حالا به حرف مردم عراق گوش کنیم!
امروز در مورد عراق چه میتوان گفت؟ عراق کشوری "دموکراتیک" است - که قانون اساسی آن برگرفته از همه پرسی و با تایید مستقیم جهانی همراه بوده - و امروز با خودش در جنگ است. عراق کشوری است که از دیکتاتوری تشنه به خون رهایی یافته - که بین 2 تا 4 میلیون نفر را کشته - وهنوز هم خونریزی در آن ادامه دارد. کشوری پر از تناقض است که مانند ذهن و دل مردمش پاره پاره است.
کشور عراق بیرون از منطقه بهشدت حفاظتشدهای به نام "منطقه سبز" در بغداد و منطقه کم و بیش باثبات کردنشین، در اثر طوفان خشم و نفرت تکه تکه شده و بیش از 4 میلیون نفر از خانه و کاشانه خود آواره شدهاند و روزانه 2000 نفر از مردم این کشور کشته میشوند. من تازه از سفر سه روزهام به عراق برگشتهام، میخواستم صریح و بیپرده دیدگاههای مردمش را اعم از شیعه، سنی، کرد و مسیحی بشنوم و ببینم آنان چه احساسی دارند. من همچنین میخواستم حمایت کامل فرانسه را از هدفِ حساس آشتی ملی و گفت و گوهای لازم برای تحقق آن را ابراز کنم.
در صحبتهایی که در آن جا داشتم، به نیاز عمیقی پی بردم که مردم این کشور نسبت به روابط جدید با اروپا و فرانسه حس میکردند و این که عراق امروز باید دوباره بازشناسی شود. سالهاست که عراقیها منزوی شدهاند و احساس میکنند به حال خود رها شدهاند و جوامع بینالمللی توجهی به آنان ندارند. چند سالی است که حضور آمریکاییها در عراق مورد بحث و مجادله قرار گرفته اما اکنون وقت آن رسیده که توجهمان را به خود عراقیها معطوف کنیم.
دلیل دیگری که به عراق رفتم این بود: میخواستم توجه همه را به اهمیت حیاتی و حساس بازگشت فرانسه و تأثیر آن بر آینده و آینده فرزندانمان جلب کنم. ما سفارت خود در بغداد را حفظ کردیم و از کارکنان شجاع خود قدردانی میکنیم که چرخ آن سفارتخانه را به گردش در آوردند، اما از لحاظ سیاسی از کشور عراق غفلت کردیم.
هیچیک از وزرای خارجه فرانسه از سال 1988 تا به حال به عراق سفرنکرده است. در حالی که فرانسه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل مسؤولیتهای ویژهای دارد. نمیتواند به بحرانی که عراق با آن دست به گریبان است پشت کند، بحرانی که فقط دامن عراق را نگرفته بلکه منطقه و حتی جهان را تحت تأثیر قرار داده است.
ما نمیتوانیم از این بحران غفلت کنیم آن هم به این دلیل که عراق قربانی فرهنگ خشونتطلبی شده است. ما نمیتوانیم گوش خود را [بر اخبار این وقایع]ببندیم چون دوستان آمریکایی و انگلیسی ما این کشور را- برخلاف اعتراضهای ما- آزاد کردهاند و کنترل اوضاع را به دست گرفتهاند. معضلات عراق به مهمترین مشکلی گره خورده که دنیا با آن دست به گریبان است و آن دشمنی بین مذاهب، افراطیگری مذهبی، تقابل تمدنها که پسزمینه آن تروریسم، تولید و تکثیر سلاحها هستهای و جهانیسازی است.
من 19 اوت به بغداد رفتم چون می خواستم یاد چهارمین سالگشت حمله به مقر سازمان ملل و کشته شدن دوستم "سرگیو ویرا دو ملو"، فرستاده ویژه سازمان ملل و 21 نفر از همکارانش را زنده کنم. علاوه بر سپاس و قدردانی و ذکر یادشان میخواستم همه را بر احیای نقش سازمان ملل در عراق فرابخوانم چون باورم این است که اجتنابناپذیر است.
