از تلاش برای منزوی کردن ترامپ تا اعتراض به اردوغان
نشست هامبورگ ناامید کننده بود
عبدالرحمن فتح الهی – پس از تمامی کش وقوسها ودرگیری ومنازعات سرانجام گروه 20 نشست سران را از سر گذارند اما موفق نشد به جهانی شدن چهره ای جدید بدهد. بسیاری از انسان ها در سراسر جهان بر این باورند که اقتصاد جهانی نه رفاه همگانی بلکه منافع جمع کوچکی را مد نظر دارد. آنگلا مرکل در مراسم پایانی نشست گروه ۲۰ گفت اقدامات جامعه مدنی پیش از این نشست و تظاهرات صلح آمیز جایگاه خود را دارند و تاثیرگذار بوده اند. این تاثیر به چشم نمی آید. گروه ۲۰ در کار خود پیشرفتی نداشته و به مردم نزدیک تر نشده است. پیش از این نشست آنگلا مرکل متهم شد که در سال انتخابات پارلمانی آلمان مایل است تصویرهایی نمادین از یک بازیگر موفق عرصه بین المللی را از خود به نمایش بگذارد. تصویرهای نمادین هامبورگ چیز دیگری هستند اما عملا چیزی که شاهد آن بودیم در چند روز منتهی به نشست گروه ٢٠، نیروهای امنیتی بی شماری (چیزی حدود ٢٠هزار پلیس) خیابان های هامبورگ را به محل رژه خود بدل کرده و جاده های اصلی هم مسدود شده بودند. ماشین های آب پاش هم که به صف شده بودند دقیقا یک روز پیش از آغاز نشست کار خود را شروع کردند و جنبش اعتراضی تحت عنوان "به جهنم خوش آمدید" را هدف قرار دادند. رهبران جهان در این دوره از نشست گروه 20 درباره اختلافات ریشه ای خود بر سر برخی مسائل به بحث و گفتگو نشستند؛ اختلافاتی نظیر تغییرات آب و هوایی، تجارت آزاد، مهاجرت و چگونگی مقابله با کره شمالی. اما علی رغم هزینه نزدیک 130 میلیون دلاری این دوره، نشست امسال نتوانست سیاست های پیشین را در لوای توافق نامه های پررنگ ولعاب جلوه دهد و در نهایت به افکار عمومی جهانی تحمیل کند. "وقایع اتفاقیه" برای تحلیل نتایج و دستاوردهای نشست امسال گروه 20 گفت وگویی را با دکتر بهزاد خوش اندام، کارشناس سازمان ها و پیمانهای بین المللی و پژوهشگر سیاست خارجی و مسائل بین المللی صورت داده که در ادامه می خوانید:
- این دوره از نشست گروه 20 با اعتراضات و خشم افکار عمومی از ششم ژوئیه کلید خورد، اعتراضاتی با شعار به جهنم خوش آمدید که در درگیری با نیروهای امنیتی بالغ بر 80 زخمی را در بر داشت که سبب شد این دور از نشست گروه 20 با حاشیه هایی کم سابقه یا حتی بی سابقه روبرو شود. از دید شما دلیل این میزان از اعتراض و خشونت نسبت به این دوره از اجلاس گروه 20 چیست؟
نشست هایی مانند گروه 20 که از نشست های مهم در عرصه بین الملل است همیشه با چالش هایی، حال با شدت وضعف روبرو بوده است اما علت این سطح از برخوردهای تند و اعتراضات شدید جامعه جهانی به این دور از نشست عمدتا ناشی از تحولات در صحنه امنیتی متزلزل جهانی است که با عملکرد خود (گروه 20) تقریبا در 15 سال گذشته، صداهایی را به عنوان معترضین به خود جلب کرده است. به بیان دیگر طرح هایی که قدرت های بزرگ اقتصادی تحت لوای جهانی سازی در حال انجام آن هستند تحریک افکار عمومی را در طول سالیان گذشته در پی داشته است، لذا اعتراضاتی که تحت عنوان "به جهنم خوش آمدید" شکل گرفته، هم طبیعی است و هم ناشی از تحولات درعرصه کنونی متلاطم جهانی است. از این رو گروه 20، گروه 8، بریکس، اتحادیه اروپا، ناتو، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، برخی از نهادهای وابسته به سازمان ملل و ... در به وجود آمدن تحولات جهانی در طول سالیان گذشته به گونه ای رفتار کرده اند که به مزاق پاره ای از افکار عمومی جهانی خوش نمی آید. اما علیرغم نکات مطرح شده باید این مسئله را در نظر داشت که هدف از برگزاری این دست از نشست ها شنیدن صدای معترضین نیست بلکه پیگیری اهداف بلند مدت تر و عمیق تر برای پیگیری مشکلات جهانی است. لذا این مسئله بسیار بدیهی است که برگزاری چنین نشستی در چنین ابعادی، هم می تواند فواید خود را در پی داشته باشد و هم می تواند در ناکارآمدی در برخی از موارد باعث اعتراض بخشی از جامعه شود.
- این دوره از نشست گروه 20 تحت تاثیر تغییرات سران در کشورهای کلیدی اش برگزار شد؛ از انتخاب ترامپ در آمریکا تا روی کار آمدن ماکرون در فرانسه، همچنین مسئله برگزیت و متعاقب آن تشکیل کابینه ترزا می و انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان، اساسا از دید شما این تغییرات چه تاثیراتی بر نشست امسال داشت؟
اجلاس گروه 20 از همان ابتدای آغاز به کار خود در سال 1999 میلادی در برلین تا به امروز حاوی اهداف کلان و قابل توجهی بوده است لذا در دوره های مختلف حضور سران با اندیشه های گوناگون، نشست ها را با حاشیه ها و اختلافاتی روبرو کرده که غالبا در قالب تنش و اختلاف نظر بوده و در برخی از دوره ها مشهود بوده وگاهی هم میزان تنش ها درسطح بسیار پایینی بوده است، اما با وجود این نکته باید گفت که هدف اصلی از ایجاد گروه 20 تبادل آرا و نظرات اعضای آن بوده است تا بتوان از درون آن به یک گفتمان سازنده در زمینه اقتصاد جهانی و سایر زمینه ها رسید. در راستای نکته سوال شما هم به باور من از ابتدای هزاره سوم نشست گروه 20 مباحث قابل توجهی در دستور کار این گروه قرار گرفته بود اما پس جنگ افغانستان و عراق عمده مباحث این گروه به مباحثی در ارتباط با بحران های تروریستی، مناقشات امنیتی نظام بین الملل، کنترل تسلیحات و نهایتا هم بحران تجارت جهانی که در 2008 رنگ غالبی پیدا کرد تغییر پیدا کرده است. در همین راستا از سال 2014 به بعد که صحنه جهانی بواسطه بحران اوکراین مضاف بر مناقشات سوریه وعراق وارد عرصه تحولات جدی شده است و سبب شده که کارشناسان، جهان امروز را در آغاز یک جنگ سرد ببینند. بعد از نشست هامبورگ انتظار می رود شاهد تبلور آشکار بسیاری از اختلافات سران این گروه باشیم و همان طور که گفتم در سه سال گذشته پس از بحران اوکراین، اختلافات در بحران های متعددی دیگر مانند بحران سوریه، یمن، عراق، افغانستان، لیبی و ... بصورت جنگ های نیابتی نظامی خود را نشان داده که سبب شده است از یک سو در نشستهای گروه 20 اختلافت افزایش یابد و از سوی دیگر یافتن راه حل و راه کار برای مشکلات بیشمار جهانی در دستور کارجدی نشست گروه 20 قرار بگیرد. اما عدم تناسب حجم انتظارات بین المللی از راه حل یابی این گروه برای مشکلات جهانی با برآیند فعالیت این گروه سبب شد تا با برآورده نشدن این انتظارات به یک سرخوردگی از سوی افکار عمومی جهانی برسند. لذا می توان این گونه هم برداشت کرد که سطح اختلافات سران گروه 20 در این دوره سبب به نتیجه نرسیدن این دوره از نشست ها شد که از اظهارنظرهای بدبینانه خود ترامپ قبل از ورود به هامبورگ مبنی بر این که این گونه نشست ها ومحورهای گفت وگوهای آن و در مقابل اظهارنظرهای خانم مرکل و آقای ماکرون برای حفظ منافع اتحادیه اروپا و مضافا پیگیری منافع انگلستان پس از برگزیت و جدایی از اتحادیه اروپا توسط خانم می در این دوره از نشست، اجلاس گروه 20 را به محملی برای کسب منافع بدل کرد تا عرصه ای برای همفکری و هم اندیشی باشد که مسائلی مانند تنش های عربستان سعودی با برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس یا تحولات عرصه ترکیه در اختلاف با اتحادیه اروپا مزید بر علت اختلافات سران در این دوره بود. اما این اختلافات دارای سابقه ای در حداقل 5 سال گذشته روابط بین کشورها داشته است لذا باز تاکید دارم که عدم تناسب این سطح از اختلافات با رسیدن به راه حل هایی کوتاه مدت یا حتی میان مدت برای این حجم از مناقشات و بحران های جهانی باعث جلب توجه رسانه ها و افکار عمومی می شود.
- با توجه به اینکه گروه 20 متشکل از بیست قدرت اول اقتصادی جهان بوده و 85 درصد تجارت جهانی را در اختیار دارد، اساسا جایگاه نشست گروه 20 در حل و فصل و تغییر در مناسبات در عرصه بین الملل چیست؟
یکی از نکات مهم نشست جی 20 این است که هیچ کدام از دستاوردهای آن برای کشورها الزام آور نیست، یعنی اینکه این کشورها در نشست های خود نمی توانند تصمیماتی را به سایر کشورهای جهان دیکته کنند اما از آنجا که سه چهارم تولید ناخالص جهانی در دست این گروه است بنابراین تصمیمات این نشست ها در عرصه نظام اقتصاد بین الملل و حتی سیاست بین الملل بی تاثیر نخواهد بود. پس این پارادوکس تاثیرگذاری و بی تاثیری در هر دوره ای متفاوت بوده گاهی تصمیمات این نشست بر مناسبات جهانی اثرگذار بوده وگاهی هم توان لازمه را به هر دلیلی نداشته است.
- به دونالد ترامپ اشاره داشتیم که می تواند nadir point، نقطه چالشی یا مرکز ثقل اختلافات این دوره از نشست G 20را بر او نهاد. بواقع در سایه این نکته سایر اعضای گروه 20 و مهمتر از آن گروه 8 ، چه رفتاری را با واشنگتنی که سکانداری سیاست اش بدست ترامپ افتاده است، خواهد داشت؟
ببیند ترامپ با رفتارها و تصمیمات خود در جایگاه چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده در حال تغییر نظم نظام بین الملل است اما چالش اساسی ترامپ با نظام بین الملل و متقابلا هم اختلاف اساسی نظام بین الملل در قالب گروه 20 یا گروه 8 با ترامپ در نکته ای به نام "عقلانیت سیاسی" است که گویا ترامپ کمترین بهره ای از آن را داراست. از سوی دیگر چه افکار عمومی جهانی و چه نظام بین الملل با در پیش گرفتن عقلانیت سیاسی، اکثر تصمیمات یا بهتر بگوییم تمام تصمیمات ترامپ را به چالش می کشند و دامنه این مسئله حتی به جامعه آمریکا هم کشیده شده است. شما شاهدید در طول چند ماه گذشته جامعه مدنی و حتی بخشی از بدنه حاکمیت در مقابل فرمانها ودستورات ترامپ ایستاده و در برخی از موارد هم او را ادار به عقب نشینی کرده اند چرا که ترامپ در فضایی بیرون از این عقلانیت سیاسی تلاش دارد تا به اهداف خود دست یابد. اکنون ترامپ بر سر مسئله اوکراین و شبه جزیره کریمه و مهمتر از آن مسئله سوریه وتروریسم، علیرغم ادعای نزدیکی ترامپ به پوتین اختلاف نظر شدیدی از جنس استراتژیک وجود دارد و مسئله اختلاف با پکن بر سر شبه جزیره کره و آزمایشات هسته ای پیونگ یانگ، کاهش ارزش یووان برای به چالش کشیدن اقتصاد آمریکا، تنش با اتحادیه اروپا با محوریت برلین بر سر مسائل گوناگون از نقد ترامپ به ماهیت اتحادیه تا مسائلی مانند برخی از دستورات ترامپ برای افزایش حق گمرکی کالاهای آلمانی برای ورود به خاک آمریکا و اختلافات به قول شما این تقطه چالشی به نام ترامپ با سایر اعضای گروه 20، کار را به جایی رسانده که یقینا انتظار نمی رفت در یک نشست دو روزه این سطح از اختلافات حل شود. لذا خروج ترامپ از بازار تجارت جهانی یا دستور خروج از معاهده پاریس سبب شده تا ایالات متحده در طول دوران زمامداری ترامپ در یک تنش نسبی با نظام بین الملل به سمت یک نوع انزوا پیش برود و یقینا این نوع از رفتارهای تنش زای ترامپ نه تنها واشنگتن را به اهدافش نخواهد رساند که حتی با عث نزدیکی مسکو و پکن به اتحادیه اروپا خواهد شد .
- مناقشات ژئوپولتیکی جهانی، بحران مهاجرت، مسائل تجارت آزاد جهانی و در نهایت مشکلات زیست محیطی چهار محور اصلی این دوره از نشست گروه 20 بود؛ اما در خصوص مناقشات ژئوپولتیکی و در سایه آن بحث تروریسمی که شکل می گیرد مانند جنگ های سوریه، عراق و سایر مناقشات خاورمیانه ومنطقه غرب آسیا، منازعات اوکراین و شبه جزیره کریمه، بحران شبه جزیره کره و مسئله آزمایش های هسته ای کره شمالی و ...، برگزاری نشست گروه 20 چه تاثیری را با توجه به توافق 8 ژوئن ترامپ و پوتین برای برقراری صلح از روز یکشنبه در سوریه در دومین روز همین دور از نشست و در نقطه مقابل اینکه تصمیماتش هیچ الزامی قانونی، سیاسی و حقوقی بین المللی را برای سایر کشورهای جهان ندارد می تواند در حل این مناقشات داشته باشد؟
بحث مناقشات ژئوپولتیکی در سایه رویارویی قدرت های بزرگ جهانی مسئله تازه ای نیست. در 5 قرن اخیر تاریخ روابط بین الملل همواره مناقشاتی برای گسترش نفوذ ژئوپولتیکی ابرقدرت های جهانی وجود داشته است و مضاف بر این، بازگشت امروز به مناقشات ژئوپولتیکی برای باج گیری یا یارگیری در سیاست بین الملل حداقل در صد سال گذشته، تحولات بین المللی به مراتب پیچیده تر از گذشته شده است و از دل تحولات ژئوپولتیکی جهانی که تمامی بازیگران جدید مناقشات ژئوپولتیکی که در حال تنازع بقا، یارگیری و باجگیری هستند ابر قدرت ها برای کسب و افزایش نفوذ بر مناطقی مانند اروپای شرقی و مرکزی و منطقه بالکان و مهمتر از آن منطقه خاورمیانه تمرکز دارند لذا محورهای گفتگوهای نشست هایی چون گروه 20، گروه 8 یا ناتو نشان دهنده تداوم بازی های مناقشات ژئوپولتیکی از سوی ابرقدرت جهان مانند آمریکا، چین و روسیه است که می توان اتحادیه اروپا را هم به آن افزود. از همین رو هم این سطح از مناقشات ژئوپولتیکی امروز به قدری گسترده و عمیق است که همچنانی که از قبل هم انتظار می رفت این نشست قادر به اثرگذاری مثبت در حل آن نداشت در نتیجه این مناقشات در آینده روابط بین الملل باز ادامه خواهد داشت و این دوره از نشست، یک اجلاس کاملا عادی و پایین تر از حد انتظار در عرصه بده بستان سیاسی برای حل مناقشات بین المللی و ژئوپولتیکی جهانی ظاهر شد. به باور من برای حل این مناقشات با توجه به حجم، دامنه و چند لایه بودن آن باید افزون بر این نشست ها، جامعه جهانی به سمت برگزاری اجلاس یا اجلاس های مهم دیگر یا پیگیری روابط دیپلماتیک دو یا چند جانبه جدی بین المللی باشد تا بتوان از دل آن یک نیروی پیش برنده را برای حل این بحران ها و مناقشات ایجاد کرد که از این محمل با تعیین وزن سیاسی و ژئوپولتیکی هر کدام از بازیگران به راهکاری مفید جهت کاهش مناقشات ژئو پولتیکی دست یافت.
- اما متعاقب مناقشات ژئوپولتیکی و در سایه آن ایجاد مبحث تروریسم بویژه در منطقه خاورمیانه، محور دوم این نشست ها به نام بحران مهاجرتی شکل گرفت. بواقع این دوره از نشست گروه 20 چه تاثیری را بر حل یا حداقل، کاهش این دست از بحران ها می تواند داشته باشد؟
مشکلاتی که تحت عنوان بحران مهاجرتی در چند سال اخیر بوجود آمده عمدتا ناشی از تلاش بازیگران عرصه بین الملل برای تسلط بیشتر ژئوپولتیکی بعد از بحران سوریه و اوکراین است. بنابراین بحران مهاجرت بحرانی تصنعی است که ناشی از رفتار این بازیگران تشدید یافته است و نتیجه آن بیش از 50 میلیون آواره و پناهجو در لوای بحران مهاجرتی امروز در سراسر جهان گرفتار آمده اند. لذا این بحران با این اهمیت می تواند در دستور کار بسیاری از نشست ها علاوه بر گروه 20 هم قرار بگیرد که با توجه به قدم گذاری مثبت در کاهش این بحران از جانب گروه 20 در قالب نشستی 48 ساعته به دلیل تفاوت دیدگاه اعضای این گروه و مضافا تفاوت سطح انتظار حل این مشکلات و توان این گروه باعث شد تا نشست هامبورگ نتواند کاری از پیش برد. ضمن اینکه اجلاس گروه 20 اساسا ذات و بن مایه ای اقتصادی دارد لذا چنین مسائلی خارج از دستور کار نشست این گروه است. از این رو در سایه گروگانگیری بازیگران از مسئله مهاجرت، در این دوره نتیجه ملموسی بدست نیامد و یقینا برای حل این مشکلات باید نشست هایی جدی تر و فعالیت های دیپلماتیک دو یا چند جانبه را گسترش داد و در قالب نشست هایی مانند ترکیه - اتحادیه اروپا، ترکیه – سوریه، ترکیه – اردن، ترکیه – یونان و ... و با افزایش نقش این دست از بازیگران، احتمالا آنها راه حل های بهتری برای حل این مسائل داشته باشند. لذا در نشست سران همچنانی که یک توافق نیم بند بین مسکو و واشنگتن برای حل مسئله سوریه شکل گرفت که می تواند به کاهش مهاجرت ناشی از جنگ سوریه بینجامد، می توان بارقه امیدی در چنینی نشست هایی را علی رغم برخی ناکارآمدی ها هم دید.
- با توجه به اینکه محور سوم این دوره از نشست ها به مسئله تجارت جهانی اختصاص داشت برآیند این دوره از نشست برای پیش برد و افزایش این تجارت را با توجه به اینکه ترامپ در خصوص اقتصاد هم با فرمان هایی نظیر بازنگری در پیمان اقتصادی آمریکای شمالی (NAFTA) و خروج از معاهده ترانس پسفیک (TPP) با دستور 23 ژانویه امسال توسط خود ترامپ و نگاه چالش زایش به حوزه ترانس تلانتیک (TTIP)، بنای اختلافات شدیدی با سایر اعضای این گروه نهاده است، چگونه تحلیل می کنید؟
ترامپ با رفتارهایی که شما اشاره کردید دست به اقدامات تاکتیکی با بار سیاسی در عرصه روابط دیپلماتیک خارجی ایالات متحده آمریکا می زند لذا دیدگاه های ترامپ در خصوص تجارت جهانی و اساسا مسئله جهانی سازی یا اظهار نظر در خصوص برخی نهادهای بین المللی مانند اتحادیه اروپا، ناتو و در کل طرد تمامی مکانیزم های چند جانبه سیاسی – اقتصادی جهانی و نقد و نادیده گرفتن پیمان نفتا یا قرارداد ترانس پسیفیک و ترانس آتلانتیک و ایجاد زاویه و اختلاف با پکن عمدتا به واکنش های احساسی و در عین حال غیر عمیق ترامپ باز می گردد. چرا که این نهادها ناشی از اجماع بین المللی و برخاسته از الزامات همکاری های چند جانبه در عرصه تحولات سیاسی والبته اقتصادی امروز جهان است که در طی سه قرن ما امروز شاهدیم که در سده بیست و یکم نهادها و قرار دادهای بین المللی اساس نظام بین الملل را تعریف می کند. در واقع جامعه جهانی امروز در سایه پیش بردن چنین توافق های بین المللی دو یا چند جانبه ای، اهداف تمام بازیگران را تامین می کند اما در تقابل با این مسائل رویکرد ترامپ از همان زمان تبلیغات انتخاباتی تا به امروز در حد نمایش لفاظی های سیاسی کوتاه مدت بوده است که به نظر من در آینده نزدیک ناکارآمدی این سیاست ها بخوبی روشن می شود و نهایتا کار به جایی می رسد که ترامپ و تیم سیاست خارجی او چاره ای جز همکاری و نزدیکی با این نهادها و توافقات نخواهد داشت چرا که این قراردادها و توافقات بین المللی الزامات جهان امروز است اما ترامپ از دیدگاه خود بر این باور است که با پیگیری این سیاست ها می تواند بر اساس شعار انتخاباتی خود منافع آمریکا را بدست آورد اما یقینا حتی با پیگیری چنین سیاستی باز ترامپ مجبور خواهد شد در قالب اقمارسازی یا متحدسازی کشورهای خاصی در حوزه های چنین پیمان های اقتصادی منافع امریکا را تامین کند. چنانی که در نشست گروه 20 هم شاهد بودیم و سفر ترامپ به لهستان قبل از حضور در هامبورگ را می توان در راستای عملیاتی کردن اقمارسازی یا متحد ساختن برخی کشورها با خود دانست. ترامپ با چنین رفتارهایی درصدد کنترل ناتو، اتحادیه اروپا حتی گروه 20 و سایر محافل در مقابل رقبای واشنگتن برای ارتقای منافع امریکا است. به نظر می آید که جهنم گروه 20 به بهشت منافع واشنگتن و از سوی دیگر حتی مسکو بدل شده است و رضایت نسبی ترامپ پس از برگزاری نشست را می توان از نشانه ای از آن دانست. بنابراین نشست این دوره هم در سایه این نکته نتوانست در مقوله تجارت جهانی علی رغم ایجاد رونق موفق ظاهر شوند .
- اما محور چهارم به مسائل زیست محیطی و بحران های آب و هوایی و پدیده گرد وخاک در این دوره از نشست گروه 20 اختصاص داشت؛ تاثیر نشست هامبورگ برای پیگیری و حل این مسئله را چگونه می بینید؟ با توجه به اینکه باز هم ترامپ طی فرمان اول ژوئن از معاهده زیست محیطی پاریس خارج شد و عملا با این کار، هم اختلافات خود را با اتحادیه اروپا پر رنگتر کرد و هم به عنوان یک کشور صنعتی و مهمترین مهره تولید گازهای گلخانه ای چراغ سبزی برای نادیده گرفتن مسائل و تهدیدات زیست محیطی را فراهم آورد. از سوی دیگر هم در نشست امسال توافق و همراهی ایالات متحده در خصوص بحران های محیط زیستی حاصل نشد.
واشنگتن در زمان اوباما از همان ابتدای شکل گیری توافق پاریس در سازمان ملل متحد ،جزء متحدین و متعهدین به آن بوده است. اما در همان دوران ترامپ در مناظرات انتخاباتی معاهده پاریس را ناشی از توطئه ها و دسیسه های سیاسی چین در ارتباط با مسائل اقتصاد جهانی تعبیر می کرد لذا او همواره اعتقاد دارد پکن به عنوان مهمترین رقیب واشنگتن در کنار سایر رقبای ایالات متحده آمریکا در پشت پرده روند محدود کردن اشاعه گازهای گلخانه ای با متعهد کردن ایالات متحده به توافق پاریس سعی در به محاق بردن واشنگتن در صحنه تجارت جهانی دارد لذا قبل از روی کار آمدن یکی از وعده های انتخاباتی خود را لغو معاهده پاریس اعلام کرد که بعد از رسیدن به قدرت هم آن را عملی کرد. البته خروج از این معاهده برای ترامپ، چه از نظر داخلی و چه از نظر خارجی و بعد بین الملل بسیار پر هزینه بوده است که باعث ایجاد زاویه بسیار معنادار با آلمان، فرانسه و ایتالیا شده است. لذا با پیگیری همین راهکار از سوی ترامپ در نشست پاریس سبب شد تا برآیند نشست در خصوص مسائل زیست محیطی و پدیده گرد و غبار عملا به هیچ تنزل یابد. تمام نوزده کشور عضو به جز آمریکا در خصوص این محور از مذاکرات نشست با محوریت معاهده پاریس به توافقاتی دست یافتند. البته بیانیه گروه بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی قبل از شروع نشست خواستار پایبندی ترامپ به معاهده زیست محیطی پاریس شده بودند اما ما شاهد رفتاری کاملا متناقض از سوی واشنگتن بودیم و این رفتار واشنگتن از نقاط چالشی و اختلافی این دوره از نشست ها بود که نهایتا هم به اجماع و برآیند موثر و مفیدی دست نیافت.
- با توجه به تمام نکات و محورهایی که در این دوره از نشست گروه 20 وجود داشت که به تحلیلش نشستیم و مضاف بر آن شرایط نابسامان سیاسی- اقتصادی- اجتماعی عرصه بین الملل از نظر تروریسم، وضعیت آب و هوایی، مهاجرت، جنگ های داخلی و ... این نشست هامبورگ که بالغ بر 120 میلیون دلار هزینه در برداشت با توجه به عدم الزام آور بودن خروجی این نشست، جامعه جهانی به چه سمتی پیش خواهد رفت؟
یقینا بسیاری از کارشناسان به واسطه حضور بازیگران متعدد در عرصه جهانی مناسبات و تحولات بین المللی پس از نشست گروه 20 را چندان قابل پیش بینی نمی دانند. هر چند که در راستای تحلیل اکثر این کارشناسان و تحلیلگران برای حل تحولات و مناسبات جهانی اتفاق مثبت اثرگذاری از سوی این نشست رخ نداد. اما جهان امروز کماکان پس از برگزاری نشست هم باز متلاطم، پیچیده و چند لایه خواهد ماند که معتقدم بسیار شکننده تر و بحرانی تر خواهد شد که همان طور که معترضین به برگزاری نشست هم به آن اشاره داشتند جهان کنونی به مصداقی از جهنم تبدیل شده است که عرصه را برای تقابلات بیشتر فراهم می کند و بحث های جنگ های نیابتی، پدیده تروریسم، بحران های آب و هوایی، مناقشات تجارت جهانی، کنترل تسلیحات یا جنگ های مانند سوریه، لیبی، افغانستان و مضافا بحران در اروپای شرقی و سایر بحران های کنونی جهان، لزوم توجه به نشست های گروه 20 را از منظر افکار عمومی، رسانه ها، کارشناسان افزایش می دهد. هر چند که در رویکردی پارادوکسیکال هم همین افکار عمومی معتقدند خروجی این نشست ها در کاهش این بحران ها و تنش ها اثرگذار نبوده است. در کل بر خلاف دیدگاه شخصی مانند ترامپ نشست گروه 20 نه تنها در تامین منافع همه کشورهای جهان مهم قلمداد شود بلکه باید اهمیت برگزاری درست این نشست ها را به افکار جهانی هم منتقل کرد و برخلاف دیدگاه معترضین به این نشست که دیدگاهی خوشبینانه و در عین حال آرمانی و دور از انتظار برای حل مشکلات و چالش های جهانی از این نشست را دارند که دغدغه مهم بخشی از جامعه جهانی مانند صلح طلبان که بر اساس اصل امنیت جمعی بعد از جنگ جهانی دوم را پی گرفته اند باید با اتحاد و همکاری بیشتر کشورهای مانند خود آمریکا بسترسازی های لازمه برای پیگیری جدی تر مشکلات جهانی از دل این نشست ها صورت پذیرد تا سطح انتظارات این بخش از جامعه جهانی با خروجی و عملکرد این نشست در کمترین فاصله ممکن قرار گیرد لذا همه چشم ها بعد از هامبورگ در سال 2018 به آرژانتین دوخته شده است تا ببینند که نشست گروه 20 آبستن چه تصمیماتی در پیگیری امنیت جمعی و کاهش مناقشات و بحران های سیاسی، اقتصادی و امنیت جهانی است؟
نظر شما :