محمدابراهيم طاهريان:
با نگاه واقعى مىتوان تهديدها را به فرصت تبديل کرد
ديپلماسى ايرانى: سومین سخنران نشست «چالش های مرزهای شرقی، از طالبان تا ناتو» محمدابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در افغانستان و پاکستان بود که صحبت هاى خود را به موضوع «ایران و مرزهای شرقی؛ تهدیدها و فرصت ها» اختصاص داد.
طاهريان با اشاره به پيوستگى هاى وسيع ميان ايران و افغانستان گفت: میان این دو کشور تفاوت هایی هم وجود دارد؛ تفاوت عمده همسایگی ما با افغانستان این است که ما با سه قوم عمده افغانستان همسایه هستیم. اتفاق دیگری که افتاده این است اصولا اگر بخواهیم شکل سیاسی افغانستان را تعریف کنیم ناگزيريم که به ناکارآمدی دولت و سردرگمی نیروهای خارجی در طول نه سال گذشته اشاره کنيم. نکته سوم، توسعه و پایداری جریان افراطی است که شامل همه دستجات طالبان افغانی و غیرافعانی و سایر جریان هاى مسلح می شود. سرفصل بعدی تغییر جایگاه همسایگان افغان است. در دوره های گذشته رویکرد یا گفتمان منطقه ای بر حل مشکل افغانستان استوار بوده که این جایگاه تغییر کرده است. ما در سه استان خراسان رضوی، جنوبی و سیستان و بلوچستان همسایه هستیم. طبق آمار غیررسمی حدود یک میلیون مهاجر ثبت نام شده و دو میلیون مهاجر ثبت نشده در ایران وجود دارد. بحث مهم ديگر پيرامون مسائل افغانستان تولید مواد مخدر است، که درآمد آن در خدمت جریان افراط بوده است. بافت قومی افغان ها هم حرف آخر را در افغانستان مى زند.
وى در مورد همسايگى ايران با پاکستان گفت: ما با پاکستان همسایه نیستیم و با بلوچستان همسایه ايم. پراکندگی کم جمعیت در یک جغرافیای وسیع که یک قوم بلوچ در آن زندگی می کنند و ما با بقیه اقوام پاکستان همسایه نیستيم که فرصت ها و محدودیت هایی برای ما ایجاد می کند. از طرفی پاکستان با افغانستان حدود 2400 کیلومتر مرز مشترک دارد. پاکستان از ابتدای تولدش در حدود شش دهه گذشته فراز و نشیب های زیادی داشته است.
در مقطعى، همزمانی انقلاب ایران با تحولات پاکستان، حضور نیروهایی با ایده شریعت محمد در زمان ژنرال ضیاء الحق شرایطی را به وجود آورد که این شرایط بستری شد برای رشد بیش از پیش جریان افراط؛ این جریان پس از ضیاء ادامه داشت. جریان افراط و طالبان اصولا در زمانی شکل گرفت که حزب مردم حاکم بود، یعنی حاکمیت طالبان در افغانستان اول توسط پاکستان، امارات و عربستان در این زمان به رسمیت شناخته شد. تا دورانی که کودتا صورت گرفت و حکومت منتخب کنار رفت و ژنرال مشرف بر روی کار آمد. ژنرال مشرف با ایده روشنفکری معتدل سعی کرد تا جریان های افراط موجود را در حوزه داخل پاکستان تغییر دهد، به طوری که تا دورانی که مشرف روی کار بود یک نخست وزیر غیر حزبی را روی کار آورد. تکنوکراتى را روی کار آورد که رشد اقتصادی با معیارهای پاکستان بسیار چشمگیر بود. به لحاظ داخلی بیشترین فشار هم به نیروهای افراط آمد. پاکستان بعد از تحولات به سمت یک حکومت منتخب رفت که معنای آن در پاکستان تقسیم قدرت یا مرکزهای قدرت مکرر است.
سفير سابق ايران در افغانستان ادامه داد: ترجمه سیاست پاکستان این شد که نیروهایی که تا آن زمان کنترل دستشان بود برنامه هایشان را تغییر بدهند و افغانستان ابزاری شد که اهدافشان را پیش ببرند. بین پنجاه تا هشتاد درصد افغانستان امروز حوزه نفوذ افغانستان است. معنی اش این است که اینها قادر به سربازگیری از خاک پاکستان تا نزدیک مرز ایران است که نتیجه سیاست های بخشی از نهاد قدرت در پاکستان در افغانستان است و تولید ناامنی کند و این ناامنی کالایی است که پاکستان با آن در جامعه بین الملل تعامل و معامله می کند.
ما برای مقابله با این پدیده و کاهش آسیب ها باید با کسانى که با مرزهاى شرقى مان همسايه هستند یک برداشت مشترک داشته باشيم. ما چه نسبت به رخدادهای ایدئولوژیک و چه رخدادهای مربوط به امنیت ملی مان با تصمیماتی رو به رو هستیم که مبتنی بر واقعیت ها نیست. این تصمیمات ممکن است که عمیق نباشد اما اثراتش بر ما عمیق است. باید به جایی برسیم که درک درستی از واقعیت و روندها داشته باشند تا تصمیمات واقعی تری بگیرند. ما می توانیم با نگاه واقعی به مسائل تهدیدها را مانند این مورد به فرصت تبدیل کنیم. روابط اقتصادی ما با توجه به سرمایه گذاری های که از قبل شده است در شان این بازار نیست. اگر تدبیر مشخصی راجع به این دو کشور نداشته باشیم بحث بازخیزی افراط یک بحث جدی خواهد بود.
طاهريان در پايان گفت: به نظر می رسد با یک ارزیابی غلط کشورهای فرامنطقه ای با استراتژی جدیدی که اعلام کرده اند قادر به مدیریت بحران در منطقه هستند که این اتفاق می تواند به ضرر کشور ما باشد. تصور کشورهای فرامنطقه ای برای کنترل و مدیریت جریان افراط در درازمدت سبب ارتقای جریان افراط خواهد شد.
نظر شما :