تاثیر حوادث ایران بر افغانستان/ دلیل تبریک زودهنگام کرزی به احمدی‌نژاد

۳۰ تیر ۱۳۸۸ | ۱۸:۱۰ کد : ۵۱۹۶ اخبار اصلی
دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان 29 مرداد برگزار می‌شود. نظر به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران و حوادث به وجود آمده پس از آن، گفت‌وگویی با فرامرز تمنا استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه هرات انجام داده‌ایم تا از تازه‌ترین تحولات سیاسی افغانستان و تاثیر انتخابات ایران بر آن مطلع شویم.
تاثیر حوادث ایران بر افغانستان/ دلیل تبریک زودهنگام کرزی به احمدی‌نژاد

به نظر می رسد انتخابات اخیر ایران به طور طبیعی تاثیراتی را بر افغانستان گذاشته است. به عنوان سوال اول می خواهم بدانم که افغان ها اعم از دولت، ملت و رسانه ها در حال حاضر با چه نگاهی به ایران می نگرند و انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن را چطور ارزیابی می کنند؟

مى‌خواهم بحث خود را با يک مفروض بنيادين آغاز کنم، و آن عنايت به اين نکته است که نگاه افغان ها به تحولات داخلى ایران در اکثر اوقات مثبت بوده است. چرا که ایران غالبا در طول تاریخ يا همزمان و يا هم زودتر از افغانستان به پاره‌ای پیشرفت ها دست یافته است. با این پيش‌فرض ديده مى‌شود که تحولات بنيادين و سرنوشت‌ساز در تاريخ هر دو کشور با نوعى همگونى و تقارن تاريخى همراه بوده‌است. در عرصه سياسى مى‌توان از مواردى چون جنبش مشروطیت، و انقلاب و دگرگونى ساختار حکومت‌هاى هر دو کشور در دهه پنجاه شمسى، و در عرصه علمى از همزمانى تاسیس دانشگاه کابل و تهران به ترتيب در سالهاى 1311 و 1313 خورشيدى ياد نمود. همگونى‌هاى فرهنگى نيز که در دين، زبان و مدنيت مشترک تجلى يافته است، در طول تاريخ  به نزديکى ملت‌ها و دولت‌ها در هر دو کشور منجر شده و از اين نظر ساختار اقتصادى هر دو سرزمين در هر دو عرصه توليد و مصرف را نيز کمابيش به همديگر نزديک ساخته است.
 
با اين مقدمه به جاست اگر بگوييم انتخابات اخير ايران يکى از مواردى بود که با جديت از سوى بيشتر افغان ها به ويژه نخبگان و دانشجويان پيگيرى مى‌شد. من وقتی در روزهای انتخابات ایران با دانشجویانم در هرات صحبت می کردم متوجه می شدم که همه منتظر نتیجه این انتخابات هستند و این مسئله نشان می دهد که سرنوشت همزبانان ایرانى تا چه اندازه برای افغان‌ها اهمیت دارد. شايد بتوان گفت که انتخابات ایران بعد از انتخابات اخیر امریکا – که به روی کار آمدن اوباما منجر شد – جذاب ترین رويداد سیاسی برای افغان ها بوده است.

انتخابات با هر شکل و قاعده ای که در ایران برگزار شد، واکنش هایی را در افغانستان ایجاد کرد. تصور می کنم با توجه به حضور هفت ساله دموکراسی در افغانستان که روز به‌روز نهادينه‌تر شده‌است، مردم ما نسبتا با معیارهای دموکراتیک آشنا شده اند و غالبا نیز از همین منظر نسبت به انتخابات در ایران قضاوت کرده اند؛ یعنی از زاویه دموکراسی.

در این میان با توجه به انقلاب رسانه‌ها در قرن بيست و يکم و فراوانى منابع اطلاع‌رسانى همگانى در افغانستان، مردم با خيلى از داده‌هاى بعضا معارض روبرو مى‌شوند. برخی منابع و رسانه هایى که افغانها از طريق ماهواره به آنها دسترسى دارند، مخالف ایران هستند و اطلاعاتی مغرضانه و يا غلوآميز را به جامعه می دهند. برخى رسانه‌هاى دولتى نيز رويدادها را به نفع دولت حاکم تجزيه و تحليل مى‌کنند. اما بخشی از رسانه ها هم هستند که با بی طرفی به تحليل وقايع ایران مى‌پردازند. این طیف میانه رو و واقع بین، بازتاب دهنده تحولات سياسى بوده و با تحليل وقايع، ذهنیت قاطبه مردم را در افغانستان و يا هر کشور ديگرى  در قبال انتخابات ایران و وضعیت کنونی این کشور هدايت مى‌کند. لذا به‌نظر مى‌رسد غالب افغان ها نسبت به وضعيت جارى ايران ابراز نگرانی می کنند.
 
