چين در سه رنگ

۰۷ مهر ۱۳۸۶ | ۱۳:۱۱ کد : ۷۵۱ سرخط اخبار
يادداشتى از توماس فريدمن در نيويورک تايمز پيرامون سفرش به چين
چين در سه رنگ
  بعد از یک هفته گفت­وگو با کارشناسان انرژی، محیط زیست و خودروهای پاک، یک سؤال بزرگ مثل خوره به جانم افتاد: آیا چین قبل از نارنجی شدن می­تواند سبز شود؟!

به عبارت دیگر آیا چین می­تواند متحمل انقلابی در مسائل انرژی و محیط زیست شود بدون آن که مردم آن به یک سطح مشخصی از توانمندی مثل انقلاب نارنجی سال 2004 اکراین برسد؟ هرچه بیشتر نگاه می­کنم که چین با مسائل محیط زیست دست و پنجه نرم می­کند بیشتر متقاعد می­شوم برای چین آسان­تر بوده از کمونیسم به سرمایه­داری رفته باشد تا از سرمایه­داری کثیف به سرمایه­داری پاک.

برای چین رفتن از کمونیسم به سرمایه­داریِ تحت کنترل دولت، هرچند به هیچ­وجه آسان نبوده، اما مستلزم آسان گرفتن بر کارآفرینان و سرمایه­گذاران ریسک­پذیر بوده است. و این حکم رها سازی آتشفشانی را داشت که فوران کرد و نتایج این انرژی آزادشده لجام­گسیخته را در همه جا به وضوح شاهدیم.

اما اکنون طی مسیر از سرمایه­داری کثیف به سمت سرمایه­داری پاک به مراتب سخت­تر خواهد بود.

چون این کار مستلزم مهار آن آتشفشان-و تحقق آن در عمل مستلزم ایجاد سیستم قضایی مستقلی است که دادگاه­های آن کارخانه­ها و نیروگاه­های  دولتی متخلف را مجازات کند. همچنین به مطبوعات آزادتری نیاز است تا آلوده­کنندگان را بدون محدودیت معرفی کنند حتی اگر این متخلفان جزو نهادها و شرکت­های دولتی باشند. به قوانین و آیین­نامه­های شفاف احتیاج است تا شهروندان و فعالان حق و حقوق خود را بدانند و بتوانند با آلوده­کنندگان، هرچقدر هم که قدرتمند باشند، رودررو شوند. همه این دلایل باعث شد این طور به نظرم برسد که خیلی دشوار است چین سبزتر شود بدون آن که اول نارنجی شده باشد.

رهبران حزب کمونیست حاکم، به وضوح با این موضوع دست و پنجه نرم می­کنند. من هم مشاهده می­کنم، هم می­بینم و هم حس می­کنم. من زمانی که با مقام­های دولتی مصاحبه می­کردم، شنیدم. آنها همیشه افزایش مستمر "تولید ناخالص داخلی" را دنبال می­کردند چون برای حفظ ثبات در چین و حفظ مشروعیت حزب کمونیست نقش اساسی دارد و در حال حاضر هم ایدئولوژی جاودانه و همیشگی این حزب هم مکتب "جی­دی­پیسم" [منظوراهمیت ویژه به  "تولید ناخالص داخلی"] است.

اما این روزها در سخنانشان علاوه بر تولید ناخالص داخلی توجه و اهمیت به محیط زیست را هم می­شنوید چون هوای شهرهای چین روز به روز کثیف­تر می­شود و آسیب جبران ناپذیر به سلامت مردم، رودها، مراتع، یخچال­های طبیعی و حتی خود تولید ناخالص داخلی به قدری زیاد و جدی شده که مشروعیت رژیم کمونیستی را هم، برای اولین بار، به تمیزتر شدن هوا وابسته کرده است. و رهبران چین این را به خوبی می­دانند.

