ویلیام لوئرز در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی
ایران و آمریکا به نقشه راه نیاز دارند
دیپلماسی ایرانی- سارا معصومی : پرونده هسته ای،بحران در سوریه، خروج قریب الوقوع سربازان آمریکایی از افغانستان، تشدید ناآرامی های امنیتی و سیاسی در عراق، بی ثباتی سیاسی در مصر و آغاز بی فرجام مذکرات صلح میان فلسطین – اسرائیل. اینها تنها تیترهایی از تحولاتی است که منطقه را هر روز ناآرام تر از دیروز می کند. در این میان دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران به روحانی رسیده است که از میانه روی در سیاست خارجی و برقراری رابطه مسالمت آمیز در سایه احترام متقابل با تمامی کشورها سخن می گوید.مجموع تحولات منطقه ای با چاشنی حضور حسن روحانی و کابینه متفاوتش در راس هرم قوه مجریه در ایران، مولود تلاش های بسیاری برای کاهش تنش میان تهران – واشنگتن شده است. بسیاری از تحلیل گران کلید پایان عمده ترین ناآرامی ها در منطقه را در قفلی می دانند که سابقه بسته شدن آن به بیش از سه دهه پیش بازمی گردد. گویا کاهش تنش از رابطه خصم آلود میان ایران و ایالات متحده این روزها شاه کلید پایان بی ثباتی های منطقه ای و البته بن بست مقطعی در مذاکرات هسته ای است.درست در روزهایی که احتمال کاهش تنش میان تهران - واشنگتن موجی از نگرانی را در میان سیاستمداران اسرائیلی انداخته است در داخل امریکا نیز بحث لزوم مذاکره مستقیم با ایران به سوژه ای داغ در میان تحلیل گران تبدیل شده است. ویلیام لوئرز، مدیر پروژه ایران ، استاد دانشگاه کلمبیا و سفیر سابق آمریکا در ونزوئلا و چکسلواکی در زمره دیپلمات های کهنه کاری است که تلاش وی برای ترغیب کاخ سفیدنشین ها به احیای رابطه با ایران به سال ها پیش بازمی گردد. لوئرز که سابقه بیش از سه دهه فعالیت در حوزه دیپلماسی را در کارنامه خود دارد به گفتگوی میان دو ملت برای نزدیک شدن مواضع دو دولت سخت اعتقاد دارد. وی اخیرا در مقاله ای مشترک با عنوان "این فرصت دیگر تکرار نخواهد شد" به بررسی اجمالی استراتژی های امریکا در قبال ایران پرداخته و از دیپلماسی به عنوان کارآمدترین ابزار برای کاهش تنش ها یاد کرده است. سیاستمداری که از سال 2002 تاکنون تلاش پنهان و آشکار بسیاری را برای ایجاد کانال های گفتگو مستقیم و غیرمستقیم میان ایران و آمریکا آغاز کرده است ، به دولت حسن روحانی و سخنان چهار سال پیش باراک اوباما برای تعامل با تهران امیدوار است. وی در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی نخستین گام برای کاهش تنش ها میان تهران – واشنگتن را تعیین نمایندگانی ویژه از سوی دو طرف برای تبیین چارچوب مذاکرات دانسته و مصالحه میان این دو را لازمه هر راهکار بین المللی برای کاهش از تنش های منطقه ای می خواند. متن این گفتگو به شرح زیر است:
به نظر شما در غیاب رابطه دو دولت ایران و امریکا ، تا چه اندازه گفتگوی میان دو ملت ممکن و در کاهش تنش های میان دولت ها موثر است ؟
ابتدا اجازه دهید ضمن قدردانی از شما تاکید کنم که پاسخ های من نظرات شخصی من است و منعکس کننده نظرات دولت ایالات متحده نیستند. آغاز بحث های مستقیم ، رسمی و مداوم میان ایران و ایالات متحده تنها راه بررسی این امر است که آیا رهبری دو کشور می توانند به سمت کاهش تنش ها گام بردارند یا خیر؟ نمی توان بدون قرار گرفتن در این مسیر، آینده و سرانجام آن را پیش بینی کرد. تجربه چندین ساله من در حوزه دیپلماسی نشان می دهد که گفتگو با یکدیگر از قطع رابطه کامل است. درک و احترام متقابل بدون برقراری تماس دیپلماتیک دوجانبه هرچند محدود امکان پذیر نیست. در همین جا بهتر است به سخنان 50 سال پیش جان اف کندی توجه کنیم که گفته بود: زمانی که به مردمان دیگر ملت ها نگاه می کنید تنها نکات منفی و تعبیرهای انحرافی از آنها را مدنظر نداشته باشید. گمان نکنید که تضادها و اختلاف ها اجتناب ناپذیر هستند و ارتباط تعریفی جز تبادل تهدیدها ندارد. اگر ایران و ایالات متحده با چنین نگاهی وارد پروسه گفتگو شوند ما شاهد گام های مثبت بسیاری در روابط دوطرف خواهیم بود.
