احتمال چرخش پاکستان به سمت چین وجود دارد

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۶:۲۸ کد : ۱۲۸۵۹ گفتگو
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که امریکایی‌ها می‌خواهند حداکثر فشار را بر پاکستان بیاورند تا بتوانند به شکلی در ساختار آی اس آی تغییر ایجاد کنند تا این سازمان دیگر نتواند از این گونه اقدامات انجام دهد
احتمال چرخش پاکستان به سمت چین وجود دارد
دیپلماسی ایرانی: با توجه به مواضع اخیر جان کری درباره رابطه امریکا با پاکستان، به نظر شما او در سفر به این کشور چه اهدافی را دنبال خواهد کرد و نتیجه احتمالی تلاش‌های او چیست؟

 

جان کری از کسانی است که موضع بسیار تندی را علیه پاکستان دارد. او در سفر خود به منطقه و در افغانستان، مواضع تندی را ابراز کرد و صراحتا گفت که امریکا اگر بداند که ملا عمر هم در پاکستان است برای کشتن او هم دست به عملیات در پاکستان خواهد زد. جان کری در سخنان خود تمام دیدگاه‌های پاکستان به خصوص نظرات پارلمان و دولت این کشور که خواهان آن هستند که عملیات نظامی ‌به ویژه عملیات هواپیماهای بدون سرنشین متوقف شود را رد کرد.

این موضع تضاد میان پاکستان و امریکا را به خوبی نشان می‌دهد. مناسبات امریکا و پاکستان کاملا به سمت تیره شدن در حرکت است. به خصوص که پاکستانی‌ها همواره انکار می‌کردند که بن لادن یا ملا عمر یا دیگر رهبران القاعده و طالبان در پاکستان هستند.

کشته شدن بن لادن در پاکستان و آن هم در منطقه نظامی ‌در حقیقت تمام ادعاهای پاکستان را زیر سوال برده است و این مسئله مطرح است که همان طور که هند و افغانستان مدعی شده اند، مرکز تروریسم و صدور آن به منطقه و جهان در پاکستان قرار دارد. الان امریکایی‌ها می‌خواهند حداکثر فشار را بر پاکستان بیاورند تا بتوانند به شکلی در ساختار آی اس آی تغییر ایجاد کنند تا این سازمان دیگر نتواند از این گونه اقدامات انجام دهد.

به نظر من هدف اصلی امریکایی‌ها اعمال فشار است و نه این که با پاکستان برخوردی داشته باشند که بعدا نتوانند پیامدهای آن را تحمل کنند. چون هر نوع تیرگی مناسبات میان پاکستان و امریکا و غرب، سبب می‌شود که اولا پاکستان برای ایجاد موازنه در مناسبات خود به سمت چین به عنوان یک قدرت بزرگ گرایش پیدا کند.

ثانیا ممکن است دستگاه‌های امنیتی پاکستان حمایت‌های پنهانی را از گروه رادیکال اسلامی‌ادامه دهند و این گروه‌ها در غرب مشکل ایجاد کنند.

بنابراین دست امریکایی‌ها هم در برخورد قطعی با پاکستان باز نیست. اما با این حال به نظر من حداکثر فشار را وارد می‌کنند و از همه اهرم‌ها برای تغییر رفتار پاکستان استفاده می‌کنند در حال حاضر کمک‌های امریکا به پاکستان برای مبارزه با تروریسم در کنگره زیر سوال رفته و این بحث مطرح است که وقتی پاکستان به رشد تروریسم کمک می‌کند، چرا امریکا باید برای مبارزه با تروریسم به این کشور کمک مالی کند.

در حال حاضر مسئله سیاستی دوگانه ای که پاکستان تا کنون توانسته است اعمال کند یعنی از طرفی از امریکا کمک مالی برای مبارزه با تروریسم دریافت کرده و از طرف دیگر آی اس آی از گروه‌های رادیکال اسلامی‌حمایت کرده، مورد توجه امریکایی‌ها است و آن‌ها تلاش می‌کنند در آن تغییر ایجاد کنند و پاکستان را مجبور کنند که سیاست یک دستی را در پیش بگیرد.