نگرانی آنها ناظر بر رابطه دولت ایران با ملت در عرصه داخلى و همچنین دولت ایران با ساير کشورها در نظام بين‌المللى است. بزرگترين شاخصه سياسى تبيين کننده رابطه‌دولت با ملت در ايران همواره اين بوده که دولت بعد از انقلاب اسلامی اعتماد و مقبولیت خاصى را نزد ملتش داشته است. در بعد بين‌المللى نيز نگرانی مردم افغانستان این است که نابسامانی های اخیر موجب خدشه دار شدن روابط ایران با برخى از قدرت هاى منطقه‌اى، فرامنطقه‌اى و همچنين بعضى از همسایگان و در نتيجه منجر به بی ثباتی بيشتر در منطقه شود. جامعه افغان نگران ژرف‌تر شدن هر گونه بی ثباتی در ایران است. ما حدود سه میلیون مهاجر در ایران داریم که ممکن است ناآرامی های ایران بر وضعیت معيشتى آنها نيز اثر بگذارد. به بیان دیگر، ثبات ایران همواره به نفع ما بوده و بی ثباتی آن نیز بر ما اثرات منفى گذارده است. بنابراین امیدواریم که نابسامانی های کشور همسایه با مديريت مشترک نخبگان سياسى و علمى هرچه زودتر رفع شود.

به تازگی تحلیل های عجیبی در بعضی از رسانه های افغان می بینیم که سعی دارند ایران را مایه برهم خوردن آرامش افغانستان و حتی حرکت به سوی تجزیه طلبی در این کشور قلمداد کنند. آیا این نگرش منفی زاییده حوادث اخیر ایران است؟

ذکر يک واقعيت تلخ تا اندازه‌اى از تاريکى اين ابهام مى‌کاهد. بايد به اين ظرافت توجه داشت که افغانستان در چند دهه گذشته کانون تعارض برخى کشورهاى منطقه و بسترى براى تسويه حساب‌هاى سياسى‌شان بوده است. در امتداد چنين سياستى است که بخش هایی از افغانستان تحت تاثیر سیاست های پاکستان و يا برخى کشورهاى عربى قرار دارد که خواهان تعميق رابطه ميان افغانستان با ایران نیستند. اين گروه‌هاى داخلى بعضا تحلیل‌هایی را منتشر می کنند که نظر عموم نخبگان جامعه ما نیست. نگاه اکثر افغان ها به ایران، نگاهی مبتنی بر مشترکات تاریخی، دینی و فرهنگی است. لذا آن تحلیل هایی که گفتید نمی تواند برآیند نگاه دولت و ملت افغانستان باشد و اغلب از سوی گروه های ایدئولوژیک وابسته به خارج از مرزهاى افغانستان وارد و ترویج می شود. واقعیت این است که نه ایران و نه هيچ کشور ديگرى قصد تجزیه افغانستان را دارد و نه افغانستان پتانسیل تجزیه شدن را. افغانستان در دوصد و پنجاه سال گذشته در عين پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، تماميت ارضى خودش را حفظ کرده و دست کم با آنچه فعلا مشاهده مى‌شود تا 50 سال آینده نيز تحولات منطقه طورى رقم نخواهد خورد که به تجزيه اين کشور بينجامد.

تاثیرات انتخابات ایران بر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان چه بوده است؟ شنیده ایم که تلویزیون های افغانستان در پی برگزاری مناظره میان نامزدها هستند.