آیا در حال حاضر کانال های ارتباطی برای گفتگوهای میان دو ملت در حوزه های متفاوت دینی ، آموزشی و پژوهشی وجود دارد؟
بله . کانال های ارتباطی غیررسمی و در سطح نه چندان بالا در یک دهه گذشته میان امریکا و ایران برقرار بوده است. خود من شخصا در برخی از این گفتگوهای غیررسمی با دوستان ایرانی حضور داشته ام. مباحث مطرح شده در این جلسات برای من بسیار راهگشا بوده و از همین کانال ها بود که من با فرهنگ ایرانی بیشتر اشنا شده و در حال حاضر برای آن احترام خاصی قائل هستم.اما متاسفانه در چندسال اخیر این تبادل نظرها و جلسات نه تنها بسط و گسترش پیدا نکرد که محدودتر از پیش هم شد. اکنون رسالت هر دو دولت این است که دو ملت را به سمت تعامل های بیشتر سوق دهند.
30 سال نبود هرگونه رابطه مستقیم میان تهران و واشنگتن انبوهی از مطالبات را از سوی دو طرف ایجاد کرده است. ابتدایی ترین گام برای مشخص شدن مطالبه های دو طرف از هم را چه می دانید؟
اصلی ترین گام در تنش زدایی از این رابطه تعیین نمایندگانی از سوی دو طرف است. نمایندگانی که با ظرافت و دقت تمام بدون تعیین هیچ گونه پیش شرط لیستی از مسائل مورد بحث میان دو طرف را که برای حل و فصل به احترام متقابل و رعایت عدالت نیاز دارند، تهیه کند. آغاز چنین گفتگویی میان نمایندگان منتخب ایران و امریکا قطعا طولانی و سخت خواهد بود و تنها راه پیشبرد آن آشنایی کامل دو طرف و برخورداری آنها از درک صحیحی از نیازهای یکدیگر است. در نخستین گام باید بر پایه گفتگوی مداوم و دوجانبه پیش رفت.
آیا ایران و امریکا به نوعی نقشه راه نیاز دارند ؟
بله من دقیقا اعتقاد دارم که تهران و واشنگتن به نقشه راهی نیاز دارند که مسیر و اولویت ها را مشخص کرده و به دو طرف تضمین دهد که مطالبه های اولیه آنها ، پرسش ها و تردیدها و دل نگرانی هایشان از جانب هم را پاسخ خواهد داد. هدف از ترسیم هر نقشه راهی باید تبیین موضوعات مورد اختلاف و توافق دو طرف و ارائه راهکاری برای کاهش از تنش ها و اختلاف ها و افزایش همکاری ها در حوزه های مورد توافق باشد. در غیبت این نقشه راه هر دو طرف به طرح مطالبه ها و اولویت هایی می پردازند که از سوی دیگری مورد قبول نیست.
به نظر شما اصلی ترین مطالبه های تهران از واشنگتن و برعکس چیست؟
اصلی ترین درخواست امریکا از ایران محدودسازی برنامه هسته ای خواهد بود. امریکا خواهان دسترسی به این برنامه ها، محدودسازی فعالیت های هسته ای و نظارت گسترده تر و دراختیار داشتن دورنمایی از اهداف کوتاه و بلندمدت ایران از فعالیت های هسته ایش است. اما مهم ترین درخواست امریکا صدور مجوز از سوی ایران برای حصول اطمینان از عدم تسلیحاتی بودن برنامه هسته ای این کشور است. سخن گفتن در خصوص مطالبه های ایران از امریکا سخت است اما برآیند شخصی من در نتیجه گفتگوهایی که با ایرانی ها داشته ام این است که تهران از واشنگتن می خواهد که به نقشه 30 ساله خود برای منزوی کردن این کشور و تغییر نظام در ان پایان دهد. یکی دیگر از درخواست های احتمالی ایران کاهش و حذف تدریجی تحریم ها و پذیرش نقش مهم و کلیدی این کشور در تحولات منطقه است. در باب فعالیت های هسته ای ایران از امریکا و دیگر اعضای داریم شورای امنیت می خواهد که حق غنی سازی اورانیوم ایران را به رسمیت بشناسند.
