زخم ميانمار

۰۹ مهر ۱۳۸۶ | ۰۹:۴۶ کد : ۷۷۶ سرخط اخبار
یادداشتی از واسلاو هاول در مورد بحران اخیر میانمار در سایت گاردين
زخم ميانمار
 در روزهای آتی-شاید هم ساعات آتی- سرنوشت برمه (که آن را به میانمار هم می­شناسند) و تقدیر بیش از 50 میلیون برمه­ای مشخص می­شود. سال­هاست که این بحران همچون زخمی در شرف سر باز کردن است. اما هیچکس به دقت نمی­داند آتشفشان خشم ناراضیان علیه دیکتاتوری در برمه چه زمانی فوران خواهد کرد.

ترسم از این است که ،جز چند کشوری که از قبل پیش­بینی می­کردند، اکثر کشورها از سرعت وقوع رویدادها در برمه غافلگیر شوند و در نتیجه از واکنش به موقع عاجز مانده و ندانند چه کاری باید انجام دهند. چند بار و در چند جای دنیا چنین رویدادی اتفاق افتاده است و هنوز آمادگی لازم برای مقابله با آن به وجود نیامده؟ اما از آن بدتر هم هست: کم نیست تعداد کشورهایی که از آن چه این کشور آسیایی در معرض دید جهان قرار داده، چشم می­پوشند و سکوت می­کنند.

در برمه تعداد راهبان بودایی تحصیل­کرده-مردمی غیر مسلح که طبیعتشان صلح­دوستی است- مخالف رژیم نظامی رو به افزایش است. برای کسانی که از موقعیت کنونی برمه منافع  بلندمدت داشته­اند تعجبی ندارد که راهبان هدایت این اعتراض را برعهده گرفته­اند.

اکنون تعداد قابل توجه و رو به فزونی راهبان بودایی برمه، نسبت به تلاش­های دولت مرکزی و محلی برای از بین بردن نظم و سلسله مراتب راهبان و سوءاستفاده از آموزه­های بودا در خودداری، ریاضت و رهبانیت تحمل خود را از دست داده و به ستوه آمده­اند. اگر حمایت رسانه­ای، اقتصادی و سیاسی بین­المللی از این راهبان به عمل نیاید، اوضاع برمه به 20 سال قبل باز خواهد گشت.

ما هر روز شاهد آن هستیم که در کنفرانس­هایی بین­المللی و علمی در سراسر جهان، صاحب­نظران و دانشمندان مسائل بسیار ارزشمندی را در زمینه حقوق بشر و در دفاع از حقوق انسانی مطرح می­کنند. چگونه است که با این همه توجهی که به این موضوع صورت می­گیرد، جوامع بین­المللی از واکنش و پاسخ مؤثر برای منصرف کردن رهبران نظامی برمه از افزایش خشونت علیه معابد بودایی­ها در رانگون عاجزند.

سالیان سال است که جوامع بین­المللی بحث می­کنند که چگونه در سازمان ملل متحد اصلاحاتی ایجاد کنند تا امنیت غیرنظامیان را تأمین و از شأن و کرامت بشر در بحران­هایی نظیر برمه و دارفور و سودان محافظت به عمل آید. این فقط قربانیان بی­گناه نیستند که شأن و منزلت خود را از دست می­دهند بلکه این جامعه بین­المللی است که منزلت خود را در اثر کوتاهی و تماشای منفعلانه مصائب قربانیانی از دست می­دهد که به سرنوشت­شان واگذار و رها شده­اند.

البته دیکتاتورهای جهان به دقت می­دانند چگونه از کوتاهی و شکست جامعه بین­المللی و فقدان اراده و ناکارآمدی آنان بهره جسته و اقدامات بعدی و مؤثر خود را هماهنگ کرده و به اجرا بگذارند. آنها نمی­توانند این رفتارشان را طور دیگری توضیح دهند و در عمل هیچ نیست جز تأیید کامل این حقیقت که این دیکتاتورها به فکر حفظ وضع موجودند و این توانایی را دارند که بدون مکافات دست به هر کاری که می­خواهند بزنند.


نظر شما :