دولت فلسطینی، از رؤیا تا واقعیت
نویسنده خبر:
حسین سلیمى
یادداشت حسین سلیمی، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل بينالملل برای دیپلماسی ایرانی
روند جهانی شدن چهرۀ دنیای ما را تغییر داده است و این نه فقط ماهیت پدیدهها و بحرانهای سیاسی و بینالمللی که راهحلهای آن را نیز دگرگون ساخته است. حدود 90 سال پیش با فروپاشی دولت عثمانی و بیدولتی مردمان فلسطین، بحران کنونی در سرزمین تاریخی پیامبران الهی آغاز شد و این بحران دائماً تحت تأثیر دگرگونیهای نظام بینالمللی بوده است.
زمانی که نظام بینالمللی ناپایدار چند قطبی بر جهان حاکم بود، طرحهای متعددی برای این سرزمین ریخته شد که هیچیک قابلیت اجرا نیافتند. با شکلگیری نظام دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم و کوتاه شدن دست قدرتهای سنتی جهانی و جایگزینی تدریجی ایالات متحده به ناگاه معادلات منطقهای نیز برهم خورد و صهیونیسم به متحد استراتژیک ابرقدرت نوظهور آن دوران بدل شد و در قالب دولت اسرائیل اعلام وجود کرد. این در حالی بود که حتی نمایندۀ انگلستان در سازمان ملل که میدانست با این شرایط بحرانی عمیق و دامنهدار در سرزمین فلسطین ریشه خواهد دواند، به این وضعیت رأی ممتنع داد.
از آن پس اسرائیل به پارهای از ایالات متحده بدل شد و ابرقدرت نوظهور امنیت و منافع ملی خود را در قلب امنیت جهانی یعنی خاورمیانه با آن گره زد. از آن زمان حتی در عرصۀ افکار عمومی جهانی تلاش میشد که داستان این بحران به گونۀ دیگری روایت شود: مظلومان متمدن! یهودی که پس از قرنها سرگردانی موطن خویش را بازیافتهاند، در مقابل تروریستهای بیرحم! فلسطینی که اجازۀ تأسیس این تمدن را از آنها گرفتهاند. اما به نظر میرسد که همراه با تغییر نظام بینالملل، هم نحوۀ عملکرد کشورهای جهان در مورد اسرائیل در حال دگرگونی است و هم روایت رایج در مورد فلسطین.
امروز به خصوص پس از جنگ غزه و بحران ناشی از محاصرۀ غزه، امواج جهانی شدن مرزهای سخت و دشوار فلسطین را درنوردیده و سدّ ذهنی و سیاسی کشیده شده به دور اسرائیل را نیز برشکسته است. اسرائیل که در سالهای گذشته همراه با پایان یافتن یکهتازی همپیمان ابرقدرتش، نخستین شکستهای نظامی تاریخ خود را تجربه کرده، برای نخستین بار در انزوای دیپلماتیک و فشار سیاسی جهانی نیز قرار گرفته است. امروز تقریباً تمامی کشورهای جهان حتی قدرتهای هم پیمان اسرائیل، سیاستهای تند و ادامۀ شهرکسازی و ساکنسازی یهودیان در اراضی فلسطینی را محکوم میکنند، حملات نظامی و جنایات این رژیم در نوار غزه نه فقط توسط اکثریت کشورهای جهان که توسط نمایندگان رسمی سازمان ملل محکوم شده و با عنوان جنایات جنگی شناخته شده است.
محاصرۀ غزه با تلاش مثال زدنی نهادهای مردمی و حمایت دولتها و رسانههای جهانی به تدریج شکسته میشود و مهمتر از همه تصویر آن دولت مظلوم متمدن! در اکثر رسانههای جهانی به رژیمی غصاب و ویرانگر بدل شده که از هیچ قتل و کشتار و ایجاد هیچ فاجعهای رویگردان نیست. این تغییر تصویر یک حکومت در عرصۀ جهانی زمینهساز و بسترآفرین تغییر جایگاه آن در ساختار نظام جهانی خواهد بود.
پس از پایان بینتیجۀ مذاکرات صلح اخیر میان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و نخستوزیر اسرائیل، عدهای از تحلیلگران موضوع تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی را که مدتی است به یک اجماع جهانی بدل شده است را در هالهای از تردید یافتند. زیرا با تداوم ساکنسازی یهودیان در سرزمینهایی که توافق شده است، دولت فلسطین بر آنها حکم براند عملاً گفتگوهای دوطرف بی معنی شده بود. با این حال به نظر میرسد که در شرایط جدید جهان شناسایی کشورها و نیز روند شکلگیری تعاملات جهانی مدلهای دیگری نیز پیدا میکند. پس از ماجرای استقلال کوزوو که توسط دولت صربستان به بنبست کشیده شده بود و با مخالف روسیه و متحدانش امکان عملی استقلال آن سرزمین مسلماننشین کاهش مییافت، موجی از به رسمیت شناختن دولت مستقل کوزوو شکل گرفت که عملاً این دولت را در عرصۀ جهانی متولد ساخت و صربستان را در مقابل عمل انجام شده قرار داد.
به نظر میرسد که پس از تحول روایت فلسطین در نگاه سیاسیون جهان، و ایجاد موج جهانی حمایت از فلسطین این تجربه دوباره در حال تکرار است. این بار برای تعین بخشیدن به دولت فلسطین. فارغ از این که تا چه حد این موج جدید میتواند کارساز باشد، نشان میدهد که مجاری سیاسی در جهان نوین متعدد و مسدود ناشدنی هستند. اسرائیل که تا چندی پیش میتوانست تمامی مجاری را به روی فلسطینیان بسته و آن را در منظر جهانی به گونۀ دیگری جلوه دهد امروز نه توان مسدودسازی دارد و نه امکان تصویرسازی. از این رو است که موج تازهای که از شناسایی جهانی دولت مستقل فلسطین در حال آغاز شدن است میتواند دریچههایی در دنیای جهانیشدۀ ما برای مردمان فلسطین بگشاید.
