آتشی زیر خاکستر مردگان

۲۲ تیر ۱۳۸۸ | ۰۵:۲۷ کد : ۵۱۳۰ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
فروریزی نظام های خودکامه در عصر جدید همان قدر اجتناب ناپذیر است که لگد زدن اسلحه بعد از شلیک. نه چین و نه هیچ حکومت اقتدارگرا و عدالت گریز دیگری در صورت مواجه شدن با بحران ناکارآمدی قادر به حفظ تمرکز نیست و چاره ای جز اصلاحات و یا تسلیم شدن در برابر جنبش های اعتراضی نخواهد داشت.
آتشی زیر خاکستر مردگان

آیا شمارش معکوس برای پایان امپراتوری چین بزرگ آغاز شده است؟ آیا دولت این کشور که قواعد امپراتوری را بر پرجمعیت ترین و ملون ترین ملک جهان پیاده می کند، تا دیرزمان ها قادر به حفظ وضع موجود و بسته نگه داشتن دروازه های رو به دنیای جدید خواهد بود؟

اقلیت های مذهبی و نژادی و زبانی در چین آن قدر بی شمار و ریشه دارند که هر گوشه ای از این سرزمین 9.5 میلیون کیلومتر مربعی را به اقلیمی متفاوت تبدیل کرده است.

اخبارى که اين روزها از مناطق آشوب زده سین کیانگ به بيرون مخابره مى‌شود جز از کانال‌هاى امنيتى دولت نمى‌ گذرد و بر همین اساس بسیاری از گزارش و تحلیل ها درباره کشتارهای اخیر بر مبنای تاریخ این منطقه و سابقه درگیری های قومی در آن نوشته می شود.

دولتمردان چین در برابر مردم خود احساس مسئولیت نمی کنند و بنابراین توقع واقع نگاری و واقع گویی - برای سایر مردم جهان - از سوی آنان توقعی پوچ و مضحک است. چین که به انسداد فضای فکری و فرهنگی و عدم پایبندی به حقوق بشر شهره است، این روزها اينترنت و ساير وسايل ارتباطى را در مناطق آشوب زده قطع کرده و تحت کنترل دارد تا دنیا نسبت به ریشه حادثه و رخدادهای آن بی اطلاع باقی بماند.

درست به همین دلیل است که همه نگاه ها متوجه چین می شود و همه دست ها تلاش می کنند تا پرده های کتمان را کنار بزنند و حقیقت را از زیر آوار بیرون بکشند. نظام های بسته و اقتدارگر عادتی تاریخی و تکراری دارند و آن سر فرو بردن چون کبک در زیر برف است.

دیگر مهم نیست که کشتگان سین کیانگ 170 یا 180 نفر است و یا به قول اویغورهای در تبعید از مرز هزار گذشته است. مهم این است که خبر هر حادثه ای در چین برای نزدیک شدن به واقعیت ضرب در در ده خواهد شد. فرمول چینی مشابه هایی هم در دور و اطراف دارد و در روسیه و بخشی از خاورمیانه و نزد میراث داران کمونیسم به انحای مختلف دیده می شود.

آنچه از سابقه اتفاقات در سین کیانگ برداشت می شود، نوعی تلاش های طبیعی برای کسب استقلال است؛ تلاشی طبیعی برای زیستی مطابق با طبیعت خود. دولت چین استقلال خواهی اویغورها را به استقلال سیاسی فلذا شورش علیه حکومت مرکزی تعبیر می کند و با این استدلال به سرکوب مسلمانان منطقه می پردازد. باید گفت آنچه از استقلال طلبی اقوام حاضر در چین به ویژه اویغورها به واقعیت نزدیک تر است، خواست جمعی آنان برای عدالت و تکریم هویت فردی است.

مسلمنان ترک تبار این استان که سال ها پیش و در پی تصرف ترکستان شرقی به چین اضافه شدند، در اوان پیوستن‌شان به چین رضایت خاطر داشتند و این پیوستگی با آرزوی دستیابی به عدالت و آسایش و حفظ حقوق اولیه همراه بود.