فرانسه چه کار میتواند انجام دهد تا این کشور ویران و به خاک و خون کشیده دوباره امید خود را به دست آورد؟ هر کاری که هست نباید خیلی توقع داشته باشیم، چون هیچ فرمول جادویی وجود ندارد. یکی از مقامهای ارشد عراقی در پاسخ به این پرسش من که فرانسه چه کاری میتواند انجام دهد، گفت: "میتواند نگاهی جدید از زاویهای جدید به ما پیشنهاد کند." دیگری گفت: "کرامت نفسمان را به ما بازگرداند".
همه میدانند که فرانسه از مداخله نیروهای ائتلاف در عراق سال 2003 حمایت نکرد. هرچند تهاجم به عراق به یک حکومت دیکتاتوری پایان داد اما روشهای به کار رفته برای ایجاد عراق امن و دموکراتیک مؤثر واقع نشد. اکنون زمان آن رسیده که از نو شروع کنیم. هیچ راه حل نظامی با تأثیر ماندگار در این بحران متصور نیست. راه حل باید سیاسی باشد. خود عراقیها، حتی آنان که بهشدت با حضور آمریکا در عراق مخالفند ممکن است با خروج فوری نیروهای بیگانه موافق نباشند، با این وصف باید برنامهای برای این خروج تدوین شود و این برنامهریزی باید با مشاوره مقامهای بلندپایه عراقی انجام شود. همزمان با این راهکار باید دولت اتحاد ملی با حضور همهی احزاب و جناحها ایجاد شود. فرانسه آماده است که به عنوان میانجی در این تلاش نقش ایفا کند.
بله فرانسه میتواند نگاهی تازه پیشنهاد کند. فرانسه میتواند، چون در مداخله سال 2003 شرکت نداشته و سابقه دوستی فرانسه با عراق طولانی است و همچنین طیف وسیعی از قراردادها بین این دو کشور و جوامع آن منعقد است. فرانسه میتواند مؤثر واقع شود چون یکی از متحدان- هرچند دردسرساز- آمریکاست و دوستان واقعی گاهی دردسرسازند.
فرانسه میتواند از طریق سازمان ملل و اتحادیه اروپا با آرمان صلح کمک کند. فرانسه از ابتکارهای بینالمللی که در ماهها اخیر مطرح شده و با روندی سیاسی- بینالمللی بحران عراق را هدف قرار داده، حمایت میکند. سازمان ملل در 10 اوت [19 مرداد] با تصویب قطعنامه 1770 گام درست در جهت صحیح برداشت تا این سازمان [ملل] نقش وسیعتری در عراق ایفا کند. اکنون باید کار کنیم تا این گام مؤثرتر واقع شود.
همسایگان عراق هم باید نقش در خور اعتمادی در جست و جو برای راه حل بازی کنند. بدون همکاری آنان هیچ کار قابل توجهی ممکن نیست. فرانسه باید آنان را متقاعد کند که در این کار مشارکت کنند. این روند از ماه مه [اردیبهشت] در شرمالشیخ آغاز شد و مثبت بود. برنامهها و ملاقاتهای عملی که این اجلاس تدارک دید باید فوری محقق شود بهخصوص سه تیم کاری باید برای سه مسأله مهم و حساس انرژی، آوارگان و امنیت تشکیل شود.
رؤیای عراقی که به صلح دست یافته دور از دسترس نیست. تلاش بیشتر، تیزهوشی و باور قلبی میتواند این رؤیا را به واقعیت تبدیل کند بهخصوص که ما همه شجاعت انجام این وظیفه را داریم. اما اگر خجولانه یا ملاحظهکارانه از آن غفلت کنیم باید انتظار روزهای بدتر را داشته باشیم.
نظر شما :