زمانی که نظام بینالمللی ناپایدار چند قطبی بر جهان حاکم بود، طرحهای متعددی برای این سرزمین ریخته شد که هیچیک قابلیت اجرا نیافتند. با شکلگیری نظام دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم و کوتاه شدن دست قدرتهای سنتی جهانی و جایگزینی تدریجی ایالات متحده به ناگاه معادلات منطقهای نیز برهم خورد و صهیونیسم به متحد استراتژیک ابرقدرت نوظهور آن دوران بدل شد و در قالب دولت اسرائیل اعلام وجود کرد. این در حالی بود که حتی نمایندۀ انگلستان در سازمان ملل که میدانست با این شرایط بحرانی عمیق و دامنهدار در سرزمین فلسطین ریشه خواهد دواند، به این وضعیت رأی ممتنع داد.
از آن پس اسرائیل به پارهای از ایالات متحده بدل شد و ابرقدرت نوظهور امنیت و منافع ملی خود را در قلب امنیت جهانی یعنی خاورمیانه با آن گره زد. از آن زمان حتی در عرصۀ افکار عمومی جهانی تلاش میشد که داستان این بحران به گونۀ دیگری روایت شود: مظلومان متمدن! یهودی که پس از قرنها سرگردانی موطن خویش را بازیافتهاند، در مقابل تروریستهای بیرحم! فلسطینی که اجازۀ تأسیس این تمدن را از آنها گرفتهاند. اما به نظر میرسد که همراه با تغییر نظام بینالملل، هم نحوۀ عملکرد کشورهای جهان در مورد اسرائیل در حال دگرگونی است و هم روایت رایج در مورد فلسطین.
امروز به خصوص پس از جنگ غزه و بحران ناشی از محاصرۀ غزه، امواج جهانی شدن مرزهای سخت و دشوار فلسطین را درنوردیده و سدّ ذهنی و سیاسی کشیده شده به دور اسرائیل را نیز برشکسته است. اسرائیل که در سالهای گذشته همراه با پایان یافتن یکهتازی همپیمان ابرقدرتش، نخستین شکستهای نظامی تاریخ خود را تجربه کرده، برای نخستین بار در انزوای دیپلماتیک و فشار سیاسی جهانی نیز قرار گرفته است. امروز تقریباً تمامی کشورهای جهان حتی قدرتهای هم پیمان اسرائیل، سیاستهای تند و ادامۀ شهرکسازی و ساکنسازی یهودیان در اراضی فلسطینی را محکوم میکنند، حملات نظامی و جنایات این رژیم در نوار غزه نه فقط توسط اکثریت کشورهای جهان که توسط نمایندگان رسمی سازمان ملل محکوم شده و با عنوان جنایات جنگی شناخته شده است.
محاصرۀ غزه با تلاش مثال زدنی نهادهای مردمی و حمایت دولتها و رسانههای جهانی به تدریج شکسته میشود و مهمتر از همه تصویر آن دولت مظلوم متمدن! در اکثر رسانههای جهانی به رژیمی غصاب و ویرانگر بدل شده که از هیچ قتل و کشتار و ایجاد هیچ فاجعهای رویگردان نیست. این تغییر تصویر یک حکومت در عرصۀ جهانی زمینهساز و بسترآفرین تغییر جایگاه آن در ساختار نظام جهانی خواهد بود.
پس از پایان بینتیجۀ مذاکرات صلح اخیر میان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و نخستوزیر اسرائیل، عدهای از تحلیلگران موضوع تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی را که مدتی است به یک اجماع جهانی بدل شده است را در هالهای از تردید یافتند. زیرا با تداوم ساکنسازی یهودیان در سرزمینهایی که توافق شده است، دولت فلسطین بر آنها حکم براند عملاً گفتگوهای دوطرف بی معنی شده بود. با این حال به نظر میرسد که در شرایط جدید جهان شناسایی کشورها و نیز روند شکلگیری تعاملات جهانی مدلهای دیگری نیز پیدا میکند. پس از ماجرای استقلال کوزوو که توسط دولت صربستان به بنبست کشیده شده بود و با مخالف روسیه و متحدانش امکان عملی استقلال آن سرزمین مسلماننشین کاهش مییافت، موجی از به رسمیت شناختن دولت مستقل کوزوو شکل گرفت که عملاً این دولت را در عرصۀ جهانی متولد ساخت و صربستان را در مقابل عمل انجام شده قرار داد.
به نظر میرسد که پس از تحول روایت فلسطین در نگاه سیاسیون جهان، و ایجاد موج جهانی حمایت از فلسطین این تجربه دوباره در حال تکرار است. این بار برای تعین بخشیدن به دولت فلسطین. فارغ از این که تا چه حد این موج جدید میتواند کارساز باشد، نشان میدهد که مجاری سیاسی در جهان نوین متعدد و مسدود ناشدنی هستند. اسرائیل که تا چندی پیش میتوانست تمامی مجاری را به روی فلسطینیان بسته و آن را در منظر جهانی به گونۀ دیگری جلوه دهد امروز نه توان مسدودسازی دارد و نه امکان تصویرسازی. از این رو است که موج تازهای که از شناسایی جهانی دولت مستقل فلسطین در حال آغاز شدن است میتواند دریچههایی در دنیای جهانیشدۀ ما برای مردمان فلسطین بگشاید.
نظر شما :