هرچند برای موقعیت فعلی می­خواهند طوری به این مشکل بپردازند که به کلیت سیستم حاکم در حزب کمونیست لطمه­ای وارد نشود. آنها می­خواهند فقط سبز و قرمز باشند بدون نارنجی. من این نکته را از همان زمان ورودم دریافتم.

جمله­ای که در پکن مدام تکرار می­شد و پی در پی از من می­پرسیدند: "هی، اینجا کمی گرم نیست؟ شاید فقط من احساس گرما می­کنم." راستش را بخواهید فقط من نبودم که احساس گرما می­کردم. درست وسط چله تابستان، شورای دولتی چین دیکته کرده بود که تمام آژانس­های دولتی، انجمن­ها، شرکت­ها و مالکان خصوصی باید در ساختمان­های عمومی از سیستم تهویه مطبوع استفاده کنند و حق ندارند درجه حرارت آن را پایین­تر از 26 درجه سانتی­گراد یا 79 درجه فارنهایت تنظیم کنند. چون سیستم­ها تهویه مطبوع یک سوم انرژی مصرفی در تابستان را به خود اختصاص می­دهند. این حکم هم از بالا صادر شده بود. به نظرمی­رسد که خیلی هم مؤثر افتاده بود.

اما وقتی شما روزنامه شانگهای را ورق می­زدید با این جمله مواجه می­شوید: "طبق آمارهای رسمی محلی بیش از نیمی از ساختمان­های عمومی شهر از قوانین صرفه جویی در مصرف انرژی و تنظیم درجه حرارت دستگاه­ها برودتی روی 26 درجه تبعیت نمی­کنند." به نظر می­آید که مشکل کوچکی در زمینه تبعیت از احکام و قوانین وجود دارد.

سال 2005، رهبران چین حکم صادر کردند که تا سال 2010 بهره­وری در زمینه انرژی 20 درصد و کیفیت هوا 10 درصد بهبود یابد. شاید دلیل آن را بتوانید حدس بزنید شاید هم نتوانید. من در دفتر بانک جهانی بودم و با کارشناس مسائل محیط زیست جلسه داشتم، از پنجره اتاق او و از میان دود غلیظ فقط آسمان­خراش CCTV پیدا بود آن هم چون مساحت آن 6 میلیون فوت مربع است و بلندی آن به آسمان هفتم می­رسد. این ساختمان یکی از 300 مجتمع تجاری اداری در منطقه مرکزی شهر پکن است. وقتی در ترافیک پکن گیر افتادم مجبور شدم برای اتلاف وقت بازی فکری کنم. به ساختمان اداری که از کنارش می­گذشتم نگاه کردم که از لحاظ معماری خیره­کننده و از لحاظ مصرف انرژی بسیار غول­آسا بود. با خود گفتم اگر در واشنگتن بود، چند تا از این ساختمان­ها بلند جاذبه گردشگری داشت؛ اما اینجا در پکن در جنگلی از ساختمان­ها غول­آسا گم شده­اند.

و این مشاهده مرا به یاد رهبران در چین می­اندازد. فعلاً آنها همه چیز را با هم می­خواهند: تولید ناخالص داخلی بالا، تولید ناخالص داخلی سبزتر و قوانین بی چون و چرای حزب کمونیست. من فکر نمی­کنم بشود هر سه را با هم داشت. حتی فکر نمی­کنم که آنان وضعیت مناسبی برای رعایت دموکراسی داشته باشند. حتی مطمئن نیستم که دموکراسی پاسخ مناسبی برای اوضاع واحوال کنونی آنان باشد. برای همین هم به دنبال مدل هیبریدی [دورگه] نوعی ترکیب بین رنگ سبز و قرمز و نارنجی می­گردند. امیدوارم بتوانند چنین مدلی را پیدا کنند، اما فعلاً دورنما تقریباً سایه زشتی از رنگ قهوه­ای است.


نظر شما :