهک هسته‌ای» توسط ایران برای نصب بر روی موشک شهاب سه خبر داده شده است. دیپلماسی ایرانی اهداف انتشار چنین گزارشی را با علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی‌در میان گذشته است که در ادامه می‌خوانید:

 

آقای بروجردی، آژانس بین المللی انرژی اتمی  ‌بر اساس گزارش جدید مدیرکل می‌گوید که اطلاعات بیشتری در باره جنبه احتمالاً نظامی‌برنامه هسته ای ایران بدست آورده است و از وجود احتمالی فعالیت‌های فاش نشده اتمی ‌از جمله فعالیت‌هایی مرتبط با توسعه یک کلاهک اتمی ‌برای یک موشک ابراز نگرانی می‌کند. به نظر شما این گزارش تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است؟

 

گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی ‌همواره به همین صورت بوده است. مدیر کل آژانس همیشه یک بخشی را برای خوشایند آمریکایی‌ها در گزارش‌های خود قرار می‌دهد. در گزارشهای آقای البرادعی مدیرکل سابق آژانس این مسئله کمتر بود ولی در حال حاضر به دلیل وابستگی بیشتر آقای آمانو به آمریکا، این بخش پررنگ تر شده است. با این وجود این مشخص است که این مسائل عاری از حقیقت است. خوشبختانه ما تنها کشوری هستیم که کلیه فعالیت‌های هسته ای اش کاملا آشکار است. ما بارها از بازرسان و خبرنگاران دعوت کرده ایم که به بازدید از فعالیت‌های هسته ای مان بپردازند.

چندی پیش نیز از نمایندگان همه کشورها دعوت شد که از مراکز هسته ای کشورمان بازدید کنند و از نزدیک شاهد باشند که کلیه فعالیت‌های هسته‌های جمهوری اسلامی‌ایران در چارچوب اهداف صلح آمیز و مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی ‌و عهدنامه ان پی تی است. بنابراین به نظر می‌رسد این فضا سازی‌ها در راستای اهداف سیاسی صورت می‌گیرد و فاقد ارزش حقوقی است. این گونه تبلیغات را غربی‌ها سالها است که انجام می‌دهند و به لحاظ حقوقی نیز هیچ گونه ارزشی ندارد چرا که هیچ مستندی ندارد و صرفا بر اساس اطلاعات ادعایی مسائلی از این دست را مطرح می‌کنند.

 

این فضا سازی رسانه ای در حال حاضر با چه هدفی صورت می‌گیرد؟

 

به دنبال نامه خانم اشتون به ایران و پاسخ آقای جلیلی و انتظاری که غرب داشت مبنی بر این که ایران در چارچوب نقطه نظرات مذاکرات را ادامه دهد، در حال حاضر آنها از یک طرف نوعی از بن بست در مذاکرات را احساس می‌کنند و از طرف دیگر با توجه به این که سنگرهای غرب در منطقه یکی پس از دیگری درحال فروپاشی است. یعنی کشورهایی که حافظ منافع آمریکا در منطقه بودند، از مصر و تونس گرفته تا لیبی و یمن، دچار بحران شده اند و آمریکا پایگاه خود در این کشورها را از دست داده است.

علاوه براین، انتخابات پیش روی آمریکا ایجاب می‌کند که آمریکاییها به گونه ای فضاسازی در این زمینه دست بزنند. به عنوان مثال سناریو بن لادن در همین زمینه مطرح شد و با تبلیغات گسترده ای اجرا شد. در همین راستا یک موج تبلیغاتی منفی گسترده ای علیه جمهوری اسلامی‌ایران به راه افتاده است. این موج نیز حلقه دیگری از همین زنجیر است که اوباما تلاش می‌کند به واسطه آن کاهش محبوبیت خود در افکار عمومی ‌آمریکا را جبران کند. 

آنها با توجه به امکانات تبلیغاتی گسترده ای که در اختیار دارند تلاش می‌کنند با این گونه فضا سازی‌های چهره اوباما را بازسازی کند و بتواند این وضعیت را به نفع خود برگردانند.

 

صحبت‌های اخیر اوباما در مورد ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این صحبت‌ها را نیز باید در راستای این فضا سازی ارزیابی کرد؟

 

البته از اوباما نباید انتظار داشت که در مورد ایران مثبت صحبت کند. این گونه صحبت کردن در مورد ایران طبیعی است. اما من فکر می‌کنم شکست‌های مکرر آمریکا در منطقه و وضعیت بدی که پیدا کرده اند و به خصوص نگرانی جدی اسرائیل از فروپاشی رژیم مبارک و عدم تحقق برنامه‌های طراحی شده آنها در مورد سوریه، شرایطی را ایجاد کرده که آمریکا از وضعیت موجود ناراضی و عصبانی باشد و به همین دلیل سعی می‌کنند توجهشان را به جایی معطوف کنند که بتواند در جهت اهدافشان فضا سازی کند.

 

سخنان اوباما در مورد شکل گیری دولت فلسطینی در محدوده مرزهای سال 67 و مخالفت اسرائیل را تا چه اندازه دارای اهمیت می‌دانید؟ آیا این مسئله را می‌توان به عنوان یک اختلاف جدی میان آمریکا و اسرائیل تشخیص داد؟

 

در هر صورت اوباما هفته گذشته در سخنرانی خود ایده ای در مورد تشکیل دولت فلسطینی در سرزمین‌های محدوده 67 مطرح کرد که با مخالفت نتانیاهو مواجه شد.  در این زمینه دو نظریه وجود دارد. یکی این که این اختلاف، یک اختلاف جدی و استراتژیک است و نظر دیگر این که این که یک حرکت حساب شده توافقی از سوی آمریکا و اسرائیل است. با توجه به این که حماس و فتح بعد از امضای توافقنامه، به طور مشترک پیشنهاد طرح مسئله شکل گیری دولت فلسطینی در محدوده مرزهای سال 67 در مجمع عمومی‌سازمان ملل را مطرح کردند، به نظر من آمریکا یی‌ها علاقه مند نیستند این اهرم از دست آنها خارج شود و به مصوبه سازمان ملل تبدیل شود.

به همین خاطر این پیشنهاد را آمریکا مطرح کرد که در این چارچوب بتوانند حرکت کنند و مسئله را پیش ببرند. از سوی دیگر رژیم صهیونیستنی نیزهیچ وقت موافقت نمی‌کند که این اتفاق رخ دهد. آنها امنیت خود را در این محدوده قابل تحقق نمی‌دانند. به همین دلیل نیز آنها مخالفت کردند. در هر صورت به نظر من این اختلاف نظر از گذشته هم وجود داشته است ولی با توجه به این که برای هر دولتی در آمریکا اعم از جمهوری خواه یا دموکرات انتخاب دیگری جز حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی وجود ندارد و حمایت بی قید و شرط از اسرائیل جز مسائل راهبردی آمریکا است به نظر نمی‌رسد این یک اختلاف عمقی باشد و باید گفت اختلاف کنونی بیشتر یک اختلاف تا کتیکی است تا استراتژیک.

 

نظر شما :