یکی از مصادیق همگونی در وقایع دو کشور به همین بحث انتخابات برمی گردد. ما در نوع تبلیغات، همانندى‌هاى خاصی را با انتخابات ایران می بینیم. مثلا عکس ها و پوسترها بسیار شبیه به آنچه در ایران دیدیم طراحى شده‌اند. همچنین دکترعبدالله عبدالله در تبلیغات خود از رنگ آبی به عنوان نماد استفاده کرده و همان بهره ای را که مهندس موسوی در ایران از رنگ سبز برد، در رنگ آبی جستجو می کند. بحث دیگر، راجع به پيشنهاد مناظره هاست که در اصل اقتباسی از انتخابات ایالات متحده است ولی به دلیل گرمابخشی آن در انتخابات ایران که باعث بروز شور و شوق سیاسی در مردم شد، قرار است مورد استفاده قرار بگیرد. مناظره هایی میان آقايان اشرف غنی احمدزی، حامد کرزی و عبدالله عبدالله در سه شبکه تلویزیونی پیش بینی شده است که آقايان احمدزی و عبدالله حاضر به شرکت در آن شده اند ولی آقاى کرزی هنوز نظر قطعی خود را اعلام نکرده است.

آیا فکر می کنید استفاده از رنگ آبی به عنوان نماد تبلیغاتی دکتر عبدالله به نفع ایشان باشد؟ بعضی از رسانه های افغان عنوان کرده اند که این مسئله تقلیدی از انتخابات ایران است فلذا ریشه در فرهنگ و بومیت افغانستان ندارد و نوعی تقلید محسوب می شود.

رنگ ها هیچ وقت متعلق به هیچ زمان و فرهنگ خاصی نیستند. رنگ ها با طبع بشر هماهنگ اند. مثلا رنگ سبز مهندس موسوی صبغه اسلامی دارد و رنگ آبی دکتر عبدالله نیز به لحاظ روحى دلنشین، آرامبخش و احساس برانگیز است. نمی‌توان گفت انتخاب این رنگ یک حرکت بی هویت است. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که طیف هایی که در افغانستان به دکترعبدالله رای خواهند داد سه طيف را در بر خواهد گرفت؛ یکی از اين گروه‌ها مجاهدین هستند که از قبل با او همرزم بوده اند، دیگر طیف‌هایی از مخالفان دولت فعلی و همچنین، گروهی از نخبگان که تصور می کنند با آمدن او تغییراتی در روند حکومت‌دارى و مديريت کشور ایجاد خواهد شد. این گروه از نخبگان نماد را به خوبی می شناسند و حتى اگر توده ها در بدو امر به آن اقبال نشان ندهند، به تدريج با الگوپذيرى از نخبگان همانند آنچه در ايران اتفاق افتاد ،آنها نيز از نماد استفاده می کنند و جذب سمبل ها می شوند. لزومی ندارد که این رنگ تبدیل به ایدئولوژی شود. با این حال رد نمی کنم که این موضوع به میزان زیادی با ایران مرتبط می شود. از ياد نبريم که دکتر عبدالله عليرغم پشتون بودن، حامیان اصلى خود را در ميان فارسى‌زبانان افغانستان دارد. فارسى زبانانى که با ايران و وقايع آن آشنايى مطلوبى دارند.

دومین دوره انتخابات افغانستان چه تغییراتی نسبت به دوره قبل داشته است؟ مقصودم این است که از لحاظ تغییر قوانین، بهبود قواعد دموکراتیک، حضور زنان، شیوه تبلیغات و... چقدر جلوتر از انتخابات دوره قبل است؟

انتخابات امسال چند نکته مثبت دارد. نکته اول بالا رفتن سطح کيفى نامزدهاست. نامزدها در دوره قبل عمدتا بر اساس شهرت فردی و پایگاه های قومی شان آمده بودند اما در این دوره اغلب بر اساس توانمندى‌ها، ائتلاف های سیاسی و پايگاه‌هاى حزبى حاضر شده اند. بعد دیگر، بالا رفتن بيشتر شعور سیاسی در میان مردم به نسبت پنج سال پيش است. در دوره قبل مردم خسته از جنگ ها و سیاست های طالبان بودند و نسل جديد نيز تجربه ای از انتخابات نداشتند و حضورشان صرفا با هدف ایجاد یک تغییر کلی در کشور بود، در حالی که در دوره دوم انگیزه های سیاسی هدفمندی وجود دارد؛ اينک چگونگى مديريت کشور يک دغدغه است. بحث دیگر حضور زنان است. زنان افغان در این دوره به لحاظ بار علمی و تجربه سیاسی قوی تر از گذشته اند. نکته دیگر این است که در افغانستان هیچ مرجعی که بخواهد صلاحیت کاندیداها را بررسی و تایید کند نداریم و لذا در يک روند دمکراتيک هر کس که شرایط اولیه (مسلمان بودن، تبعه افغانستان بودن و...) را داشته باشد، در صورتى‌که خود را شايسته مديريت کشور بداند می تواند آزادانه پا به صحنه رقابت بگذارد. ضمن اینکه اوضاع افغانستان هم در این دوره باثبات تر است و با استفاده از تجربه انتخابات گذشته، به لحاظ مديريتى (و نه مالى) کمتر به جامعه بین الملل نیازمندیم.

