مشکل هيلارى
يادداشتى از کريستوفر گالدور، خبرنگار ارشد ويکلى استاندارد
باراک اوباما، هيلارى کلينتون را به عنوان وزير خارجه دولت آتى خود معرفى کرده است. کسى که تنها چند ماه پيش سياست گشايش گفت و گو با ايران را غيرمسئولانه و ساده لوحانه خوانده بود. تجربه نشان داده است زمانى که روساى جمهور آمريکا افراد رقيب را به کار مى گيرند، پيامدهاى آن بسيار شوم خواهد بود.
رونالد ريگان از اين نظر بسيار به اوباما نزديک بوده است. او زمانى که دور مقدماتى رقابت انتخاباتى در سال 1980 را پشت سر گذاشت، به تشکيلاتى برخورد که آن را بدنام و شکست خورده خوانده بود. هنوز هم پيامدهاى انتخاب جورج بوش به عنوان معاون رئيس جمهور از سوى ريگان که سياست هاى داخلى وى را به عنوان اقتصادهاى افسونگرانه به تمسخر گرفته بود، قابل مشاهده است.
بسيارى از وبلاگ نويسان با اشاره به حضور گسترده سياستمداران قديمى دولت کلينتون در ميان نامزدهاى مورد نظر اوباما براى پست هاى کليدى، تاکيد کرده اند که وى پيام خود براى ايجاد تغيير را فراموش کرده است. اين بسيار احمقانه است. بيل کلينتون تنها دموکراتى بود که از دهه 1970 به عنوان رئيس جمهور آمريکا انتخاب شد. بنابراين هر دموکرات جوانى که داراى تجارب اجرايى باشد، در دولت وى يک قديمى به حساب مى آيد.
اين در حالى است که باراک اوباما هفته جارى در شيکاگو پيرامون اين موضوع گفت: متوجه باشيد که رويکرد تغيير براى اولين بار از کجا مطرح شد و چه کسى در برابر آن جوابگو است. درست است، اين موضوع از طرف من مطرح شد.
بر اساس تحقيق انجام گرفته توسط ABC، انتخاب کلينتون رضايتمندى آمريکايى هاى را از دولت آتى اوباما به 66 درصد رساند. اين انتخاب اوباما را قوى تر کرد نه ضعيف تر. اما مشکل اين است که بيل و هيلارى کلينتون هم قوى هستند. قدرتى که آنها در دوران رياست جمهورى بيل کلينتون به دست آوردند، همچنان توان خود را حفظ کرده و به گونه اى شخصيت پردازى شده است که مى تواند براى ديپلمات ارشد يک کشور مشکل آفرين باشد. کلينتون ها مانند بوش ها تشکيلات مالى حزب خود را به تسخير درآورده و آن را به خدمت خانواده خود گرفته اند. اين شايد شرم آور باشد، اما نمى تواند موجب رد صلاحيت براى سمت هاى ديپلماتيکى شود.
فعاليت هاى بيل کلينتون پس از پايان دوران رياست جمهورى وى بسيار نيرنگ کارانه هستند. او از سخنرانى هاى خود در سال گذشته بيش از 10 ميليون دلار عايدى داشته که برخى از آنها را از دولت هاى خارجى دريافت کرده است. او يک موسسه جهانى خيريه با 800 کارمند را اداره مى کند و باعث شده است که از سوى برخى واژه بشردوست به وى اطلاق شود. واژه هايى نظير بشردوست و خيرخواه زيبنده قدرت هايى که با اين روش به دست آمده اند، نيست.
بيل کلينتون جوايز بسيارى را به خاطر معرفى نظام هاى جايگزين حکومت دارى درو کرد. بعيد نيست که اين مناقع با منافع موجود در وزارت خارجه آمريکا تلاقى پيدا کنند. در قرن بيستم يک شخص با نفوذ و دست به خير بسيار بيشتر از يک بارون فعال در حوزه هاى لاستيک سازى و معادن يا راه سازى در قرن نوزدهم امکان ايجاد تضاد ميان منافع را دارا است.
بيل کلينتون يک فهرست 200 هزار نفرى از کمک کنندگان را در زمان مبارزات انتخاباتى اوباما در اختيار ستاد وى قرار داد. بسيارى از اعضاى دولت بوش از جمله معاون رئيس جمهور و خود رئيس جمهور بخشى از آينده خود را مديون منافع تجارى مرتبط با دولت هاى خارجى هستند. اما بعيد به نظر مى رسد که اين از جمله استاندارهاى دولت اوباما باشد.
ترديدى وجود ندارد که هيلارى کلينتون از چنان محبوبيتى برخودارد است که مى تواند توجه رهبران جهان را به خود جلب کند. همان طور که روزنامه نيويورک تايمز اعلام کرده او يک برند جهانى است. اما مانند مبارزات انتخاباتى هيلارى کلينتون در دوره مقدماتى انتخابات رياست جمهورى، اين سوال که آيا او داراى تجارب ديپلماتيک واقعى است، همچمنان به قوت خود باقى است. گرج گرايج، يکى از مقام هاى سابق وزارت خارجه در دوران بيل کلينتون سفرهاى هيلارى را به همراه همسرش، تشريفاتى توصيف کرده است. عملى ترين فعاليت او اين بود که از قدرت نرم در موضوعاتى نظير سقط جنين استفاده کند.
قدرت نرم هرگز آن طور که به نظر مى رسد هم نرم نيست. هميشه به نظر مى رسد که يک قدرت سخت بايد در کنار اين قدرت نرم وجود داشته باشد. چرا هند در قرن نوزدهم به کريکت پناه برد. چرا در قرن بيستم آلمان به موسيقى جاز پناه برد و ژاپن از بيسبال کمک گرفت. مشکل کلينتون در واقع ميان قدرت نرم و قدرت سخت قرار گرفته است. فلسفه ديپلماتيک او به شدت از هم گسيخته است. او پيش از حمله به عراق از اين جهت به حمله عليه اين کشور راى داد که معتقد بود بوش مى تواند با استفاده از نيروى قهريه بازرسان سازمان ملل را بار ديگر به اين کشور بازگرداند.
او گفته است که به ديپلماسى زور اعتقاد دارد و معقتد است که با استفاده از اين نوع ديپلماسى تلاش خواهيد کرد براى اجتناب از پيامدهاى هولناک و خطرناک، چگونگى به حرکت انداختن بازيگران را در مسيرى که مد نظرتان است، در يابيد.
اين در حالى است که بدون وجود قوه قهريه، ديپلماسى زود وجود نخواهد داشت. هنگامى که حوادث 11 سپتامبر به وقوع پيوست، تهديدهاى مجدد در مورد حملات جديد به آمريکا، مورد مبالغه قرار مى گرفتند. تهديد به جنگ يعنى خود جنگ.
نگرانى اصلى در مورد هيلارى کلينتون اين است که درک وى از قدرت آمريکا کهنه شده است. نرم يا سخت بسته به تمايل براى دخالت در امور داخلى کشورهاى مستقل دارد. اين کار نيازمند زور است و به نظر مى رسد ابزارهايى که وى قصد استفاده از آنها را دارد، قديمى و بى تاثير شده اند.
منبع: ويکلى استاندارد
نظر شما :