در عین حال باید به این نکته هم توجه کرد که تا زمانی که ساختار آی اس آی تغییر نکند، هم چنان این سیاست ادامه خواهد یافت. بنابراین فشار امریکا در جهت تغییر در ساختار آی اس آی است.

 

بعد از کشته شدن بن لادن، مردم و مقامات پاکستانی به شدت جو ضد امریکایی نشان داده اند تا جایی که تهدید کرده اند مسیر ترانزیت کالاهای ناتو به افغانستان را خواهند بست. به نظر شما این مخالفت‌ها تا چه حد جدی است و آیا پاکستان می‌تواند در روابط خود با امریکا تغییری ایجاد کند؟

 

فشار افکار عمومی‌ در حال حاضر بر روی دولت پاکستان زیاد است. به همین دلیل برای اولین بار در تاریخ پاکستان شاهد آن هستیم که آی اس آی یک سخنگو انتخاب خواهد کرد. منظور آن‌ها از این کار این است که اگر این سازمان سخنگو داشته باشد، مانند سابق پنهانی عمل نکند و خواهان شفاف سازی برخی از اقدامات خود هستند.

اما در کل بسیار بعید است که پاکستانی‌ها از سیاست‌هایی که تا به حال داشته اند دست بر دارند. چرا که در مجموع آن‌ها مسئله جهاد را قبول دارند و این جهاد را علیه هند و دولت کابل که می‌خواهند در آن جا دولتی دست نشانده بر سر کار آید تعریف می‌کنند. بخش زیادی از ارتش و نیروهای امنیتی پاکستان معتقد به جهاد هستند و این نوع گروه‌ها را آن طور که غرب تروریست می‌داند، تروریست نمی‌دانند. در برداشت پاکستان و امریکا در مسئله جهاد و تروریسم تفاوت مهمی‌وجود دارد. این واقعیتی است که باید در نظر گرفت.

منتها این که پاکستان تا چه اندازه بتواند یا چه اهرم‌هایی در اختیار دارد که بتواند در مقابل امریکایی‌ها مقاومت کند، جای بحث دارد.

واقعیت این است که پاکستان در حال حاضر در ضعیف ترین موقعیت خود است و قتل بن لادن در پاکستان تقریبا پاکستانی‌ها را از ادعاهایی که قبلا مبنی بر مبارزه با تروریسم داشته اند، خلع سلاح کرده است. بنابراین تنها امکانی که پاکستان در اختیار دارد، اعمال فشار و تهدید درباره نزدیک شدن به چین است. با این حال معنای این کار نمی‌تواند این باشد که پاکستان به طرف چین حرکت کند و از غرب کاملا جدا شود. چرا که اگر پاکستان از غرب ببرد و جدا شود، ضربه پذیر خواهد بود.

من فکر می‌کنم سیاست دولت پاکستان این خواهد بود که خود را در تضاد با امریکا قرار ندهد و سعی کند این بحران را با متانت از سر بگذراند و بعد سیاست‌های جهادی خود را به شکل دیگری دنبال کنند. اما در هر حال در شرایط کنونی پاکستان هم از طرف افکار عمومی‌ در داخل تحت فشار است؛ چگونه ممکن است که در کنار گوش نیروهای پاکستانی، نیروهای امریکایی عملیات می‌کنند و کسی را می‌کشند و از پاکستان خارج می‌شوند ولی ارتش پاکستان هیچ کاری نمی‌کند. در حال جاضر اعتبار ارتش و نیروهای امنیتی پاکستان در افکار عمومی‌ به شدت زیر سوال رفته است. جدا از این که پاکستان با مشکل توجیه این قضیه برای امریکا و اروپا روبه رو هستند.