در مقام مقایسه این مطالبه ها باید بگویم که امریکا مطالبه های فوری دارد که خواهان پاسخگویی ایران به انها در کوتاه ترین زمان ممکن است اما مطالبه های تهران از واشنگتن در چارچوب برنامه درازمدتی است که بر اساس ان امریکا بر مبنای احترام متقابل نقش ایران نه تنها در سطح منطقه ای که در قالب معادلات بین المللی را هم بپذیرد. هردوطرف باید این تفاوت در زمان مورد نظر را به دقت و با صبر و حوصله حل و فصل کنند.
بیش از سه دهه است که به باور دولتمردان ایرانی امریکا یک روز با حمایت از صدام حسین و روز دیگر با قشون کشی های نظامی به دورتادور ایران خصومت خود و تلاش برای براندازی نظام ایران را به تصویر می کشد. واشنگتن برای از میان برداشتن این خاطرات تلخ چه گام هایی باید بردارد؟
تنها اتخاذ سیاست های جدید و ثابت با چاشنی اراده ای قوی می تواند این خاطرات تلخ را از ذهن ایرانی ها پاک کند. البته این مساله که آیا این خاطرات به طور کامل فراموش خواهد شد یا خیر؟ بحث دیگری است. اما این خاطرات تاریخی گزنده ایرانی ها از امریکا حقیقت دارد و شکی در آن نیست. سیاست های جدید امریکا در پاسخ به تغییر رویکرد ایران می تواند به بهبود نگاه دو طرف نسبت به هم کمک کند.ایرانی ها هم نباید خاطره های تلخ آمریکایی ها از خود در این چند دهه را از یاد ببرند. درمان زخم های بی اعتمادی و خاطرات گزنده از یکدیگر آسان نیست اما باید یک روز از یک جا آغاز کرد.آغاز روند اعتمادسازی دوجانبه میان ایران و امریکا من را به یاد سختی از رینهولد نیبور، الهیات دان پروتستانی آمریکا می اندازد. وی در سخنانی بیان می کند که تندروهای خوددرست پنداری در آمریکا هستند که مخالفان خود را اینگونه تهدید می کنند که ما باید با حقانیت خود با باطل بودن انها بجنگیم. نصیحت او به این تندروهای خود درست پندار این بود که ما باید همچنین با باطل های موجود در حقانیت خود هم بجنگیم. در حال حاضر هم در جامعه امریکا و هم در ایران تندروهایی وجود دارند که خود را بر حق می دانند و زمانی که در انها به دقت نگاه می کنیم متوجه باطل بودنشان می شویم.
باراک اوباما رئیس جمهوری بود که با شعار تغییر روی کار آمد و در نخستین ماه های حضور خود در کاخ سفید اعلام کرد که دستانش را به سمت تهران دراز می کند با اینهمه در چند سال گذشته در سایه دولت او شدید ترین تحریم ها علیه ایران اعمال شد. این تناقض در گفتار و عمل امریکا را چگونه تبیین می کنید؟
بله این درست است که اوباما در ماه مارس سال 2009 میلادی اعلام کرد که " دولت من به دیپلماسی پایبند است و به دنبال تعامل سازنده امریکا با ایران و جامعه جهانی است. این پروسه هم با تهدید پیش نخواهد رفت. ما به جای تهدید و تنش به دنبال تعاملی هستیم که بر مبنای احترام متقابل باشد. " به باور من این جملات منطقی که بیش از چهارسال پیش از زبان باراک اوباما شنیده شد همچنان گویای نوع رویکرد اوباما به ایران است. پارادوکسی که در سخنان امیدوار کننده اوباما با تحریم های اعمال شده علیه ایران شاهد هستیم در حقیقت میوه مجموعه ای از تحولاتی است که در سال 2009 رخ داده و بر این نیت های خوب سایه انداخت. در هر دو کشور ما شاهد تحولاتی در حوزه سیاست داخلی و بین المللی بودیم که برای چندمین بار بر نیت های خوب و امیدواری در احیای فصلی جدید در روابط سایه انداخت. سال 2009 برای هر دو کشور سال ناامید کننده ای بود که به تبع آن بر بی اعتمادی و خصومت میان دو طرف چه در گفتار و چه در کردار افزوده شد. رابطه ایران و امریکا در این سالها مملو از تلاش های ناکام برای تغییر مسیر در روابط دوجانبه بود. بهتر است ابراز امیدواری کنیم که این بار اراده جدی میان دو طرف به موفقیت بیانجامد.