آنان اما برای همیشه در اقلیت ماندند و بارها به تظاهراتی دست زدند که دلیلی جز کسب حقوق و گریز از دایره اقلیت بودگی نداشت. مسلمانان اویغور ساکن در ايالت سين کيانگ نزدیک به ده میلیون نفرند و به خاطر اعمال سیاست های ضد اسلامی حکومت مرکزی و نادیده گرفتن حقوق اساسی‌شان ‏زندگی سختی را می گذرانند.‏

فرهنگ های ساکنان غرب و شمال غرب چین به قدری متنوع و متمایز از سایر بخش‏های این کشور است که خود حکومت نیز در چینی خواندن آنها تردید دارد. حکومت مرکزی البته راهبرد مناسبی برای اداره مناطق اقلیت نشین ندارد و وقعی به ریشه های آسیای میانه ای و مذهبی و... آنها نمی گذارد.

سین کیانگی ها منبعث از فرهنگ غالب آسیای میانه هستند که به مردمی خودمختار شهره اند. سخن اینجاست که این خودمختاری و استقلال طلبی علاوه بر آنکه تعریفی هویتی دارد از مبنایی عدالت خواهانه نیز برخوردار است. بنابراین واکنش اویغورها نسبت به حکومت مرکزی هم برآمده از تعارضات هویتی و نژادی است و هم ناشی از بی عدالتی ها و ناکارآمدی های دولت و امتناع از برقراری عدالت.

اویغورها تاکنون بارها برای استقلال از چین تلاش کرده‌اند که هر بار نتیجه ای عایدشان نشده است. دولت چین نیز همواره سعی در تروریست خواندن حرکات استقلال طلبانه اویغورها می کند و با این بهانه به سرکوب گسترده شورش های مردمی دست می زند.

در این میان واقعیتی که پنهان نیست و اعتراض ها را مشروعیتی بومی می بخشد این است که طی دهه های متمادی، ‏سیاست های دولت مرکزی همواره اقلیت های این ناحیه را زیر فشارهای ‏گوناگون قرار داده و کمترین امکانات و بیشترین محرومیت های اقتصادی و رفاهی را در آن اعمال کرده است.

در سال های اخیر دولت برای شکستن یکدستی قومی در منطقه، مردم قوم "هان" را - که اکثریت جمعیت چین را تشکیل می دهد - به زندگی در این استان تشویق کرد و آنها را به این منطقه کشاند تا ضمن به حاشیه بردن ‏مسلمانان، هرگونه تحرک آنان را شورش و اغتشاش بنامد.

آخرین اخبار حکایت از آن دارد که اداره امنيت عمومى شهر ارومچى، برگزارى تجمعات، تظاهرات و راهپيمايى‌ها در اين شهر را غیرقانونی و ممنوع اعلام کرده است. این اقدام در ظاهر با هدف برقراری آرامش و امنیت در شهر و تامين امنيت اموال شهروندان صورت گرفته است.

به طور حتم قطع اینترنت و مسدود ساختن سایر رسانه ها نیز زیر پوشش همین هدف انجام شده است. اتخاذ چنین تدابیری به معنی آن است که چین نیازی به تغییر رفتار و سیاست هایش در قبال اقلیت ها احساس نمی کند و آنچه محور است همان قواعد حکومت مرکزی است که محلی برای اعتراض و انتقاد و انعطاف قائل نمی شود.

البته دولت چین دست سخاوت خود را به روی آسیب دیدگان حادثه گشوده و حقوقی را برای مردگان حادثه قائل شده است. دولت قرار است به خانواده کشته شدگان بی گناه درگیری های اخیر در سین کیانگ غرامت پرداخت کند. در خبرها آمده است که این مبلغ به خانواده های کشته شدگان از هر دو طرف درگیری ها (هان و اویغور) پرداخت خواهد شد. همچنین اعلام شده است که بازماندگان کشتگان اخیر علاوه بر دریافت غرامت، از حمایت های دولتی برای هزینه کفن و دفن اموات برخوردار هستند.

مطمئنا کسب حقوق مردگان آخرین دستاورد مبارزات اقلیت های ساکن چین نیست. بحران های برآمده از بی عدالتی اقتصادی، تبعیض قومی، انحصار سیاسی و توزیع نابرابر امکانات، بحرانی دامنه دار و فزاینده و آتش زیر خاکستر است.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :