مجله هفته/ خبرساز هفته

۱۴ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۵:۳۱ کد : ۱۰۱۸۹ آسیا و آفریقا
مبارک که پله ها را يکى يکى بالا رفت و يک بار براى هميشه به رياست جمهورى رسيد، با سرعتى عجيب در حال سقوط است و حتى اگر دستش را هم در ميانه راه به جايى بند کند، ديگر بالانشين و مصدر امور نخواهد بود.
مجله هفته/ خبرساز هفته

ديپلماسى ايرانى: خودسوزى يک فروشنده دوره گرد در کشورى ديگر کافى بود تا آتش شعله بگيرد و تا کاخ رياست جمهورى مصر پيش بيايد و کسى را که گذر هشت دهه عمر، او را نشکسته و چين بر صورتش نينداخته بود، درهم بشکند و از حيثيت و شوکت بيندازد.

مبارک اگر با تمهيداتى که درنظر گرفته و تغييراتى که در کابينه و ساختار سياسى کشورش داده، همچنان رئيس جمهور باقى بماند، ديگر قدرت رهبرى نه در داخل و نه در خارج را مثل سابق نخواهد داشت و به انسانى شبيه خواهد بود که باقى عمر را در کما به سر خواهد برد؛ چيزى شبيه آريل شارون.

حرکت جامعه مصر و به خصوص آن بخش معترضى که يک هفته را در خيابان سپرى کرده و در اين روزها کفن پوشيده و گفته "يا مبارک مى رود يا ما مى ميريم"، حرکت به سمت دنيايى تازه است. ديگر حاميان اصلى مبارک در کاخ سفيد و اروپا هم اذعان دارند که گذار مصر و نظير آن به دموکراسى گريزناپذير است و اصلاحات مبارک کافى نيست. اگر هيلارى کلينتون از حرکت گام به گام به سمت دموکراسى سخن مى گويد، معنا و مفهومش همان کما رفتن آقاى مبارک است که اگر بماند هم با رفته اش فرقى نخواهد داشت.

شايد آن روز که حسنى مبارک نقشه‌ حمله‌ غافلگيرانه به نيروهاى اسرائيلى در کانال سوئز را در اکتبر 1973 طراحى مى کرد و يوم کيپور (جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل) را کليد مى زد، فکرش را نمى کرد که اسرائيل به يکى از حاميان منطقه اى او تبديل شود و روزى آنها را نگران کنار رفتنش از حکومت مصر ببيند.

بيش از يک هفته است که همه منتظر وقوع سرنوشتى مشابه زين العابدين بن على براى او هستند و يک دم از فرياد مبارک برو يا مبارک بمير ساکت نمى مانند. اما مبارک ظاهرا بيدى نيست که به اين بادها بلرزد. يگانه چاره او اتکا بر ارتش است که اگر امريکا از آن بخواهد، به پشتيبانى برمى آيد و اگر اراده اى ديگر در ميان باشد و قرار باشد پشت کسى ديگر را بگيرد، حکايتى دگر در پيش است.

در طول اين هفته يکبار نوشتند که حسنى مبارک و خانواده و نزديکانش و برخى از مقامات مصرى از ملک عبد الله سعودى خواسته‌اند به آنها اجازه سفر به اين کشور را بدهد. همچنين اعلام شد که بسيارى از نيروهاى امنيتى در کنار مردم قرار دارند و اوامر و دستورات فرمانده‌هان خود را رد مى‌کنند.

در اين ميان خبر رسيد که مبارک از "احمد فتحى سرور" رئيس پارلمان ملت مصر خواسته است در صورت ترک کشور، وى اداره امور را به دست گيرد. پيش از اين هم خبرهايى مبنى بر فرار جمال پسر حسنى مبارک به لندن منتشر شده بود. پس از آن تيتر "حسنی مبارک ناپدید شد" همه را تکان داد. اين خبر زمانى داده شد که ديدند او چند ساعتی است غيبش زده و در دفتر کارش نيست و هیچ مسئولی او را ندیده يا با او دیدار نداشته است. در اين اثنا خبر فرار سوزان مبارک همسر حسنى هم به لندن در نوع خود جالب توجه بود.

به نظر مى رسيد تعدد اخبار بيش از همه ناشى از جو انقلابى و پرتنش مصر باشد. در شرايطى که به دستور دولت اينترنت قطع و سرويس تلفن هاى همراه با مشکل مواجه شده بود، هر شايعه مى توانست به يک خبر تبديل شود. چشم ها به راديو و تلويزيون مصر دوخته شده بود تا خبر عزيمت مبارک و پيروزى جنبش اعتراضى شنيده شود. اما خبر واقعى اين بود که به فرموده مبارک تمام وزيران کابينه برکنار شده اند.

از آن روز به بعد عمده تحولات در ساختار سياسى اين کشور معطوف به تغييراتى از اين دست بود؛ معرفى معاون و وزيران جديد. همه رفتنى شدند غير از او که بايد مى رفت. نشست هاى او با فرماندهان ارتش و پليس هم اين احتمال را قوت مى بخشيد که مبارک خيال رفتن ندارد و قصد دارد به هر ترتيب اوضاع را زير کنترل خود بگيرد. مبارک به صراحت، اعتراض کنندگان را اغتشاشگر و هرج و مرج طلب خواند و نشان داد که چقدر نگاهش به ملک عبدالله سعودى نزديک است. او نيز در حمايت از مبارک به معترضان تاخته بود و آنها را فتنه انگيز توصيف کرده بود.

با اين همه مبارک سعى کرد از رشد جمعيت اعتراض کننده جلوگيرى کنند و با سرکوب و ارعاب جلوى پيوستن ساير مردم را به جنبش بگيرد. وعده هاى او براى رفع فقر و بيکارى و پيشبرد اصلاحات در کشور مورد توجه مخالفان قرار نگرفت. شهرهاى بزرگ مصر رو به تعطيلى رفتند و فراخوان اعتصاب داده شد و حالا اوضاع اقتصادى مصر بايد منتظر وخامت بيشترى باشد.

در مصر خيلى ها هنوز در خانه ها مانده و منتظر اتفاقات آتى نشسته اند. يک روز از الجزيره مى شنوند که مبارک فرار کرد و روز ديگر مى شنوند که مبارک براى خودش معاون تعيين کرد. معترضان مى کوشند به زورآزمايى خيابانى خود با رئيس جمهور فعلى کشورشان ادامه دهند و در برابر مقاومتى که او از خود نشان مى دهد، پاسخ بگويند. در اين شلوغى، محمد البرادعى که چندان محبوبيت عامى هم نداشت سرى در ميان سرها درآورد و معتمد جريان هاى مخالف دولت شد و حتى قرار شد دولت موقت تعيين کند. هيچ کس از عاقبت کار مبارک مطمئن نيست. کسى نمى داند امريکا واقعا حمايتش را از او برداشته يا هنوز ترجيح مى دهد او حکم براند و اگر قرار باشد اصلاحاتى دموکراتيک پا بگيرد، اين اقدام را مبارک صورت دهد تا خاطر غرب مطمئن شود.


نظر شما :