چه دورنمایی برای مذاکرات ایران و امریکا در سایه دولت جدید در ایران قائل هستید؟
دولت جدید ایران مهیا، باتجربه و مصمم به تغییر است. به گمان من روی کارامدن این دولت به معنای تبلور امیدوارکننده ترین زمانی است که در سه دهه گذشته تا به امروز در روابط ایران – امریکا به چشم دیده ایم. من بسیار خوش بین هستم. با اینهمه هرکدام از طرفین همچنان در مقام انتخاب مسائلی که باید روی میز نخستین مذاکرات قرار گیرد، با چالش های سختی روبه رو هستند.ریشه های این تنش همچنان ثابت مانده هرچندکه فضا و نیت طرفین تغییر کرده است. اصلی ترین خطر این است که هرکدام از طرفین منتظر برداشته شدن گام نخست از سوی دیگری هستند. زمانی که پای منافع مشترک در مذاکره به میان می آید باید هر دو طرف برآورد منطقی از امتیازی که می دهند و آنچه پس می گیرند داشته باشند.
اخیرا جفری فلتمن به عنوان معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل به ایران سفر کرده است. این سفر در برخی رسانه ها به نخستین ارتباط دیپلماتیک میان تهران – واشنگتن تعبیر شد. آیا شما با چنین تعبیری موافق هستید ؟ آیا می توان هدفی برای سفر فلتمن در این راستا تعریف کرد؟
معاون وزیر امور خارجه جفری فلتمن در حال حاضر نماینده سازمان ملل است. در این جامه او نه می تواند و نه به گمان من نماینده دولت امریکا برای پیشبرد ماموریتی دیپلماتیک بوده است. من در جریان دلایل سفر وی به تهران نیستم اما گمان می کنم که حداقل بخشی از اهداف این سفر باید مشورت با دولت ایران در راستای برگزاری کنفرانسی بین المللی برای رسیدن به راهکار سیاسی در بحران سوریه باشد.
امریکا در حال حاضر در افغانستان ، عراق ، سوریه و مصر با چالش های سنگین سیاسی و امنیتی روبه رو است. آیا فضای ملتهب منقطه ای آمریکا را به سمت تعامل با ایران پیش نخواهد برد؟
بله. همانطور که شما اشاره کردید جامعه جهانی و مردم خاورمیانه در حال تجربه جدی ترین چالش های سیاسی و امنیتی در منطقه هستند. این چالش ها تنها برای امریکا مشکل آفرین نیست. نگاهی اجمالی به این تحولات نشان می دهد که عمق و میزان این چالش ها تمام قدرت های منطقه ای و بین المللی را درگیر کرده است. این تنها امریکا نیست که در منطقه با چالش های جدی روبه رو است و دقیقا به دلیل گستردگی این مسائل است که امریکا باید با قدرت های حاضر در منطقه دست به تعاملی سازنده برای حل مشکلات بزند. من اعتقاد دارم که ایران – در صورت تمایل – می تواند شریکی سازنده برای جامعه جهانی و امریکا در تلاش برای یافتن راهکاری در راستای کاهش خشونت در منطقه و به ارمغان اوردن ثبات به آن باشد. من مدتهاست که تاکید می کنم که زمان استفاده از ایران در تمامی تلاش های بین المللی برای یافتن راهکاری صلح آمیز در خاورمیانه فرارسیده است.
در صورت نزدیک شدن تهران به واشنگتن امریکا برای آرام نگاه داشتن متحدانی چون عربستان که رقیب منطقه ای ایران هستند چه تدابیری اندیشیده است؟
چگونگی متقاعد کردن دوستان امریکا به رابطه جدید احتمالی میان تهران – واشنگتن یک چالش دیپلماتیک برای کاخ سفید است اما مانعی جدی در مقابل امریکا در حالی که مایل به بهبود رابطه با تهران باشد، نخواهد بود. با گذر زمان اکثر قدرت های منطقه متوجه حقیقت اهمیت نقش ایران در کاهش بحران ها در کنار راهکارهای بین المللی خواهند شد. توافقنامه ای برای نظارت بیشتر بر برنامه هسته ای ایران و محدودسازی آن نخستین گام ضروری برای همکاری های بیشتر کشورهای حاضر در منطقه خواهد بود.
انتشار اولیه: سه شنبه 12 شهریور 1392/ باز انتشار: شنبه 16 شهریور 1392
نظر شما :