در هر حال آن چه اهمیت دارد این است که پاکستانی‌ها تا جایی که بتوانند مقاومت کنند مقاومتی کنند و جایی که ببینند امنیت ملی آن‌ها به خطر می‌افتد، در مقابل امریکا کوتاه می‌آیند و سیاست‌های امریکا پیش می‌رود.

 

این فشار افکار عمومی‌ در پاکستان تا چه حد جدی است؟ آیا ممکن است باعث تغییر در دولت شود؟

 

دولت پاکستان دولت حزبی است و از طریق انتخابات روی کار آمده است. دولت‌های حزبی معمولا دولت‌های ضعیفی هستند. یعنی با توجه به این که یا ائتلافی هستند و یا تضاد‌های درون حزبی در آن‌ها وجود دارد، با مشکلاتی مواحه هستند.

ولی مصلحت پاکستان در حال حاضر در این نیست که این دولت ضعیف را بردارند و یا با کودتا یا با انقلاب دولت را سرنگون کنند. شرایط منطقه ای و بین المللی ایجاب نمی‌کند که در پاکستان ژنرال‌ها سر کار بیایند. چرا که این ژنرال‌ها هستند که مسئول حمایت از بن لادن و دیگر گروه‌ها به حساب می‌آید. غرب هم این اجازه را نخواهد داد که ساختار قدرت در پاکستان به هم بخورد.

حداکثر اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که اگر حزب مردم بتواند به کار خود ادامه دهد مجبور به برگزاری انتخابات زود هنگام شود. در این صورت شانس حزب مسلم لیگ بیشتر خواهد بود که در قدرت حضور بیابند. اما هر کدام از احزاب هم روی کار باشند، نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای پاکستان باشند. پاکستان از نظر اقتصادی و امنیتی مشکل دارد و در روابط منطقه ای و بین المللی خود هم با مشکلات زیادی رو به رو است. همه این مشکلات سبب می‌شود که هر حزبی هم در پاکستان روی کار آید با همین مشکلات روبه رو خواهد بود. بنابراین تغییر دولت چندان کارساز نخواهدبود و سیاست مداران پاکستان هم این را بهتر از همه می‌دانند.

 

امریکا تهدید کرده است که باز هم ممکن است برای کشتن سران طالبان در پاکستان عملیات انجام دهد. به نظر شما این تهدید چه تاثیری بر عملکرد طالبان در پاکستان و افغانستان خواهد داشت؟

 

حقیقت این است که امریکایی‌ها الان روشن کرده اند که حاکمیت ملی پاکستان را به رسمیت نمی‌شناسند و هر گاه دلشان بخواهد در هر کجای پاکستان دست به عملیات خواهد زد. الان رهبران طالبان این را می‌دانند که اگر مقرشان شناسایی شود قطعا مورد حمله امریکایی‌ها قرار می‌گیرد. بنابراین طالبان در حال حاضر در موقعیتی هستند که تصمیم بگیرند از پاکستان خارج شوند؛ در این صورت این سوال مطرح است که به کجا بروند؟ اگر به افغانستان بروند ضربه پذیری آن‌ها بیشتر است، اگر از منطقه خارج شوند و به کشور دیگری بروند، چه کسی جنگ را اداره خواهد کرد؟

من فکر می‌کنم هدف امریکایی‌ها این است که حداکثر فشار را به پاکستان وارد کنند که پاکستان طالبان را مجبور کند تا به جریان آشتی ملی در افغانستان بپیوندند. اگر طالبان به روند آشتی ملی بپیوندند و سلاح را بر زمین بگذارند، امریکایی‌ها این آمادگی را دارند که بخشی از قدرت را به آن‌ها واگذار کنند و البته اگر طالبان هم بپذیرند که امریکا پایگاه نظامی ‌خود را در افغانستان داشته باشد.

در آن صورت شاید تحولی که بعد از مرگ بن لادن می‌توان انتظار آن را داشت، این باشد که پاکستان تحت فشار مجبور شود طالبان را به پیوستن به روند آشتی ملی تشویق کند.

 

نظر شما :