آیا حضور ناظران اروپایی برای برگزاری انتخابات یک نقطه ضعف محسوب نمی‌شود؟

از آنجا که تجربه انتخابات به شکل مدرن آن در افغانستان تجربه نوینی است، توده مردم ممکن است هنوز اعتماد بايسته‌اى به این روند نداشته باشند. از این رو با توجه به ضعف‌هاى ساختارى موجود و نوپا بودن دمکراسى در کشور، حضور ناظران غربی اعتماد آنها را برای صیانت از آرا ارتقا مى‌دهد و کمکی خواهد بود برای دموکراتیزه کردن روند انتخابات. متاسفانه ما هنوز به جامعه بین الملل برای برگزاری سالم انتخابات نیاز داریم.

وضعیت آزادی رسانه ها در جریان تبلیغات انتخابات چگونه است؟

خوشبختانه قانون آزادی رسانه های همگانی از سال 1381 تصویب شده و اجرا می شود. تمام رسانه های صوتی، تصویری و نوشتاری افغانستان به پخش آزاد اخبار و گزارش ها می پردازند و در انتخابات هم این مسئله رعایت می شود. بیش از 400 نشريه واضافه‌تر از 15 شبکه خصوصى تلويزيونى از کابل و ساير ولايات افغانستان مسائل انتخابات را آزادانه نشر و پخش می کنند و به تنویر افکار عمومی و نقد دولت و کاندیداها می پردازند. هیچ محدودیتی در این باره وجود ندارد و می توانم بگویم که این وضعیت در میان کشورهای هم رده و همسایه بی نظیر است. رسانه های افغانستان هر کدام بر اساس دیدگاه های خود نقد می کنند و سیاست واحدی بر آنان اعمال نمی شود. این نقد عقلایی که در ساختار رسانه ها وجود دارد به دولت در جهت ارتقای توسعه کمک می کند و به احزاب هم برای رسیدن به قدرت یاری می‌رساند. بحث مناظرات ميان کانديداها نيز بنابر پيگيرى همين رسانه‌ها بوده است. مضافا اينکه چنين فرايند اصلاح‌نگرانه‌اى در دراز مدت ريشه‌هاى نقدپذيرى را در جامعه ما قوام خواهد بخشيد.

و سوال آخر. آقای کرزی یکی از اولین روسای دولتی بود که پیروزی احمدی نژاد را در انتخابات دهم تبریک گفت، در حالی که اعتراضات مردمی در ایران ادامه داشت و جامعه بین الملل نیز در این باره تردیدهایی داشت. دلیل عجله کرزی در ارسال تبریک چه بود؟

همان طور که گفتم نگاه غالب افغان ها به ایران یک نگاه فرهنگی - مدنى است و ما هیچ وقت به ایران سیاسی نگاه نکرده ایم. به همین دلیل شاید آقاى کرزی براى جلب همکارى‌هاى منطقه‌اى در بازسازى کشورش قصد داشته است تا سطح عالی روابط دولت خود را با ایران نشان دهد و به این ترتیب به آن نگاه های منفی درباره ایران - که مثلا آن را حامی طالبان می دانند - پاسخ داده باشد. این اقدام برای این بود تا به جامعه بین الملل بگوید که روابط حسنه ای با تهران دارد. اگرچه این اقدام انتقادهایی را از جانب برخی احزاب و مطبوعات افغانستان برانگیخت و آنها انتظار داشتند که کرزی بعد از تایید شورای نگهبان به آقاى احمدی نژاد تبریک بگوید. در هر حال اين کنش سياسى نشان‌دهنده عزم دولت افغانستان براى ارتقاى همکاريهاى منطقه‌اى در روند تثبيت امنيت، ثبات و تسريع روند بازسازى اين کشور قابل ارزيابى است.


نظر شما :